نشانه ي دوستان خدا


يا أحمد ليس كل من قال: أحب الله أحبني حتي يأخذ قوتا و يلبس دونا و ينام سجودا و يطيل قياما و يلزم صمتا و يتوكل علي و يبكي كثيرا و يقل ضحكا و يخالف هواه و يتخذ المسجد بيتا و العلم صاحبا و الزهد جليسا و العلماء أحباء و الفقراء رفيقا و يطلب رضاي و يفر من العاصين فرارا و يشتغل بذكر الله اشتغالا و يكثر التسبيح دائما و يكون في الوعد صادقا و بالعهد وافيا و يكون قلبه طاهرا و في الصلاة زاكيا و في الفرائض مجتهدا و فيما عندي من الثواب راغبا و من عذابي راهبا مشفقا و لأحبائي قريبا و جليسا.

در اين روايت بيست نشانه از دوستان خدا را بيان مي كند، مي فرمايد: اي احمد چنين نيست كه هر كس ادعاي دوستي با خدا كند مرا دوست دارد، دوست من بيست نشانه و علامت دارد: از غذا به قوتي اندك اكتفا مي كند، لباس پست كهنه مي پوشد، خوابش در حال سجود، قيام و ايستادنش طولاني، ساكت و صامت، توكل بر من مي كند، فراوان اشك مي ريزد و گريه مي كند، خنده اش اندك است، مخالفت با هواي نفس مي كند، مسجد را خانه اش قرار مي دهد، علم را همراه و مصاحب خود قرار مي دهد، همنشين با زهد و پارسائيست، دوستانش



[ صفحه 244]



علماء و دانشمندان و بينوايانند، رضاي مرا جويا است، عجيب از گناهان گريزانند، و عجيب به ذكر و ياد من سرگرمند، هميشه در حال تسبيحند، وفاي به عهد و پيماني كه دارند مي كنند، در وعده هايشان راست و درستند و دلشان پاك و پاكيزه، در حال نماز پاكند، كوشش در واجبات دارند، راغب و مايل به ثوابي كه در نزد من است مي باشند، از عذاب من ترسان و گريزانند، و با دوستان من نزديك و هم نشينند. [1] .

و في النبوي: يا أباذر إن الله جل ثناؤه ليدخل قوما في الجنة فيعطيهم حتي يملوا و فوقهم قوم في الدرجات العلي فإذا نظروا إليهم عرفوهم فيقولون: ربنا إخواننا كنا معهم في الدنيا لم فضلتهم علينا؟ فيقال: هيهات هيهات إنهم كانوا يجوعون حين تشبعون و يظمأون حين تروون و يقومون حين تنامون و يشخصون حين تخفضون. [2] .

و در حديث نبوي است كه فرمود: يا اباذر خداوند جل ثنائه گروهي را وارد بهشت مي كند كه در نعمت خدا مي غلطند و در درجه ي بالاتر از آن گروه ديگري است هرگاه به بالاي سرشان نگاه مي كنند آنان را در درجه ي بالاتر مي بينند، آنها را مي شناسند، سپس مي گويند: خدايا برادران ما با ما بودند در دنيا و ما با آنان، چرا آنان را فضيلت و برتري بر ما دادي؟ گفته مي شود: خيلي دوريد آنان شكم گرسنه بودند و شما سير، آنگاه كه شما سيرآب بوديد آنان تشنه، وقتي شما در خواب ناز فرو رفته بوديد آنان بيدار و شب زنده داري مي كردند هنگامي كه شما زندگي خوب و خوش داشتيد آنان به سختي زندگي مي كردند.



[ صفحه 245]




پاورقي

[1] انوارالولاية ص 206.

[2] انوار الولاية ص 206.


بازگشت