معرفي شيعه


حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام هنگامي كه از جنگ جمل فارغ شدند به بصره تشريف آوردند، احنف ابن قيس را خواست براي او غذائي پخت، فرمود: اي احنف ياران مرا بخواه، گروهي از خاشعان و فروتنان كه مانند مشك خشكيده بودند وارد شدند، احنف پرسيد اي اميرالمؤمنين اينان را چه شده از كم خوري يا



[ صفحه 230]



از ترس جنگ به اين صورتند؟ حضرت فرمود: نه اي احنف، خداوند سبحان دوست دارد قومي را كه او را عبادت مي كنند در دنيا، اينان ديوانه وار در دلهاي شبهاي تاريك فرياد مي كشند و از خوف خدا دلهايشان بدرد مي آيد و مصيبت زده اند، بدنهايشان پژمرده و لاغر، دلهايشان افسرده و غمگين، چهره ها ناراحت، لبهايشان خشك، شكمهاي آنان را خالي مي بيني از شب زنده داري و وحشت شب فروتنان، گويا مشك خشكيده اند، كردار نهان و آشكارشان فقط براي خدا و اخلاص در عمل دارند، دلهايشان از ترس و بيم آرامش ندارد، و اگر آنان را در دلهاي شب ببيني آن هنگام كه همه ي چشمها در خواب، صداها خاموش، همه ي موجودات زنده از حركت و جنبش باز ايستاده حتي پرندگان در سوراخها و لانه هايشان الي آخره. [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار ج 68 ص 170 قسمتهائي از حديث 31.


بازگشت