اينها كيستند


در ارشاد القلوب از بعضي از عابدان روايت كرده است كه در خواب ديدم گويا كنار نهري كه از عطر ناب است قرار دارم و بر دو طرف نهر درختاني از لؤلؤ و ني هاي زرين است و ناگاه كنيزاني ديدم آرايش كرده لباسهائي از سندس پوشيده گويا چهره هايشان ماه تابان است و آنان مي گويند: سبحان المسبح بكل لسان، سبحان الموجود في كل مكان، سبحانه سبحان الدائم في كل ازمان فقلت لهن: من أنتن.



[ صفحه 214]



به آنان گفتم: شما كيستيد؟ اين شعر را سرودند:



ذرأنا إله الناس رب محمد

لقوم علي الأطراف بالليل قوم



يناجون رب العالمين إلههم

و تسري همول القوم و الناس نوم



آفريد ما را خداي مردم و خداي محمد براي گروهي از شب زنده داران.

مناجات مي كنند پروردگار جهانيان خدايشان را، و در شب اشكشان جاري است ولي مردم در خوابند.

پرسيدم خوشا به حالشان اينان كيستند؟ گفت: شب زنده داراني كه شبها قرآن مي خوانند و فراوان به ياد و ذكر خدايند در نهان و آشكار، و استغفار كنندگان در سحرهايند. [1] .


پاورقي

[1] لئالي الاخبار ج 4 ص 96.


بازگشت