آب مي خواهد نه زر


و از چيزهائي كه در آن شب به وي عطا شد اين است كه شب براي شب زنده داري بلند شد آماده ي وضو گرفتن شد دلو آب را سرازير چاه كرد كه آب بكشد و وضو بگيرد تا دلو را از چاه كشيد ديد پر از طلاي ناب و مسكوك است دينار فراواني در آن دلو است دلو را دوباره سرازير چاه كرد و دينارها را در چاه ريخت عرض كرد احمد آب مي خواهد نه زر.



[ صفحه 175]




بازگشت