نماز شب چه مي كند


رسول خدا صلي الله عليه و اله لشگري از مسلمانان را براي جنگ با كفار فرستاد مدتي از آنان بي خبر بود تا اين كه پيك وحي آمد و بشارت پيروزي آورد هنگامي كه مسلمانان برگشتند و خدمت پيامبر صلي الله عليه و اله رسيدند، حضرت فرمود داستان سفر را گزارش دهيد براي برادران مؤمنتان تا من گفتار شما را تاييد كنم، زيرا جبرئيل مرا از كار شما آگاه ساخته، به عرض رساندند كه در يكي از شبهاي تاريك



[ صفحه 152]



دشمن به ما شبيخون زد در حالي كه همه خواب بوديم به غير از چهار نفر:

1 - زيد بن حارثة كه در گوشه اي از سپاه نماز مي خواند و سرگرم خواندن قرآن بود در نماز.

2 - عبدالله بن رواحة كه در جانب ديگري نماز مي خواند و در نماز قرآن مي خواند.

3 - قيس بن عاصم در جانب ديگر نماز مي خواند و مشغول قرائت قرآن در نماز بود.

4 - قتادة ابن نعمان در طرف ديگر نماز مي خواند و مشغول قرائت قرآن در نماز بود.

در اين حال باران تير دشمن بر سر ما باريدن گرفت با خود گفتيم گرفتار مصيبت بزرگي شديم، سرگرم دفاع از دشمن شديم، در گير و دار نبرد ناگاه ديديم نوري از دهان قيس بن عاصم خارج شد كه صحنه ي پيكار را روشن كرد، و نيز نوري از دهان قتادة بن نعمان بيرون شد كه مانند ستاره ي زهره و مشتري درخشيد، و نوري از دهان عبدالله بن رواحة كه مانند شعاع ماه در شب تاريك تابيد، نوري كه از دهان زيد بن حارثة طالع شد روشنتر از همه ي اين نورها از چهار طرف چنان ميدان نبرد را روشن كردند از وسط روز روشنتر شد، دشمن در ظلمت شديدي قرار گرفت ما آنان را مي ديديم آنان ما را نمي ديدند، در اين حالت بر آنان حمله كرديم جمعي را كشتيم و گروهي را مجروح كرديم و عده اي را اسير كرديم، اين است اموال و اسيراني كه با خود آورديم. [1] .


پاورقي

[1] هزار و يك نكته ص 126.


بازگشت