يوسف چه مي كند


يكي از غلامان عزيز مصر كه مورد خشم او واقع شده بود و با يوسف در زندان به سر مي برد درباره آن حضرت چنين مي گويد كه پيوسته نماز شب مي خواند و روز روزه مي گرفت، بيماران را عيادت مي كرد براي آنان دارو مي خريد، غمگساران را دلجوئي، ستم ديدگان را تسلي مي داد، نااميدان را اميدوار و غذائي كه در زندان داشت به نيازمندان مي داد، از زندان چون مسجدي استفاده مي كرد و به عبادت و راز و نياز مي پرداخت، زندانيان را به خداپرستي دعوت مي كرد، شادمان بود كه در راه محبوبش گام برمي دارد به همين خاطر مي گفت: (رب السجن احب الي مما يدعونني اليه) پروردگارا



[ صفحه 149]



زندان نزد من محبوبتر است از آنچه مرا به سوي آن دعوت مي كنند. [1] .


پاورقي

[1] هزار و يك نكته ص 178.


بازگشت