بهترين چهره ها


قال صلي الله عليه و اله في وصيته لأميرالمؤمنين عليه السلام: «عليك بصلاة الليل - و كرر ذلك ثلاثا - و قال: الا ترون إلي المصلين بالليل و هم أحسن الناس وجوها لأنهم خلوا بالليل لله سبحانه فكساهم من نوره» [1] رسول خدا صلي الله عليه و اله در وصيت و سفارش براي اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: بر تو باد به نماز شب (سه بار تكرار كرد) و فرمود آيا نمي بيني كساني را كه نماز شب مي خوانند چهره هايشان بهترين چهره هاي مردم است، زيرا كه آنان شب را با خداي خود خلوت مي كنند، خداوند آنان را در پوشش نور خود قرار مي دهد.

و روي «أنه تعالي أوحي إلي بعض الصديقين: إن لي عبادا من عبادي يحبوني فأحبهم، يشتاقون إلي و أشتاق إليهم، يذكروني و أذكرهم، ينظرون إلي و أنظر إليهم، و إن خدوت طريقهم احببتك، و إن عدلت عنهم مقتك، قال: يا رب و ما علامتهم؟ قال: يراعون الضلال بالنهار كما يراعي الراعي الشفيق غنمه، و يحنون إلي غروب الشمس كما يحن الطير إلي و كره عند الغروب، فإذا جهنم الليل و اختلط الظلام و فرشت الفروش و نصبت الأسرة و خلا كل حبيب بحبيبه، نصبوا إلي أقدامهم، و افترشوا إلي وجوههم و ناجوني بكلامي و تملقوا إلي بإنعامي فبين صارخ و باك و متأوه و شاك و بين قاعد و قائم و راكع و ساجد بعيني ما يتحملون من أجلي و بسمعي ما يشتكون من حبي أول ما أعطيتهم ثلاث: أقذف من نوري في قلوبهم فيخبرون عني كما أخبر عنهم، و الثانية: لو كانت السموات و الأرض و ما فيها في موازينهم لاستثقالها لهم، و الثالثة: أقبل بوجهي عليهم فتري من أقبلت بوجهي عليه يعلم أحد ما أريد أن أعطيه» [2] .



[ صفحه 120]



و روايت شده كه خداي تعالي به سوي بعضي از رجال راستين وحي فرستاد كه همانا براي من بندگانيست از بندگانم كه مرا دوست دارند و من هم آنان را دوست دارم، مشتاق ديدار من باشند من هم مشتاق آنانم، به ياد من هستند من هم به يادشانم، متوجه من هستند من هم متوجه آنانم، و اگر راه آنان را پيروي كني ترا دوست دارم و اگر از راه آنان برگردي خشم و غضب بر تو كنم، عرض كرد پروردگارا نشانه ي آنان چيست؟ فرمود مراعات شب را در روز مي كنند (كنايه است كه در روز به فكر شب زنده داري شب هستند) خوشنود مانند شبان مهرباني كه مراعات گوسفندانش را مي كند و به انتظار غروب آفتاب و رسيدن شب هستند آن چنان كه پرنده ميل به سوي لانه اش مي كند هنگام غروب آفتاب، هرگاه تاريكي شب همه جا را فراگيرد و فرشها گسترده شود و خويشاوندان نزديك به مشقت افتند و هر دوستي با دوست خود خلوت كند قدمهايشان به سوي من استوار و پابرجا شود، چهره هايشان به سوي من گسترده شود، با كلام من و سخن من مرا مناجات و نيايش كنند و چاپلوسي و تملق به سوي من به واسطه ي بخششها و انعام من، پس در ميان فرياد و گريه و آهند و شكايت و در حال قيام، قعود و سجود و ركوع باشد در پيشگاه من و به خاطر من تحمل مشقتها مي كنند و به گوشم مي شنوم، خوشنودي آنان را از حب و دوستي من، چيزي كه به آنان مي بخشم سه چيز است، اول: از نور خود در دلهايشان مي اندازم، آنان از من خبر مي دهند من از آنان، دوم: اگر به اندازه ي آسمانها و زمينها ميزان عملشان سنگين باشد من اندك مي شمارم، سوم: به آنان رو مي آورم پس مي بيني كسي كه به او رو مي آورم مي داند كه به او چه چيز عطا مي كنم.



[ صفحه 121]




پاورقي

[1] رساله ي لقاء الله ص 75.

[2] رساله ي لقاء الله ص 76.


بازگشت