عن محمد بن حنفية عن أميرالمؤمنين عليه السلام أنه قال لأحنف بن قيس في ذكر صفات أصحابه: «فلو رأيتهم في ليلتهم و قد نامت العيون، و هدأت الأصوات، و سكنت الحركات من الطير في الوكور، و قد نهنههم هول يوم القيامة و الوعيد، كما قال سبحانه: (افأمن أهل القري أن يأتيهم بأسنا بياتا و هم نائمون) فاستيقظوا لها فزعين و قاموا إلي صلاتهم معولين باكين تارة، و أخري مسبحين، يبكون في محاريبهم و يرنون، يصطفون ليلة مظلمة بهماء يبكون، فلو رأيتهم يا أحنف في ليلتهم قياما علي أطرافهم منحنية ظهورهم، يتلون أجزاء القرآن لصلاتهم، قد اشتدت عوالة نحيبهم و زفيرهم، و إذا زفروا خلت النار قد أخذت



[ صفحه 97]



منهم إلي حلاقيمهم، و إذا أعولوا حسبت السلاسل قد صفدت في أعناقهم» [1] .

از محمد حنفيه روايت شده كه اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اي احنف ابن قيس يادآوري مي كنم صفات برجسته و پسنديده يارانم را تا اگر ايشان را ببيني در شب هايشان در صورتي كه ديدگان همه در خواب، صداها همه خاموش، حركت ها همه آرام، ترس و بيم قيامت آنان را آزار داده چنانچه خداي تعالي مي فرمايد: (أفأمن أهل القري أن يأتيهم بأسنا و هم نائمون) [2] آيا ايمن خواهند بود ساكنان شهرها كه شب هنگام عذاب ما بيايد و حال اين كه ايشان در خوابند، براي آن روز بيدار شوند در حالي كه بيم و هراس دارند، به پا خيزند براي نماز در حالي كه ميل به عبادت دارند و گريه كنندگانند باري، و بار ديگر تسبيح كنندگانند در محرابهايشان اشك مي ريزند، ناله سر مي دهند در شبهاي تاريك گريه مي كنند، اي احنف اگر آنان را ببيني در شبهايشان به پا خيزند، قامتهايشان خميده در نمازشان قرآن تلاوت مي كنند، سخت صداي ناله و فريادشان بلند مي شود، و هرگاه فرياد كشند واگذارد آنان را آتشي كه گلوگيرشان مي شود، هرگاه ناله كنند قطع شود زنجيرهائي كه در گردنهايشان بسته مي شود.