آيه ششم


(يا أيها المزمل قم الليل الا قليلا نصفه أو انقص منه قليلا) [1] .

همانا خدا پيامبر صلي الله عليه و اله را دستور داده كه يك سوم شب، نصف شب، دو سوم شب را قيام و شب زنده داري كند، او را در يكي از اين سه اوقات مخير كرده كه شب زنده داري كند، در اين سوره ي مباركه خداوند 9 دستور به پيغمبرش داده است.

1 - قيام شب و شب زنده داري.

2 - قرائت و تلاوت قرآن كريم.

3 - يادآوري پروردگارش را روز و شب به تسبيح، تهليل، نماز و قرائت قرآن و درس علم.

4 - خود را از ماسواي خدا جدا كند.

5 - وكيلي براي خود اختيار كند كه كارهايش را به او واگذارد.

6 - در برابر سخنان نابجاي نابخردان كه نسبت به او و پروردگارش مي دهند كه نسبت شريك و صاحب به خدا مي دهند يا سخناني كه نسبت به خود پيامبر مي دهند شاعر و مجنون مي خوانند صبر كند.

7 - از آنان به طور نيك و پسنديده دوري و هجرت كند، اين كار با مدارا امكان پذير است.

8 - كار مردم را به خدا واگذار كند كه او كفيل است.

9 - مردم را اندكي مهلتي دهد تا سرانجام كار خود و آنان را ببينند. [2] .



[ صفحه 56]



بنابر بعضي اقوال نماز شب بر پيامبر و اصحاب و يارانش واجب بوده چنانكه طنطاوي و بعضي ديگر نوشته اند، و از آيات آخر سوره ي مزمل استفاده مي شود، ولي اين كار براي اصحاب، زحمت و مشقت داشت، زيرا كه تمام شب را بيدار بودند كه وقت فضيلت نماز شب را درك كنند مبادا اين واجب از آنان فوت شود، خدا مي دانست كه رسول خدا و يارانش كمتر از دو سوم شب را قيام مي كنند و به پا مي خيزند، بار ديگر نصف شب مرتبه ي ديگر يك سوم شب را و پيدا كردن آن ساعت برايشان مشكل بود، قدرت بر ضبط ساعات نداشتند، بدين جهت پاهايشان از طول قيام شب ورم كرده بود، اين واجب از اصحاب نسخ شد به وسيله ي اين آيه شريفه: (إن ربك يعلم أنك تقوم أدني من ثلثي الليل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذين معك و الله يقدر الليل و النهار علم أن لن تحصوه فتاب عليكم فاقرؤا ما تيسر من القرآن) [3] .

همانا پروردگار تو مي داند كه تو دو سوم شب يا نصف آن و يا يك سومش را به پامي خيزي، و همچنين گروهي از آنان كه با تو هستند به پا مي خيزند، و خدا شب و روز را اندازه گيري مي كند، و دانسته است كه شما نمي توانيد به حساب بياوريد و احصاء كنيد پس از اين، اين حكم بر شما برگشت نمود بخوانيد آنچه را در توان و قدرت شما است از قرآن.

اين حكم واجب از اصحاب پيامبر نسخ شد، و مأمور به خواندن قرآن شدند، بار دوم حكم دوم هم نسخ شد، دستور رسيد فقط نمازهاي پنجگانه واجب است و بس، زيرا كه بعضي از مسلمانان مريض، گروهي در سفر، عده اي در ميدان



[ صفحه 57]



جنگ، قومي هم سرگرم تجارت و سفر بازرگاني، اينان برايشان خواندن نماز شب با اين گرفتاريها آسان نيست، بنابراين نمازهاي واجب كافي است براي امت با دادن زكوة، و وجوب استغفار در جميع حالاتشان برداشته شد، اما در استحبابش بسيار تاكيد شده است. [4] .

گروهي گويند: نماز شب در اول اسلام بر پيامبر صلي الله عليه و اله واجب بوده، بعد از آن به آيه ي آخر همين سوره واجب تبديل به مستحب شد، و نيز گويند كه نماز شب پيش از واجب بودن پنج وقت واجب بوده چون وجوب پنج وقت نماز آمد واجب بودن نماز شب نسخ شد، بنابراين، اين سوره مكي بوده.

از عايشه پرسيدند نماز شب بر پيامبر واجب بود يا مستحب؟ گفت: مگر اين آيه را نخوانده ايد: (يا أيها المزمل) إلي آخره، بعد از آن گفت: حق سبحانه قيام ليل را در اول سوره واجب كرد و تا يك سال آن حضرت با اصحاب به اين امر قيام مي كردند، بعد از آن واجب تبديل به مستحب شد.

و از ابن عباس روايت شده كه چون اول اين سوره نازل شد پيامبر با اصحاب شبهاي ماه رمضان تا يك سال بر قيام و شب زنده داري مواظبت كردند، بعد از آن مستحب شد.

و از حسن روايت شده: نماز شب بر همه مردمان واجب بود تا يك سال، بعد به وسيله ي آيه اي كه در آخر همين سوره است نسخ شد و مستحب گرديد.

و از كلبي روايت شده كه در زمان واجب بودن قيام در شب و شب زنده داري مردي بود كه همه شب تا صبح بيدار بود از ترس آنكه مبادا مواظبت و حفظ



[ صفحه 58]



نصف و ثلث و ثلثين نكرده باشد، ساير اصحاب به آن قدوه ي احباب در احياي شب اقدام مي نمودند، و با جديت تمام به قيام شب مواظبت مي كردند و به نماز شب مشغول بودند به طوري كه پاهايشان ورم كرده، رنگهايشان زرد شد، حق تعالي بر ايشان رحم كرد و تخفيف اين بار گران را داد، گروهي هم گفته اند كه نماز شب در همه وقت مستحب بوده به دليل تخيير در آيه. [5] .

بعضي از دانشمندان گفته اند كه تهجد و شب زنده داري هيچ وقت واجب نيست، و چند دليل بر اين مطلب ذكر كرده اند:

دليل اول خود قرآن است كه مي فرمايد: (و من الليل فتهجد به نافلة) بيان مي كند كه شب زنده داري نافله است نه واجب، ولي از اين سخن ابن عباس جواب داده كه معني نافله زيادي است نه واجب، و مراد از اين زيادي وجوب است نه مستحب.

دليل دوم بر عدم وجوب اين است كه اگر قيام و شب زنده داري بر پيامبر واجب بود مسلم بر امت او هم واجب بود به دليل قول خداي تعالي كه مي فرمايد: (فاتبعوه) از پيامبر پيروي كنيد، و ورود نسخ در اينجا بر خلاف اصل است.

دليل سوم بر اين كه واجب نيست باز قول خداي تعالي است: (نصفه أو انقص منه قليلا أو زد عليه) خدا واگذار كرده نصف يا دو ثلث يا ثلث براي مكلف، و حال اين كه چنين نيست، واجب نيست بدليل تخيير در رأي مكلف.

اين قول را ضعيف دانسته اند؛ زيرا كه از نظر عقل بعيد است بگويد: قيام شب را بر تو واجب كردم: اما اندازه گيري به كم و زيادش را به خودت واگذارده ام.



[ صفحه 59]



قائلين به عدم وجوب جواب داده اند از تمسك قائلين به وجوب از آيه ي (قم الليل) گفته اند: ظاهر آيه افاده ي ندب و مستحب است، زيرا كه ما مي بينيم اوامر خدا گاهي فائده مستحب مي دهد (به اصطلاح، امر ارشادي است) و گاهي فائده وجوب، و ما در اينجا امر را ارشادي گرفته ايم، و قيام شب را مستحب مي دانيم. [6] .

طبرسي در مجمع البيان نقل كرده كه در ظاهر آيات چيزي كه اقتضاي نسخ را داشته باشد نيست، سزاوار نيست كه كلام به ظاهر خودش باقي باشد، بنابراين قيام در شب، مستحب مؤكد مي باشد نه واجب.

ابونصر قشيري گفته است: وجوب قيام در ليل درباره ي امت نسخ شده، ولي در حق پيامبر بر وجوبش باقي مانده است. [7] .

گروهي گفته اند: قيام شب فقط بر پيامبر واجب بوده نه بر امت؛ زيرا كه مخاطب پيامبر است نه امت.

ابن عباس گفته: كه قيام ليل بر پيامبر و ساير پيامبران گذشته واجب بوده. سخن در اين باب زياد است، بيش از اين به درازا مي كشد.


پاورقي

[1] سوره مزمل آيه 1 الي 3.

[2] تفسير الجواهر طنطاوي ج 24.

[3] سوره ي مزمل، آيه ي 20.

[4] تفسير الجواهر ج 24 ص 286.

[5] تفسير منهج الصادقين ج 10 ص 44.

[6] تفسير فخر رازي ج 30.

[7] تفسير البصائر ج 50.


بازگشت