آيه پنجم


(أمن هو قانت آناء الليل ساجدا و قائما يحذر الآخرة و يرجوا رحمة ربه قل هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون إنما يتذكر أولوا الألباب) [1] .

بگو اي پيغمبر كسي كه مردم را منحرف و گمراه مي كند، با ارزش؟ يا آنكه در ساعتهاي شب به عبادت مشغول است در حال سجده و قيام، از عذاب آخرت مي ترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است، كساني كه مي دانند با كساني كه نمي دانند يكسانند، فقط صاحبان فكر و انديشه متذكر مي شوند.

قانت به كسي مي گويند كه به آنچه كه واجب است بر او از طاعت خدا قيام مي كند.



[ صفحه 52]



و منه قوله صلي الله عليه و اله «أفضل الصلوة القنوت و هو القيام فيها» [2] .

قانت به كسي گويند كه قيام به اطاعت پروردگارش كند، بدين جهت رسول خدا فرمود: بهترين نماز قنوت است كه آن قيام در واجبات است.

ابن ابي عمير گفته است كه قنوتي جز تلاوت و قرائت قرآن نمي دانم، بعد اين آيه را خواند.

و مراد از (آناء الليل) ساعتهاي اول و وسط و آخر شب است.

و در روايت است كه مراد از قنوت نماز شب است. [3] .

در اين لفظ آگهي بر فضيلت نماز شب و همانا برتر است از قيام عبادت روز؛ زيرا كه عبادت شب از ديدگان پنهان تر است تا عبادت روز، و دورتر از ريا و خودبيني است، طاعت در تاريكي شب مانع از ديدن ديگران است، چون خواب مردم مانع از شنيدن صداي مناجات و نيايش عارفان است، در اين وقت دل آسوده از سرگرمي عوامل خارجي است، زيرا كه برگشت دل به سوي مطلوب اصلي است كه آن معرفت و شناخت خدا است، و به واسطه ي اين كه شب هنگام خواب است ترك خواب مشقتش زياد است، لذا ثوابش هم فراوان است، در اين آيه اسرار و رازهاي فراوان است و شگفتي هاي بسيار، زيرا كه آيه شروع به عمل شد و ختم به يادآوري علم، اما عمل اين است كه ساجد و قائم مي باشد، و اما علم اين است كه آيا دانايان و نادانان يكسانند؟ بلكه چنين نيست، اين موضوع دلالت مي كند كه انسان در علم و عمل محصور شده، عمل اول كار است، و علم آخر كار



[ صفحه 53]



است، در اين آيه خدا آگاه مي كند كه بهره ي علم به عمل زماني حاصل مي شود كه انسان مواظب بر آن عمل باشد، زيرا كه قنوت عبارت است از بودن مردم قائم به آنچه كه از طاعات بر او واجب است و همين مطلب دلالت مي كند بر اين كه هنگامي كه فايده و بهره داشته باشد انسان مواظب بر آن باشد.

و اما جمله ي (يحذر الآخرة و يرجوا رحمة ربه) اشاره بر اين است كه انسان هنگام مواظبت به عمل، اول برايش مقام قهر كشف مي شود كه (يحذر الآخرة) است، بعد مقام رحمت كه (يرجوا رحمة ربه) باشد، بعد هم درجات و مقامهاي ديگر. [4] .

اما براي قنوت معاني فراواني است، بعضي گويند به معناي دعا است، گروهي طاعت دانند، دسته اي گويند قيام است.

و در حديث است: «مثل المجاهد في سبيل الله كمثل القانت» [5] .

مثل مجاهد و جنگجوي در راه خدا مانند قانت و صائم است، جمعي گويند مراد به قيام عبادات ظاهري و باطني است ولي بدون سستي و كوتاهي، در اين آيه تحريص به نماز شب و شب زنده داري شده، هر كس دوست دارد كه خدا ايستادن در قيامت را بر او آسان كند در تاريكي شب با خدا ارتباط برقرار نمايد در حال سجود و قيام بيمناك از رستاخيز و اميدوار به رحمت پروردگارش.

از ربيعه ي اسلمي روايت شده كه با رسول خدا صلي الله عليه و اله شب زنده داري مي كردم حضرت فرمود: بخواه از خدا، عرض كردم همنشيني و رفاقت شما را در بهشت خواهانم، فرمود: نفست را كمك و ياري كن به زيادي نماز.



[ صفحه 54]



بعضي از عارفان گفته اند: خدا بر دلهاي شب زنده داران سحرگاهان آگاه است، دلهايشان را پر از نور مي كند بهره هائي به دلهايشان برمي گردد، سپس نوراني مي شود، فيض در دلهايشان پخش مي شود و از دل آنان به دل بي خبران و غافلان مي رسد، در اثناي نماز هميشه قائم دعا مي كند، قاري قرآن است در ساعتهاي شب، در حال سجده از عذاب آخرت مي ترسد ولي اميدوار رحمت پروردگارش مي باشد. [6] .

(أمن هو قانت) آن انسان مشرك و فراموشكار و متلون و گمراه و گمراه كننده كجا و اين انسان بيدار دل نوراني و باصفا كه در دل شب آنگاه كه چشم غافلان و بي خبران در خوابي عميق فرورفته، پيشاني بر درگاه دوست گذاشته، و با خوف و رجا خدا را مي خواند كجا؟ اينان نه به هنگام نعمت خود را از مجازات و كيفر در امان مي دانند و نه به هنگام بلا از رحمتش قطع اميد مي كنند، اين دو عامل همواره آنان را در يك حركتي مداوم توأم با هوشياري و احتياط به سوي دوست مي برد، چرا در اين آيه ساجد را بر قائم مقدم داشته است؟ به خاطر اين كه سجده بالاترين مرحله ي عبادت است، چرا رحمت مطلق ذكر شده، مقيد به آخرت نشده؟ براي اين كه رحمت الهي گسترش و وسعت دارد، شامل دنيا و آخرت مي شود، در آيه با عمل خودسازي شروع مي شود با علم و معرفت به پايان مي رسد، زيرا كه تا خودسازي نباشد نور علم و معرفت بر دل جايگزين نمي شود، اصولا اين دو از يك ديگر جدا نيستند. [7] .



[ صفحه 55]




پاورقي

[1] سوره زمر آيه 9.

[2] تفسير روح البيان ج 8 ص 80.

[3] تفسير لاهيجي ص 885.

[4] تفسير مفاتيح الغيب ج 26.

[5] تفسير روح البيان ج 8 ص 80.

[6] منهج الصادقين.

[7] تفسير نمونه ج 19 ص 393.


بازگشت