روايت ششم


عن عثمان بن عبدالملك، عن أبي بكر قال: قال لي أبوجعفر عليه السلام: «أتدري لاي شي ء وضع التطوع؟» قلت: ما أدري جعلت فداك، قال: «إنه تطوع لكم و نافلة للأنبياء و تدري لم وضع التطوع؟» قلت: لا أدري جعلت فداك، قال: «لأنه إن كان في الفريضة نقصان فصبت النافلة علي الفريضة حتي تتم، إن الله عزوجل



[ صفحه 32]



يقول لنبيه: (و من الليل فتهجد بنافلة) [1] ».

از عثمان ابن عبدالملك روايت شده، او از ابوبكر كه حضرت ابوجعفر عليه السلام فرمود: آيا مي دانيد چرا مستحب وضع شده؟ عرض كردم قربانت گردم نه، فرمود: نافله بر شما مستحب است اما بر پيامبران واجب، و آيا مي داني چرا مستحب وضع شده؟ عرض كردم قربانت شوم نه، فرمود: براي اين كه اگر در نماز واجب نقصاني باشد نافله بر آن واجب ريخته مي شود تا اين كه كامل گردد، خداوند به پيغمبرش مي فرمايد قسمتي از شب را سرگرم نافله باش.

آنچه كه از مدارك و روايات به دست مي آيد اين است كه پنجاه و يك ركعت نماز واجب و نافله بر امتهاي پيشين واجب بوده، رسول اكرم حضرت محمد ابن عبدالله صلي الله عليه و اله شبي كه به معراج رفتند و شفاها با خدا سخن گفت نباشد كه همين پنجاه و يك ركعت نماز بر امت او هم واجب باشد چنان كه در روايت آمده است:

قال عليه السلام: «إن رسول الله صلي الله عليه و اله لما اسري به أمره ربه بخمسين صلاة فمر علي النبيين، نبي نبي لا يسألونه عن شي ء حتي انتهي الي موسي بن عمران عليه السلام فقال: بأي شي ء أمرك ربك؟ فقال: بخمسين صلاة، فقال: اسأل ربك التخفيف فإن أمتك لا تطيق ذلك، فسأل ربه فحط عنه عشرا، ثم مر بالنبيين نبي نبي لا يسألونه عن شي ء حتي مر موسي بن عمران عليه السلام فقال: بأي شي ء أمرك ربك؟ فقال بأربعين صلاة فقال: اسأل ربك التخفيف فإن أمتك لا تطيق ذلك، فسأل ربه فحط عند عشرا، ثم مر بالنبيين نبي نبي لا يسألونه عن شي ء حتي مر بموسي بن عمران عليه السلام فقال: بأي شي ء أمر ربك؟ فقال: بثلاثين صلاة، فقال: اسأل ربك التخفيف فإن أمتك لا تطيق ذلك، فسأل ربه عزوجل فحط عنه عشرا، ثم مر بالنبيين نبي نبي



[ صفحه 33]



لا يسألونه عن شي ء حتي مر بموسي بن عمران، فقال: بأي شي ء أمر ربك؟ فقال: بعشرين صلاة، فقال: اسأل ربك التخفيف فإن امتك لا تطيق ذلك فسأل ربه عزوجل فحط عنه عشرا، ثم مر بالنبيين نبي نبي لا يسألونه عن شي ء حتي مر بموسي بن عمران فقال: بأي شي ء أمر ربك؟ فقال: بعشر صلوات، فقال: اسأل ربك التخفيف فإن أمتك لا تطيق ذلك فإني جئت إلي بني إسرائيل بما افترض الله عزوجل عليهم فلم يأخذوا به و لم يقروا عليه، فسأل النبي صلي الله عليه و اله ربه عزوجل فخفف عنه و جعلها خمسا، ثم مر بالنبيين، نبي نبي لا يسألونه عن شي ء حتي مر بموسي بن عمران فقال له: بأي شي ء أمرك ربك؟ فقال: بخمس صلوات، فقال: اسأل ربك التخفيف عن أمتك فإن أمتك لا تطيق ذلك، فقال إني لأستحيي أن أعود إلي ربي، فجاء رسول الله صلي الله عليه و اله بخمس صلوات، و قال رسول الله: جزي الله موسي بن عمران عن أمتي خيرا» و قال الصادق عليه السلام: «جزي الله موسي بن عمران عنا خيرا» [2] .

چون رسول خدا صلي الله عليه و اله را پروردگارش به معراج برد خدايش فرمان پنجاه و يك ركعت نماز داد هنگام برگشتن به يكي يكي از پيامبران گذشت هيچ يك از آن حضرت چيزي از سرگذشت معراج نپرسيدند تا اين كه به موسي ابن عمران رسيد، موسي عرض كرد قرار داد ميان تو و پروردگار چه شد؟ رسول خدا فرمود: پنجاه و يك ركعت نماز، موسي عرض كرد از پروردگارت تخفيف بخواه؛ زيرا كه امت تو توان پنجاه و يك ركعت نماز را ندارند، حضرت رسول صلي الله عليه و اله از خدا خواست كمتر شود، خداوند ده ركعت كم كرد، باز هم بر پيامبران يكي يكي گذشت چيزي از وي نپرسيدند تا به موسي ابن عمران رسيد، موسي عرض كرد



[ صفحه 34]



پروردگارت چه فرماني صادر كرد؟ فرمود: چهل ركعت نماز، موسي عرض كرد امت تو طاقت اين را هم ندارد تخفيف بخواه از پروردگارت، از خدا تخفيف خواست، ده ركعت ديگر كم شد، بار ديگر بر پيغمبران يكي پس از ديگري گذشت از او چيزي نپرسيدند تا به موسي ابن عمران رسيد پرسيد پروردگارت چه دستوري صادر كرد؟ حضرت فرمود سي ركعت نماز، موسي عرض كرد باز هم تخفيف بخواه كه امت تو نيروي آن را ندارند، تخفيف خواست، ده ركعت ديگر كم شد، بار ديگر بر پيغمبران گذشت و از او چيزي نپرسيدند تا اين كه به موسي ابن عمران رسيد، موسي پرسيد چه شد؟ فرمود بيست ركعت شد، موسي عرض كرد باز هم تخفيف بخواه كه امت تو طاقت بيست نماز را ندارند، پيغمبر از خدا درخواست تخفيف كرد، ده ركعت ديگر كم شد، بار ديگر بر پيغمبران گذشت چيزي از او نپرسيدند، موسي را ديدار كرد پرسيد چه شد؟ فرمود ده ركعت ديگر كم شد، موسي گفت باز هم تخفيف بخواه براي آخرين بار تخفيف خواست سرانجام منحصر به پنج نماز شد، باز هم موسي عرض كرد تخفيف بخواه، زيرا كه بر امت تو گران است، من آنچه را كه خداي عزوجل واجب كرده بود بر بني اسرائيل براي آنها گفتم ولي نپذيرفتند و اقرار بر آن نكردند، رسول خدا فرمود: من شرم دارم به سوي پروردگار برگردم، رسول خدا براي امت پنج نماز آورد و سپس فرمود: خدا موسي ابن عمران را از طرف امت خير دهد.

با اين كه اين همه فضيلت و برتري براي نوافل ذكر شد علي عليه السلام مي فرمايد: (اذا أضرت النوافل بالفرائض فارفضوها) هرگاه نافله به نماز واجب ضرر و زيان برساند نافله را دور اندازيد، مثلا شب براي نماز شب بلند شود و در نتيجه نماز صبح او قضا مي شود.



[ صفحه 36]




پاورقي

[1] بحارالانوار ج 87 ص 27. سوره اسراء آيه 79.

[2] روضة المتقين ج 2 ص 11.


بازگشت