روايت اول


عن النبي صلي الله عليه و اله في وصيته لأبي ذر: «يا أباذر ما من رجل يجعل جبهته في بقعة من بقاع الأرض إلا شهدت له بها يوم القيامة، و ما من منزل ينزله قم إلا و أصبح ذلك المنزل يصلي عليهم أو يلعنهم. يا أباذر ما من رواح و صباح إلا و بقاع الأرض ينادي بعضها بعضا: يا جارة هل مر عليك اليوم ذاكر لله، أو عبد وضع جبهته عليك ساجدا لله تعالي؟ فمن قائلة: لا، و من قائلة: نعم، فإذا قالت: نعم،



[ صفحه 29]



اهتزت العرش و انشرحت، و تري أن لها الفضل علي جارتها» [1] .

از وصيتهاي پيامبر صلي الله عليه و اله به أبي ذر است كه فرمود: اي اباذر نيست مردي كه چهره اش را بر قطعه اي از قطعات زمين گذارد مگر اين كه آن زمين در روز قيامت گواهي دهد عمل او را، و گروهي فرود نمي آيند به منزلي مگر اين كه آن زمين درود بر آنان فرستد يا نفرين كند، اي اباذر شب و روزي نيست مگر اين كه قطعه هاي زمين از يكديگر مي پرسند آيا امروز بر تو كسي گذشت كه به ياد و ذكر خدا باشد يا اين كه چهره اش را بر روي تو نهد و براي خدا سجده نمايد، بعضي گويند: نه، و بعضي گويند: آري، پس هرگاه بگويد: آري، زمين به حركت در آيد و باز شود، و برتري مي بيني براي آن زمين بر همسايه اش.


پاورقي

[1] بحارالانوار ج 87 ص 46.


بازگشت