مقدمه


پيش از همه

رويدادها و حوادث دنيا فراوان و گوناگون است، ورق به ورق كتاب دنيا پر از گرفتاريها و ناراحتيها است كه در هر گوشه اي فلك زده اي داد مي زند دنيا آن به آن حادثه مي آفريند، داغها و غمها، فقرها، فلاكتها و گرفتاريهاي فراوان دارد، در هر قدمي حادثه اي در انتظار انساني نشسته است، سرتاسرش اندوه و غم است و پيچيده ي به حوادث است، چنانچه حضرت مولي الموحدين علي عليه السلام مي فرمايد: دار بالبلاء محفوفة و بالغدر معروفة، دنيا خانه اي است پيچيده در گرفتاريها، و ميليونها نفر را فريب داده است، معروف به غدر و فريبكاري است، سرشت هر موجودي بر اين است كه در حوادث و رويدادهاي جهان و گرفتاريهاي زندگي خود را به يك نيرو و قدرتي نزديك كند تا با اعتماد و اتكاء به همان قدرت از خويشتن دفع خطر و رفع گرفتاري براي هميشه نمايد و با آرامش خاطر به حيات و زندگي خود ادامه دهد و خود را از بن بست هاي حوادث زندگي نجات داده و در يك زندگي آرام و راحتي بسر برد تا دوران عمرش را به خوبي و خوشي سپري كند، نه تنها انسان بلكه تمام موجودات زنده ي عالم دنبال چنين قدرت و نيروئي هستند كه در سايه آن نيرو به راحتي زندگي كنند.



[ صفحه 18]



با اين مقدمه بايد فهميد كه آن نيرو چه قدرتي است كه خواسته ي انسانها و موجودات زنده را تأمين مي كند، نظرها در تشخيص اين موضوع مختلف است، بعضي را گمان اين است كه اين مشكل به وسيله ي پول و ثروت حل مي شود، جمعي را خيال اين است كه با رياست و قدرت و حكومت امكان پذير است، و سرانجام دسته اي از راه علم و دانش پيش آمده اند، ولي بايد دانست كه هيچ يك از اينها به هيچ فردي آرامش خاطر نمي دهد، بلكه هر يك از اين ها خود حادثه آفرين است، زيرا كه قدرتهاي مادي موقت و عاريه است كه بعد از گذشت زماني سقوط خواهند كرد، بلكه ممكن است صاحبان خود را گرفتار هزاران عوامل بدبختي كنند، چنانچه ديده و شنيده شده است كه به چه رسوائي كشيده شده اند. بنابراين بايد به يك قدرت و نيروي زوال ناپذير نزديك شد كه تأمين حيات مادي و معنوي همه ي انسانها را تأمين كند، دنيا و آخرت همه را تأمين نمايد به طوري خوشبخت و سعادتمند شوند كه پا را بر فرق فرشتگان گذارند، فرشتگان آسمانها را به استخدام خود در آورند به مضمون روايتي كه دارد فرشتگان دنبال سرش صف كشيده و منتظر فرمانش باشند، بايد دانسته شود كه اين قدرت، مادي نيست و هيچ ارتباطي با عوالم ماديات ندارد، اين قدرت و توان از مسير و راه عبادت و بندگي پروردگار به دست مي آيد و كار انسان را به جائي مي رساند كه تمام موجودات زنده و مرده ي جهان آفرينش تحت فرمان و اطاعت او قرار مي گيرند، به مقام «عبدي أطعني حتي أجعلك مثلي» مي رسد.

و اما بهترين عبادتي كه بنده را به خدا نزديك و به مقام قرب پروردگار مي رساند نماز است؛ زيرا كه جامع تمام عبادات مي باشد، نمازگذار در حال



[ صفحه 19]



نماز هم در حال روزه و هم زكاة و حج و جهاد است، اما در حال روزه است چون از خوردن و آشاميدن و حتي سخن گفتن امساك مي كند پس هر كس در اين حال از مفطرات امساك كند در حكم روزه دار است، در حال زكاة است زيرا كه زكاة خارج كردن آنچه در ملك انسان است از زكوة مال و بدن مي باشد.

قال النبي صلي الله عليه و اله «لكل شي ء زكاة و زكاة البدن الطاعة» [1] .

پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله فرمود: براي هر چيزي زكاتي است، و زكاة بدن اطاعت پروردگار است. بنابر اين روايت، بنده در همان حال كه نماز مي خواند زكاتش را هم مي پردازد.

اما حج به معني قصد است كه قصد به سوي خانه ي خدا مي كند، نمازگذار در همان حالي كه رو به قبله ايستاده قصد خدا و رضاي خدا را مي كند، دلش به دور كعبه ي مقصود مي چرخد و طواف مي كند و انجام مناسك مي نمايد.

و اما جهاد، نمازگذار در حال نماز با شيطان مي جنگد، با نفس اماره مي جنگد؛ زيرا كه بزرگترين جهاد جنگيدن با نفس است، و بزرگترين دشمن انسان نفس او است چنانچه رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمودند:

«اعدي عدوك نفسك التي بين جنبيك» [2] .

بزرگترين دشمن تو نفس ميان دو پهلوي تو است.

و نيز فرمودند: ما از جنگ كوچك برگشته ايم ولي جنگ بزرگ در پيش رو است.

با اين بيان، نماز جامع تمام عبادات و بهترين وسيله ي قرب به خدا است.



[ صفحه 20]



چنانچه از رسول خدا صلي الله عليه و اله روايت شده:

عن حماد بن بشير قال: سمعت أباعبدالله عليه السلام يقول: «قال رسول الله صلي الله عليه و اله: قال الله عزوجل: من أهان لي وليا فقد أرصد لمحاربتي، و ما تقرب (تحبب) الي عبد بشي ء أحب الي مما افترضت عليه، و إنه ليتقرب (ليتحبب) الي بالنافلة حتي أحبه، فإذا أحببته كنت سمعه الذي يسمع به، و بصره الذي يبصر به، و لسانه الذي ينطق به، و يده التي يبطش بها» إلي آخره. [3] .

بهترين وسيله ي قرب به خدا واجباتي است كه بر او واجب مي شود، همانا بنده به وسيله ي نافله طوري به من نزديك مي شود كه او را دوست دارم و هرگاه كه او را دوست داشتم در نتيجه ي اين دوستي بدانجا رسد كه حق تعالي گوش و چشم و زبان او شود.

مجلسي رحمة الله عليه اين روايت را چند جور معنا كرده است.

اول: اين كه به واسطه ي متخلق شدن به اخلاق پروردگار و دوستي فراوانش به جناب اقدس پروردگار و تهي بودن از هواها و اراده هاي نفساني نگاه نمي كند مگر به آنچه خداي سبحان دوست دارد، و نميگيرد مگر آنچه را كه وسيله ي قرب خدا باشد، نمي رود به جائي مگر اين كه رضاي خدا در آنست، بر سرتاسر وجودش خدا حكومت مي كند.

دوم: مراد اين است كه خداي تعالي از چشم و گوش و زبان و دست نزديكتر است، و تمام اعضاي شريف را در آنچه كه رضا و خوشنودي خداست مصرف مي كند، پس مراد به اين كه خدا گوش او مي شود اين است كه او در دوستي



[ صفحه 21]



و اكرامش به منزله ي گوش خدا بلكه عزيزتر از آن است، زيرا كه گوش را مصرف نمي كند مگر در آنچه كه رضاي خدا در آن است و خوشنودي او را در نظر دارد.

سوم: اين كه من نور چشم او، گوش او، قدرت دست، پا و زبان اويم.

حاصل مطلب اين است كه چون نور چشمش را در آنچه كه رضاي خداست استعمال كرده خدا هم به اقتضاي وعده اي كه داده به او بخشيد «اگر سپاسگذاري كنيد ما هم زياد خواهيم كرد» نوري از نورهايش كه به آن نور فرق بين حق و باطل گذارد، چنانچه رسول خدا فرموده: «مؤمن به نور خدا نگاه مي كند» هم چنين بنده هرگاه نيرويش را مصرف در اطاعت خدا كند خدا هم به او نيرو و قدرتي فوق قدرت بشريت به او عطا فرمايد، چنانچه مولاي ما علي ابن ابي طالب عليه السلام فرموده اند كه من در خيبر را به نيروي جسمي خودم نكندم بلكه به قدرت و نيروي پروردگار بود.

چهارم: معني حديث اين است كه چون بنده از زير سلطه ي قدرت هوا بيرون آمد و رضاي مولا را اختيار كرد و ترجيح داده بر اراده ي نفس و شهوتهايش خداي تعالي در نفس و بدن او تصرف كند و مدبر و مدير براي عقل و قلب و اعضاي او گردد، پس به وسيله ي خود بشنود و به او ببيند و به او سخن گويد چنانچه در تاويل وارد شده (و ما تشاؤن الا ان يشاء الله) و نمي خواهند مگر آنچه را خدا مي خواهد.

اين بود معاني حديث از نظر مرحوم مجلسي رضوان الله تعالي عليه كه در جلد 87 بحار صفحه 31 بيان فرموده است. البته بايد دانسته شود كه فرد اتم و اكمل اين حديث ائمه ي معصومين صلوات الله عليهم اجمعين مي باشند، و در غير آنان كم اتفاق مي افتد كه حديث شامل حالشان شود مگر شاگردان مكتب ائمه عليهم السلام.



[ صفحه 22]



چه خوش سروده شاعر:



ترسم اي فصاد گر فصد كني

نيشتر ناگاه بر ليلي زني



زآنكه از ليلي وجود من پر است

وين صدف پر از صفات آندر است



نتيجه اين مقدمه اين شد كه بهترين وسيله ي قرب و نزديكي به خدا نمازهاي نافله است كه انسان را به هدف عالي مي رساند چنانچه حضرت أبوالحسن عليه السلام مي فرمايد: «صلاة النوافل قربان كل مؤمن» نمازهاي نافله وسيله ي نزديك كردن هر مؤمني به خدا مي باشد.

اكنون بر سر سخن رويم و بحث را شروع كنيم كه فايده ي نماز نافله است به ويژه نماز شب كه اثر عجيبي در سعادت و خوشبختي انسانها دارد اين مجموعه در پنج بخش و فصل خلاصه مي شود.

فصل اول: نوافل.

فصل دوم: آيات مربوط به موضوع.

فصل سوم: روايات وارده.

فصل چهارم: داستانهاي مربوط به نماز شب.

فصل پنجم: اشعار مناسب موضوع.

مشهد مقدس 19 تير ماه 1378

مطابق 28 ماه شعبان 1420

سيد عبدالحسين رضائي نيشابوري



[ صفحه 24]




پاورقي

[1] اسرار الشريعة ص 177.

[2] بحارالانوار ج 70 ص 64.

[3] بحارالانوار ج 87 ص 31؛ اصول كافي ج 2 ص 352 ح 7 كتاب الايمان و الكفر.


بازگشت