جلب و جذب جوانان و افزايش انگيزه ديني آنان


سخنراني رياست دانشگاه آزاد اسلامي زنجان جناب آقاي دكتر ابطحي

بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين.

ابتدا ياد و خاطره شهداء عزيز انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي را، در هفته دفاع مقدس گرامي مي دارم. و با توجه به اينكه در ايام هشتمين سالروز درگذشت شهريار قرار گرفته ايم، سخن خودم را با ابياتي از آن بزرگوار در باب نماز آغاز مي كنم.



صلا زدند كه برگ صبوح ساز كنيد

به ساز مرغ سحر ترك خواب ناز كنيد



وضو به چشمه ي صهباي صبحدم سازيد

به سوي قبله ي ميخوارگان نماز كنيد



يگانه راز نياز قبول اهل دل است

دو گانه اي كه به درگاه بي نياز كنيد



اگر چه دست و دل اينجا به اشك مي شويند

شما به دامنش اين دست و دل دراز كنيد



ان شاءالله كه از فيوضات اين محفل بزرگ، ثوابي به روح آن بزرگ نيز عايد و



[ صفحه 100]



واصل گردد. آن گاه كه پيامبر عظيم الشأن مبعوث شدند و رسالت خود را آغاز كردند، عليرغم مخالفتهايي كه با آن بزرگوار شد و عليرغم جمله اي كه فرمودند: «ما اوذي نبي مثل ما اوذيت»، هيچ پيامبري مثل من اذيت نشد، اما در كنار اين جمله جمله ديگري را نيز فرمودند كه براي ما بسيار راهگشا است. فرمودند: «خالفني الشيوخ و حالفني الشباب» پيران با من مخالفت كردند و جوانان با من هم پيمان شدند. هم پيماني جوانان، با رسول معظم اسلام، نشاندهنده تربيت پذيري و الگوپذيري آن جوانان و فطري بودن پيام پيامبر عظيم الشأن است. ما كه در تلاشيم تا ادامه ي راه بي نهايت آنها را داشته باشيم، بايد از اين نقطه شروع كنيم. رسالت بزرگ ما كه امكانات وسيعي نيز در اختيار داريم جلب و جذب جوانان به دين و افزايش انگيزه ديني آنها است. من به جد عرض مي كنم كه هيچكدام از انبياء سلف، امكاناتي كه ما و شما در اختيار داريم، نداشته اند. هيچكدام از انبياء سلف بر موج عصر ارتباطات و اطلاعات سوار نبودند. امكاناتي كه حضرت آقاي قرائتي دارند، هيچكدام از اولياء و انبياء نداشته اند. لذا بايد تلاش و كوشش نمود، تا ان شاءالله با تأسيس حكومت صالحان كه با انقلاب پرفروغ امام عظيم الشأن در اين كشور امام زمان تأسيس شده است، ما نيز به وظائف خود عارف و آشنا شويم، و نگذاريم نماز در اين كشور غريب باشد و آن بيت حافظ درباره ما تحقق پيدا نكند. مي فرمود:



حافظ اين حال عجيب با كه توان گفت

كه ما بلبلانيم كه در موسم گل خاموشيم



موسم گل پر طراوت انقلاب اسلامي دميده است و بلبلان نيز بايد نغمه هاي دلنواز، ساز كنند. در اين راه دشوار، بايد به فرموده امام صادق عليه السلام كه



[ صفحه 101]



فرمود: «عليكم بالا حداث» به نوجوان و جوانان و به نسل جوان توجه پيدا بكنيد عمل كنيم. نسل جواني كه امروز در تيررس حملات شبيخون دشمنان فرهنگي اين مرز و اين ملت مي باشند. براي اينكه نسل جوان را عارف و به مباني ديني و قرآني آشنا كنيم، چه راهي را بايد بپيمائيم؟

ما بايد با اتكاء به ولايت براي همه جهانيان تعريف جديدي از انسان و از زندگي ارائه دهيم. انقلاب اسلامي براي بشريت هويت جديدي ابراز مي كند. در اين هويت جديد، خداشناسي و خدامحوري شرط بزرگ اين هويت است. عالمي از نو ببايد ساخت، و از نو آدمي انقلاب اسلامي در اين راستا حركت مي كند و ما بايد براي وصول به اين اهداف به انقلاب كمك بكنيم. هويت جديدي كه انقلاب اسلامي مي دهد، مبتني بر همان اصل اساسي و بنياد مرصوصي است كه پيامبر عظيم الشأن اسلام و نيز انبياء سلف بوده اند و آن ايجاد ارتباط جديد ميان انسان و خدا. از طريق ذكر و نماز و صلاة است. وقتي كه امام مي فرمايد: «ان الله سبحانه و تعالي جعل الذكر جلاء للقلوب» اين جمله هويت بخش انسان ديندار است. شما مي دانيد كه قرن 20 قرن اضطرابها و نگراني هاست، قرن افسردگيهاست. اين افسردگي و نگراني نتيجه اين آيه است كه «من اعرض عن ذكري فان له معيشه ضنكا» چون از ياد خدا غافل شده اند، پس معيشت تنگي دارند. با اضطراب و غلط و ارتباط در تار و پود قماش هستي آنها قرار گرفته است. پس ما مي خواهيم رابطه انسان را با خدا از نو براساس مباني مصطفوي و علوي تبيين و تعريف نمائيم. براي آنكه بدانيم، كه چرا بايد جوانان نماز بخوانند و به اين اهداف توجه بكنيم. بايد به رابطه كلي گرايش جوانان به دين و عدم گرايش آنها توجه پيدا نمائيم. نماز جز در اقليم دين شناسي قابل تبيين نيست.



[ صفحه 102]



دينداران داراي كارت شناسائي داراي و ورقه هويت اند. كارت شناسايي ديندار نماز است. شهروند شهر دين بايد نمازگزار باشد. چرا كه نماز فارق بين اسلام و كفر است. به هيچ كس تابعيت كشور دين داده نمي شود، مگر اينكه نمازگزار باشد. حال ما چه كنيم كه شهروندان شهر دين را زياد نمائيم؟ به نظر مي رسد كه بايد از دو راه اقدام نمود. راه اول و راه دوم. كه راه دوم مكمل راه اول است. ابتدا راه اول اين است كه امكانات فيزيكي براي نماز خوان كردن نسل جوان آماده كنيم. آنان را با نماز آشنا كرده و نماز را به عنوان يك وظيفه و رسالت براي آنها تعريف كنيم. در اين عرصه خانواده ها، محيط هاي تربيتي، محيط هاي اجتماعي، نقش مهمي مي توانند ايفا كنند. پدر و مادر و مربي در اين عرصه مي توانند، مؤثر واقع بشوند. آنها مي توانند با عامل بودن به فرائض براي فرزندان و براي افرادي كه تحت تربيت آنان هستند الگو باشند.

دربيايد. الداعي بلاعمل، كالرامي بلا وتر دعوت كننده اي كه خود عامل نباشد، مثل تيراندازي است كه كمان ندارد و براي اين كار بايد همه از خود شروع كنند.

محمد اقبال لاهوري مي گويد. پدرم، صبح ها قرآن مي خواند، هرگاه من صبحها از خواب بيدار مي شدم، و مي ديدم، پدرم قرآن مي خواند، به من مي گفت: «محمد، قرآن را چنان بخوان، كه گويي بر تو نازل شده است». اين فرزند چون پدر را قرآن خوان مي داند و مي بيند پس اقبال لاهوري مي شود. امام وقتي فرزندشان به شهادت مي رسند، خم به ابرو نمي آورند و مي فرمايد، اين اين يك عطيه الهي بوده است، و با اين عمل خود ديگران را بر سر سفره ي شهادت مي نشاند. مرحوم شهيد مطهري، وقتي نامه به دخترشان مي نويسند، سال 36



[ صفحه 103]



كه دخترشان در خارج از تهران (تبريز) دانشجو بوده اند، در نامه خودشان به ايشان مي فرمايند كه دخترم هر چه هر چه در دل داري با من در ميان بگذار. تو خود مي داني كه دروغ بر زبان و قلم من جاري نمي شود. او اين ادعا را در مقابل دختر خود مي كند (گويا پسر مرحوم شهيد مطهري بوده اند، كه در شهر تبريز مشغول تحصيل بوده اند كه سخنران اشتباه نموده اند) كه به همه ابعاد شخصيت پدر عارف آشناست. پس عامل بودن يكي از عوامل. و راه دوم كه مكمل راه اول است محبوب بودن براي كسي كه مربي و يا پدر و مادر است. اگر پدر و مادر محبوب باشند و مربي هم همين گونه باشد در اين صورت كلام آنها در جان و دل فرزند مي نشيند و فرزند تربيت پيدا مي كند. البته محبوب بودن هم بدون داشتن و برخورداري از سعه ي صدر امكان ندارد. يك معلم و يك مربي و يك پدر و مادري كه مي خواهد كار فرهنگي انجام بدهد، بايد حتما و مسلما از سعه صدر برخوردار باشد، زيرا كه سعه ي صدر رمز نبوت است؟ مگر يكي از دلايلي كه حضرت موسي (ع) به پيامبري رسيد، سعه ي صدر نبود كه در آن حادثه اي كه ايشان چوپاني مي كردند و يكي از گوسفندان از گله فرار كرد و حضرت موسي به گوسفند رسيد، قلب موسي تند مي زند، جاي هرگونه خشم و خشونت، گوسفند را در بغل گرفت و نوازش كرد.



كز همي ماليد بر دست و سرش

مي نوازش كرد همچون مادرش



گفت گيرم بر منت رحمي نبود

طبع تو بر خود چرا استم نمود



وقتي خداوند اين رفتار را از موسي ديد:



با ملائك گفت يزدان آن زمان

كه نبوت را همي زيبد فلان



و همانجا حكم نبوت را به نام موسي صادر فرمود. بنابراين كسي كه مربي



[ صفحه 104]



است و آن كسي كه معلم است و آن كسي كه مي خواهد، كار فرهنگي انجام دهد، بايد از سعه صدر برخوردار باشد. امام فرمودند، ما مأمور به وظيفه ايم و نه مأمور به نتيجه. سخن امام مبتني بر ادله قرآني است.



نوح 900 سال دعوت مي نمود

دم به دم انكار قومش مي فزود



ليك دعوت واجب است از كردگار

با قبول و ناقبول او را چه كار



پس برخورداري از سعه صدر هم يكي از آن ظرائف است. وقتي اينها وجود داشته باشد، فرد نمازخوان مي شود. اما بنا نيست، هر كسي كه امروز نمازخوان شد، اگر اين موتور محركه اي كه آيت الله حائري هم فرمودند، همچنان تحرك نداشته باشد، او فردا نيز نمازخوان باش. پس براي اينكه دوام و بقايي در اين عادت و رفتار او ايجاد بشود، بايد از انگيزه ديگري استفاده كرد. قرآن مي فرمايد، نماز خواندن سخت است: «و استعينوا بالصبر و الصلوة فانها لكبيرة الا علي الخاشعين» نماز سخت است و در اين سختي بايستي افراد را آزمود. آنهايي مي توانند در اين آزمايش بزرگ موفق بيرون بيايند كه با خشوع و خضوع نماز بگزارند. به راز و رمز نماز توجه پيدا كنند و بدانند كه انساني هستند كه هيچ دلبستگي در اين دنيا ندارند:

«انا عرضنا الامانة علي السموات و الارض و ابين ان يحملنها و...»

هيچكدام از اين مسائل زيبنده انسان نيست:



ما زبالائيم و بالا مي رويم

ما زدريائيم و دريا مي رويم



وقتي اين توجه براي آدمي پيش بيايد در اين صورت انسان انگيزه بلندي براي خشوع و خضوع در مقابل حضرت حق و رب العالمين پيدا مي كند و در اين حالت است كه حافظ مي گويد:



گر دولت وصالت خواهد دري گشودن

سرها بدين تخيل بر آستان توان زد



و السلام عليكم و رحمة الله


بازگشت