ضرورت تحقيق و پژوهش پيرامون نماز


سخنراني رياست سازمان تبليغات اسلامي جناب محمدي عراقي

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد و اشكر لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و آله الطاهرين اعوذ بالله من الشيطان الرجيم.

قل هذه سبيلي أدعوا الي الله علي بصيرة أنا و من اتبعني

در آغاز هفته دفاع مقدس، بر همه ي ما اين حق هست كه بزرگ و گرامي بشماريم ياد آنانكه در خون وضو گرفتند و نماز عشق گزاردند و با تكبير خود لرزه بر اندام ابرقدرتان و شياطين بزرگ انداختند. در فرصت كوتاهي كه وقت شما عزيزان و سروران معظم را مي گيريم، ابتدا به مطلبي كه فكر مي كنم اشاره مي كنم، سه سال قبل پيشنهادي مطرح شد كه براي برنامه ريزي بهتر و قويتر در جهت گسترش فرهنگ و ترويج نماز و وصل كردن عوامل بي نمازي و بد نمازي و كاهل نمازي، نياز به تحقيق است. چرا؟ براي اينكه از امكانات محدود به قوانين حداكثر استفاده و مناسبترين شيوه را براي رسيدن به اين هدف داشته باشيم. خوشبختانه در ستاد اقامه نماز و بعضي جاهاي ديگر، كارهاي پژوهشي



[ صفحه 68]



خوبي انجام گرفته است، البته باز هم نياز به كار تحقيقاتي هست. اما امروز تا حدودي با بصيرت بيشتر مي توانيم، برنامه ريزي كنيم با شناخت مناسبتر، نسبت به موضوع كارمان مي توانيم، طرح ريزي كنيم. چنانكه از اين آيه شريفه استفاده مي شود كه دعوت الي الله كار پيامبران است و حقيقت نماز ترويج به دعوت الي ا... است. از طرفي مي بينيم كه در آيه شريفه مي فرمايد: «ادعو الي الله علي بصيرة و أنا و من اتبعني» ان شاءالله همه ي ما تابعين رسول اكرم هستيم، بنابراين بايد با بصيرت كار كنيم. و براي رسيدن به اين بصيرت نياز به اطلاعات دقيق هست. از هر نوع سطحي نگري پرهيز كنيم و بدانيم كه يكي از مهمترين عوامل موفقيت دشمنان ما همين هست كه تمام برنامه هايشان براساس اطلاعات دقيق استوار است. البته هميشه دست خدا بالاتر است، اما به هر حال آنها تلاش خودشان را مي كنند. براي اينكه امتهاي خودشان را تبليغ كنند، ابتدا مي بينند و بررسي مي كنند كه مخاطبين آنها چه كساني هستند گرايشهاي آنها چيست؟ اگر جوانان را مي خواهند به سمت يك هدف بكشند، اول مطالعه مي كنند جوانان اين مملكت چه طوري فكر مي كنند، از چه رنگي خوششان مي آيد؟ چه ضعفهايي چه قوتهايي دارند؟ و بر آن اساس برنامه ريزي مي كنند. اشاره شد در سخنان عزيزان، براساس يكي از تحقيق هايي كه انجام شده است. بيش از 50 درصد از كسانيكه مورد پرسش قرار گرفته اند كه چرا نماز نمي خوانيد؟ پاسخ داده اند كه خدا به نماز ما نيازي ندارد. بنده اضافه مي كنم شايد اين طرف هم مخفي باشد كه ما هم احساس نياز به نماز نمي كنيم. اگر واقعا آمار، اين آمارگيري دقيق باشد، در حد قابل قبول كه ظاهرا دقيق است و جامعه ي آماري، يعني كسانيكه مورد پرسش قرار گرفته اند. قشر خاصي نباشند، (چون اگر قشر



[ صفحه 69]



خاصي باشند) باز بايد بدانيم كه اين مسئله، عموم افراد نيست. مسئله مثلا فرض بفرمائيد كه دانشجويان يا دانش آموزان هستند. به هر حال اگر اين تحقيق صحيح باشد، به ما يك چراغ راهنما مي دهد. و آن اين است كه روي فلسفه نماز يا اسرار نماز بيشتر كار كنيم. البته يك نكته رواني هم در اين پاسخها وجود دارد و آن اين است كه انسان هميشه، به قول روانكاوان فرافكني مي كند. يعني جاهائيكه مشكل در خودش هست، سعي مي كند اين مشكل را به بيرون از خودش حواله بدهد. و ارجاع بدهد. در هر حال اين تحقيقات بسيار مفيد است و براساس تجزيه و تحليل اين تحقيقات است كه ما بايد برنامه هاي آموزشي و فرهنگي و تبليغي خودمان را سامان دهيم. واقعا ببينيم، ذهنيت مخاطبين ما چگونه است؟ نكند، خداي نكرده ما در قضاوت هايمان، روي خودمان و خانواده ي خودمان و افراد حول و حوش مان را فقط محاسبه كرده باشيم. بايد برويم، در عمق جامعه و با روشهاي دقيق علمي، مسئله يابي كنيم و بعد براساس آن اطلاعات، برنامه ريزي كنيم. در همين تحقيق هست كه 17 درصد از كسانيكه پاسخ دادند، مسئله خانواده را مطرح كرده، و گفته اند، ما نماز نمي خوانيم. چون در خانواده ي ما نماز نيست. باز اگر اين تحقيق دقيق باشد به ما نشان خواهد داد، كه مثلا چه مقدار بايد روي مسئله خانواده ها حساب كنيم، ممكن است، در ابتدا تصور انسان اين باشد، كه بيش از اين اندازه مسئله، عامل خانواده. يا فرض بفرمائيد كه اگر بلد نبودن نماز را مطرح كرده باشند. اگر اين درصد بالا باشد، نشان مي دهد كه ما چقدر بايد روي آموزش نماز كار بكنيم؟ اگر جواب بدهند كه ما خجالت مي كشيم (عده اي، درصدي) كه نماز بخوانيم باز براي ما تكليف ديگري است، در اين زمينه براي برنامه ريزي مشخص مي



[ صفحه 70]



شود. من عرضم را در اين بخش خلاصه بكنم. چون فرمودند كه يك اشاره اي هم به گزارش كار در اين زمينه داشته باشيم، به نظر مي رسد كه ما در كارهاي فرهنگي و تبليغات ديني به همان اندازه كه در برقراري رابطه با عموم مردم با عامه ي مردم موفقيت داشته ايم، در برقراري ارتباط و ابلاغ پيام با اقشار خاص جامعه ناموفق بوده ايم و سير تحول جوامع امروز به سمت خرده فرهنگهاست. عذر مي خواهم اين تعبير را شايد لازم نباشد، به شكل ديگري بيان بكنم در گذشته، مردم اغلب يكدست بودند، وقتي يك انسان در يك شهر در يك روستائي مي رفت، افق فكر مردم نزديك به هم بود. يك منبر يك سخنراني، مي توانست، براي همه مفيد باشد. اما امروز جوامع، به سمت شاخه شاخه و تخصص حركت مي كنند، اقشار مختلف جامعه، فرهنگ خاص خودشان را دارند. فرهنگ دانشگاهيان، فرهنگ خاصي است. فرهنگ كارگران فرهنگ خاصي است. در بين تحصيل كرده ها باز پزشكان ممكن است فرهنگ خاص خودشان را داشته باشند. خلاصه جوان، پير، زن و مرد، دانش آموز، دانشجو، باسواد و بي سواد، كارگر، كارمند، كشاورز، شهري و روستائي اينها از نظر فهم و درك و فرهنگ از چيزهائي كه خوششان مي آيد و چيزهائي كه بدشان مي آيد، نحوه ي فهم و درك متفاوتند يا هستند. بنابراين كار ما كه دعوت الي الله است و ابلاغ پيام خداست. بايد متفاوت و متناسب با اين اقشار مختلف و فرهنگهاي مختلف باشد، نياز به برنامه ريزي دارد. تبليغ نماز، معرفي نماز، دعوت الي الله در دانشگاه با مدرسه و دبيرستان در برخورد با دانشجو يا دانش آموز، در برخورد با قشر هنرمند و اقشار ديگر متفاوت است و بايد يك سلسله برنامه



[ صفحه 71]



هاي تحقيقاتي در اين زمينه داشته باشيم، تا با علل برخورد كنيم، علل و عوامل را بدست بياوريم. و بتوانيم، با آنها مقابله بكنيم. اگر كسي امروز در جامعه، با يك مشكل معرفت شناسي روبروست. با يك مشكل انسان شناسي روبروست. با يك مشكل اعتقادي روبروست. بايد هر يك از اينها برنامه ريزي خاص خودش را داشته باشيم. اگر كسي شبهه اي دارد، در زمينه معرفت شناسي، معارف را مي گويد اصلا يقيني نيستند. هيچ معرفت يقيني در جهان وجود ندارد. خوب اين گفته به اعتقادات ديني لطمه مي زند. بايد اين عامل را كشف كرد. با موعظه نمي شود، كسي را كه شبهه دارد، نجاتش داد. چنانكه مي بينيم، ائمه بزرگوار ما براساس مخاطب خودشان آنجا كه بايد موعظه كنند، موعظه، و آنجا كه بايد احتجاج و استدلال كنند، استدلال. در زمينه هاي مختلف معرفتهاي امروز بشري فلسفه دين، فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق، فلسفه سياست وجود دارند. نفرمائيد اينها چه ربطي به نماز پيدا مي كند. اتفاقا اين نكته اي كه مي خواهم عرض بكنم اينجا، اين است. نبايد تصور كنيم، فقط مسائلي كه مستقيم به نماز مربوط مي شود در حوزه ي كار قرار مي گيرد. بايد آن مسئله را يافت. مسائل تربيتي گاهي بسيار، تعيين كننده است مسائل رواني. آنچنان انساني را فلج مي كند. كه هيچ استقراري را از نظر فكر ندارد، ابتدا بايد معالجه كرد. بايد او را درك كرد. بايد وضعيتش را شناخت. براساس بررسيهايي ناقصي كه ما انجام داديم، به نظر مي رسد كه ما بايد براي اقشار مختلف مردم، برنامه هاي مناسب آنها را داشته باشيم. گروههاي خاص اجتماعي، برنامه خاص خودشان را دارند. بخشي از برنامه ها به فرهنگ



[ صفحه 72]



عمومي مربوط مي شود كه بايد مطالعه و بررسي شود. بايد واقعا افراد كارشناس، جامعه شناس و انسان شناس بنشينند و برنامه ريزي كنند. حالا من در فرهنگ ديني خودمان عرض مي كنم. اين سئوال براي خيلي از ما مطرح است، بدليل رسيدن وقت نماز در همين جا سخنم را به پايان مي برم.

و السلام عليكم و رحمةالله و بركاته



[ صفحه 75]




بازگشت