رساله هايي كه در بيان حكم نماز جمعه در زمان غيبت نگاشته شده


با بررسي آثار تدوين شده پيرامون موضوع مي توان گفت: هر زمان كه شرايط اقامه ي نماز جمعه تحقق يافته و اين فريضه در شهرهاي ايران و يا در ميان شيعيان كشورهاي هم جوار اقامه مي شده، بحث و بررسي فقهي نماز جمعه بيشتر ضرورت يافته و رساله هاي مستقلي پيرامون آن نگاشته شده است. همينطور در دوراني كه نماز جمعه مورد قبول شيعه برگزار نمي شده محل بحث فقهي آن فقط بخش كوتاهي از مبحث نماز - كتاب الصلاه - در كتابهاي فقهي بوده؛ و در آن دوران كتاب يا رساله ي مستقل در اين خصوص كمتر تدوين يافته است.



[ صفحه 49]



معاصر با شيخ طوسي (385 - 460 ق.) و قبل از ايشان، رساله هاي مستقل در خطبه هاي نماز جمعه و حكم آن در زمان غيبت نگاشته شده همچون كتاب «الجمعة و الجماعة» [1] از شيخ صدوق (متوفي 381 ق.)، كتاب «الجمعة و الجماعة» از ابن قولويه (متوفي 369 ق.)، «رسالة الي ولده» از شيخ ابوالفتح كراجكي (متوفي 449 ق.) كه به گفته ي ابن طاووس اين رساله در فضيلت نماز ظهر روز جمعه است. [2] .

شيخ سلار بن عبدالعزيز ابوعلي ديلمي (متوفي 448 ق.) از شاگردان سيد مرتضي و شيخ مفيد، به گفته ي صاحب روضات، [3] اول كسي است كه قول به حرمت اقامه ي جمعه در زمان غيبت را بيان نموده است. [4] .

از زمان بعد از شيخ طوسي (متوفي 460 ق.) تا مقارن با محقق كركي (متوفي 940 ق.) كه در ميان شيعيان نماز جمعه برگزار نمي شد، رساله هاي مستقل رايج و متداول پيرامون موضوع كمتر يافته مي شود.

مقارن با حكومت صفويه در ايران، كه زمينه برگزاري نماز جمعه ايجاد شده، نماز جمعه به عنوان يك موضوع مستقل مورد بحث قرار گرفته، پيرامون آن رساله هاي متعددي به تحرير درآمده است.

محقق كركي، نورالدين علي بن حسين بن عبدالعالي كركي (متوفي 940 ق.) رساله اي در نماز جمعه به سال 921 قمري نگاشت؛ و در آن نماز جمعه در غيبت را واجب تخييري و با وجود فقيه جامع الشرايط واجب عيني دانسته است. [5] .

شيخ ابراهيم بن سليمان قطيفي بحراني، معاصر كركي، رساله اي در رد نظرات محقق كركي در حكم نماز جمعه نوشت؛ و در آن، حرمت نماز جمعه در زمان غيبت را اختيار نمود. [6] .

شيخ علي بن هلال كركي (متوفي 984 ق.)، شاگرد محقق كركي، وجوب



[ صفحه 50]



عيني نماز جمعه در غيبت را نفي نمود. [7] .

شيخ حسن بن كركي و شيخ عبدالعالي بن كركي از فرزندان محقق كركي پس از پدر خود، هر دو فرزند رساله اي برخلاف رأي پدر نوشته، و وجوب عيني نماز جمعه در غيبت را نفي نمودند. رساله شيخ حسن بن كركي «البلغة» [8] و رساله شيخ عبدالعالي بن كركي «اللمعة في تحقيق امر صلاة الجمعة» [9] نام گرفته است.

اگرچه قول به وجوب عيني نماز جمعه در غيبت، كمتر مورد توجه و قبول معاصرين محقق كركي قرار گرفت اما كمي پس از ايشان در نيمه دوم قرن دهم، شهيد ثاني (متوفي 966 ق.) رساله اي به سال 962 ق. نگاشت و در آن قائل به وجوب عيني نماز جمعه در غيبت شد. [10] و عزالدين حسين بن عبدالصمد حارثي (متوفي 984 ق.) پدر شيخ بهايي در عصر شاه طهماسب صفوي رساله اي در نماز جمعه نوشت و در آن وجوب عيني نماز جمعه در غيبت را اختيار نمود. [11] و حسين بن حسن بن احمد بحراني (متوفي 1001 ق.) به سال 996 ق. رساله اي در وجوب نماز جمعه در غيبت به رشته تحرير درآورد. [12] .

با سپري شدن قرن دهم قمري، در قرن يازدهم و دوازدهم هر دو نظريه ي وجوب و حرمت نماز جمعه در غيبت، در رساله هاي متعددي كه در اين دو قرن تدوين شد، اختيار شده است. همچنين در اين دو قرن و بيشتر در قرن سيزدهم، نظريه سومي در وجوب تخييري يا جواز جمعه در غيبت مورد توجه قرار گرفته است.

در اين جا نمونه هايي از رساله هاي تدوين شده در هر سه قرن - يازدهم، دوازدهم، سيزدهم - در بيان يكي از سه نظريه ي «وجوب عيني، حرمت، وجوب تخييري و جواز» معرفي مي شود:



[ صفحه 51]



1- هر كدام از علماي ذيل رساله خود را در وجوب عيني نماز جمعه، در زمان غيبت نگاشته است:

محمد امين تبريزي سياح (قرن 11 ق.)، محقق سبزواري ملامحمد باقر بن محمد مؤمن خراساني (متوفي 1090 ق.) ملامحمد تقي بن مقصود علي مجلسي (متوفي 1070 ق.)، محمد طاهر بن محمد حسين شيرازي معاصر شيخ حر و علامه مجلسي (متوفي 1098 ق.)

ملاعبدالله بن حسين تستري معاصر شيخ بهايي (متوفي 1021 ق.)، ملاعوض تستري كرماني (متوفي بعد از 1100 ق.)

فيض كاشاني ملامحمد بن مرتضي (متوفي 1091 ق.)، شيخ حر عاملي محمد بن حسن بن علي (متوفي 1104 ق.)، ملامحمد بن عبدالفتاح تنكابني مشهور به سراب (متوفي 1124 ق.) شيخ سليمان بن عبدالله بن علي بحراني (متوفي 1121 ق.)، ملامحمد رفيع بن فرج جيلاني شاگرد مجلسي دوم (متوفي 1160 ق.) سيد جعفر بن حسين بن قاسم موسوي اصفهاني (متوفي 1158 ق.)، ملامحمد باقر بن محمد تقي مجلسي (متوفي 1110 ق.)، شيخ احمد بن محمد بن يوسف خطي بحراني شاگرد مجلسي (متوفي 1102 ق.) [13] .

2 - هر يك از علماي ذيل، رساله ي خود را در «حرمت نماز جمعه» در زمان غيبت به رشته ي تحرير درآورده:

ملاامين بن عبدالوهاب شاگرد فيض (قرن 11 ق.) قاضي نورالله بن شريف مرعشي حسيني (شهيد به سال 1019 ق.)، ملا ابوالحسن معروف به ملا حسنعلي بن عبدالله تستري (متوفي 1075 ق.) ملا خليل بن غازي قزويني (متوفي 1089 ق.)، ملاسلمان بن ملا خليل قزويني (ق 11 و 12 ق.)، شيخ سليمان بن علي بن سليمان بن راشد بن ابي ظبية (متوفي 1101 ق.)، شيخ علي



[ صفحه 52]



نقي بن محمد هاشم كمره اي (متوفي 1060 ق.) ملامحمد باقر بن غازي قزويني (ق 12 ق.)، اسماعيل بن محمد حسين بن محمد رضا بن علاءالدين محمد مازندراني (متوفي 1173 ق.) [14] .

3 - هر كدام از علماي ذيل رساله خود را در «وجوب تخييري يا جواز نماز جمعه» در زمان غيبت نوشته است:

سيد حسين بن ضياء الدين ابوتراب حسن بن محمد كركي معروف به امير سيد حسين مجتهد (متوفي 1001 ق.) نوه ي دختري محقق كركي به سال 966 ق. رساله اي براي شاه طهماسب نوشت، و در آن قائل به وجوب تخييري نماز جمعه در غيبت به شرط فقيه جامع الشرايط شد. [15] .

ملامحمد باقر بن محمد اكمل بهبهاني (متوفي 1205 ق.) هر دو نظريه ي «وجوب عيني» و «حرمت» نماز جمعه در غيبت را رد كرد و قائل به استحباب نماز جمعه شد. ايشان در ابتداي رساله ي فارسي خود چنين بيان داشته «حكم نماز جمعه در غيبت: مشهور وجوب تخييري است بلكه دعوي اجماع بر اين شده...» [16] .

سيد ابوالقاسم موسوي كه از صاحب «رياض العلما» اجازه ي روايت گرفته به سال 1233 ق. رساله اي در نماز جمعه نوشت و در آن قائل شد كه نماز جمعه افضل دو فرد واجب تخييري است. [17] .

ميرزا ابوالقاسم بن حسن جيلاني، ميرزاي قمي (متوفي 1231 ق.) در رساله ي خود قائل به سقوط وجوب نماز جمعه در غيبت و جواز انجام آن شد. [18] .

ملامحمد بن محمد صالح بن نصرالله روح افزايي به سال 1215 ق. رساله اي در نماز جمعه نگاشت، و در آن قائل به سقوط وجوب نماز جمعه در غيبت و جواز انجام آن شد. [19] .



[ صفحه 53]



آقا جمال الدين محمد خوانساري (متوفي 1125 ق.) به سال 1091 ق. رساله اي در نماز جمعه براي شاه سليمان صفوي نوشت و در آن وجوب عيني نماز جمعه در عصر غيبت را نفي نمود. [20] .

ميرمحمد علي بن ميرمحمد حسين مرعشي شهرستاني (متوفي 1287 ق.) قائل به عدم وجوب عيني نماز جمعه در زمان غيبت بود؛ و در رساله خود چنين گفته «وجوب عيني نماز جمعه مشروط به حضور امام عليه السلام يا نايب خاص وي مي باشد.» [21] .

در قرن 13 و 14 قمري كه ديگر نماز جمعه ي مورد قبول اماميه برگزار نشده، رساله هاي مستقل فقهي در خصوص موضوع كمتر يافته مي شود.



[ صفحه 57]




پاورقي

[1] لؤلؤة البحرين، ص 377.

[2] همان، ص 337.

[3] روضات الجنات، ص 201.

[4] لؤلؤة البحرين، ص 330.

[5] الذريعه، ج 15، ص 75.

[6] لؤلؤة البحرين، ص 161.

[7] الذريعه، ج 15، ص 76.

[8] همان، ج 3، ص 146.

[9] همان، ج 18، ص 352.

[10] همان، ج 15، ص 72.

[11] همان، ج 15، ص 70.

[12] همان، ج 15، ص 70.

[13] الذريعه، ج 15، صص 63 - 81.

[14] الذريعه، ج 15، صص 63 - 81.

[15] همان، ج 15، ص 69.

[16] همان، ج 15، ص 65.

[17] همان، ج 15، ص 63 - 64.

[18] همان، ج 15، ص 63 - 64.

[19] همان، ج 15، ص 81.

[20] الذريعه، ج 15، ص 69.

[21] همان، ج 15، ص 75.


بازگشت