انجام نمازهاي يوميه به امامت خليفه يا عاملان ايشان


فرازهاي متعددي از تاريخ خلفاي راشدين و اموي و عباسي اشاره به موضوع دارند كه برخي از آن چنين است:

1)[سال 15 ق.] در فتح بيت المقدس وقتي عمر از جابيه به ايليا رفت داخل مسجد شد و آن شب در آن مسجد نمازگزارد. پس از طلوع فجر مؤذن را امر به اذان كرد. سپس عمر جلو آمد و با مردم نماز گزارد. [1] .

2) عمر خلافت را ميان 6 نفر از اصحاب پيامبر خدا شوري قرار داد، و صهيب را گفت كه با مردم نمازگزارد... و صهيب با مردم نماز مي گذارد. [2] .

3) پس از وفات عمر، اهل شوري بر عثمان اجتماع كردند و وقت عصر داخل شده بود. مؤذن اذان داد. عثمان بيرون آمد و با مردم نماز گزارد. [3] .

4) حسن از زمان محاصره ي عثمان مي گويد: عثمان بيست روز امامت نماز كرد آنگاه مانع نمازگزاردن وي شدند. ابوعثمان در اين مورد گويد: از آن پس كه جماعت در مسجد جاي گرفتند عثمان سي روز امامت نماز كرد آنگاه مانع نماز گزاردن وي شدند. [4] .



[ صفحه 29]



5) [سال 26 ق.] وليد بن عقبة بن ابي معيط از طرف عثمان والي كوفه شد و نماز بامداد را با مردم در حال مستي چهار ركعت گذارد. [5] .

6) [سال 42 ق.] زياد به كوفه آمد. در نماز عصر حاضر شد و مغيره (والي كوفه) به او گفت: جلو بيا و نماز را اقامه كن. زياد گفت: چنين كاري نمي كنم، تو در محدوده ي سلطنت خود سزاوارتر از من به نماز هستي. [6] .

7) [سال 76 ق.] شبيب بن يزيد شيباني در عراق خروج كرد. حجاج سپاهيان پي در پي به سوي او فرستاد و او همه را شكست داد. شبيب به كوفه آمد، سپس به مسجد جامع رفت و همه ي نگهبانان آنجا و نيز ميمون رئيس پليس حجاج را كشت. شبيب در مسجد جامع با مردم نماز گزارد. [7] .

8) [سال 69 ق.] مؤذن اذان داد، عبدالملك بن مروان بيرون آمد و با مردم نماز عصر گزارد. [8] .

9) هشام بين عبد الملك به يوسف بن عمر ثقفي، كه عامل ايشان در يمن بود، نامه اي نوشت و او را دستور داد تا به عراق برود و خالد (والي عراق) و يارانش را دستگير كند. يوسف بن عمر به همراه 5 نفر شبانه به عراق رسيد. به مسجد جامع رفت و چون نماز بپا شد خالد به جلو رفت تا نمازگزارد، يوسف او را به عقب كشيد و خود جلو ايستاد و نمازگزارد، سپس خود را به مردم معرفي كرد. [9] .

10) [سال 130 ق.] خوارج سپاهي را فراهم كرده به سوي مدينه حركت كردند. وقتي به مدينه رسيدند عبدالواحد بن سليمان، كه از طرف مروان والي مكه و مدينه بود، گريخت. و ابوحمزه از خوارج بر مدينه دست يافت و خطبه ي مشهور خود بر اهل مدينه را خواند. مردم مدينه پشت سر او نماز مي گزاردند، سپس نماز خود را اعاده مي كردند. [10]



[ صفحه 30]



11) [سال 132 ق.] پس از بيعت مردم با ابوالعباس، او به مسجد رفت و خطبه خواند و نماز گزارد. [11] .

12) [سال 202 ق.] فرماندهان حربيه فراهم آمدند و با ابراهيم بن مهدي معروف به «ابن شكله» بيعت كردند و او را خليفه خواندند و در مسجد بغداد با مردم نماز گزارد. [12] .

با بررسي متون فوق هم اين نكته روشن مي گردد كه خلفاي راشدين و زمامداران اموي و عباسي سعي داشتند امامت نمازهاي فريضه يوميه را، به لحاظ وجود آثار اجتماعي در آن، تحت امامت خود و يا عاملان خود درآورند. و چون نماز جمعه، اضافه بر جوانب و آثار عبادي و اجتماعي موجود در نمازهاي جماعت يوميه، از جوانب و آثار سياسي نيز برخوردار بوده بنابراين، زمامداران بطريق اولي اقامه ي نماز جمعه را از مناصب خود مي دانستند.


پاورقي

[1] همان، ج 3، ص 106.

[2] همان، ج 2، ص 50.

[3] همان، ج 3، ص 305.

[4] همان، ج 3، ص 390.

[5] تاريخ طبري، ج 3، ص 57.

[6] همان، ج 4، ص 137.

[7] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 225.

[8] تاريخ طبري، ج 4، ص 599.

[9] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 294.

[10] همان، ج 2، ص 315.

[11] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 324.

[12] همان، ج 2، ص 468.


بازگشت