برگزار نشدن نماز جمعه با مشخص نبودن خليفه يا حاضر نشدن ايشان


برخي از موارد گوياي موضوع چنين است:

1) [سال 199 ق.] روز عرفه به وقت زوال، افرادي از مردم مكه كه در عرفه حضور داشتند نماز را به يكديگر محول نمودند، زيرا ولايتداران حضور نداشتند. احمد محمد بند ردمي كه مؤذن و قاضي جماعت بود و امامت مسجدالحرام را نيز به عهده داشت به محمد بن عبدالرحمن مخزومي قاضي مكه گفت: پيش برو و خطبه بخوان و با مردم نماز بگزار كه تو قاضي شهر هستي. محمد گفت: اكنون كه امام گريخته و اين قوم در كار آمدند به نام چه كسي خطبه بخوانم؟ احمد گفت: دعاي هيچ كس را مگوي. محمد بدو گفت: تو پيش برو، سخنراني كن و با مردم نماز گزار. اما احمد هم نپذيرفت. عاقبت يكي از مردم عادي مكه را جلو فرستادند كه نماز ظهر و عصر را با مردم گزارد بدون خطبه. [1] .



[ صفحه 28]



2) [سال 201 ق.] چون جمعه فرا رسيد براي انجام نماز خواستند ابراهيم را به جاي منصور جانشين مأمون كنند... در آن جمعه نماز جمعه نگزاردند و كسي خطبه نخواند. مردم چهار ركعت نماز گزاردند و متفرق شدند. [2] .

در مواردي كه خليفه مشخص نبوده يا خليفه و منصوب ايشان حضور نداشتند، نماز جمعه برگزار نمي شد و اين خود تأكيدي است بر اينكه نماز جمعه از مناصب خلفا و زمامداران بوده است.


پاورقي

[1] همان، ج 7، ص 121.

[2] تاريخ طبري، ج 7، ص 140.


بازگشت