اقامه نماز جمعه توسط خلفا و زمامداران


موارد تاريخي كه دلالت بر اين موضوع دارند چنين است:

1) حلبي از امام صادق عليه السلام سؤال كرد از نماز عيدين (فطر و اضحي) هنگامي كه با جمعه جمع شوند. امام عليه السلام فرمود: در زمان علي عليه السلام چنين شد. پس اميرالمؤمنين فرمود: «هر كس مي خواهد به نماز جمعه برود، برود و هر كس بنشيند، مانعي ندارد.» آن گاه امام دو خطبه خواند و خطبه عيد و جمعه را در آن دو خطبه جمع كرد.

همچنين در روايت مسلمه از امام صادق عليه السلام آمده است: در زمان اميرالمؤمنين عليه السلام دو عيد (جمعه و يكي از عيدين) در يك روز واقع شد. پس، امام خطبه خواند و فرمود: «امروز روزي است كه اجتماع دو عيد شده است.» [1] .

2) فقهاي اماميه در تأييد مشروط بودن اقامه نماز جمعه به اذن امام



[ صفحه 24]



مي گويند: «عمل پيامبر، اميرالمؤمنين و حسن بن علي - عليهم صلوات الله - در اقامه ي جمعه، بر اشتراط به اذن بود.» [2] .

3) امام صادق عليه السلام فرمود: «نخستين خطيب جمعه كه نشسته خطبه خواند، معاويه بود.» [3] .

4) وليد بن عبد الملك بن مروان در مدينه نماز جمعه بجاي آورد و سپاهيان را دو صف كرد و در جبه و كلاهي بدون ردا نماز گزارد و نشسته خطبه خواند. [4] .

5) ابوجعفر منصور، در غره محرم به كوفه رسيد و در حيره فرود آمد و با مردم نماز جمعه گزارد. [5] .

6) [سال 195 ق.] در روز جمعه محمد بن هارون (امين، خلفاي عباسي) مردم و خاندان و وابستگان و سرداران خود را در شماسيه نزد خود احضار كرد و وقتي نماز جمعه بگزارد به درون رفت و پسر خويش، موسي، را براي آنان در محراب نشانيد. [6] .

7) [سال 247 ق.] متوكل اراده كرده بود تا در آخرين جمعه ي ماه رمضان نماز جمعه را با مردم اقامه كند. در ابتداي ماه رمضان بين مردم شايع شده بود كه آخرين جمعه ي ماه رمضان اميرالمؤمنين با مردم نماز مي گزارد. به همين منظور مردم جمع شدند... و چون روز جمعه فرا رسيد متوكل آماده اقامه نماز شد كه او را منصرف كردند و به او گفتند برخي از واليان عهده را امر به نماز كند كه ايشان هم نخست المنتصر و سپس المعتز بالله را امر به نماز كرد. [7] .

با تأمل و دقت در موارد تاريخي مذكور معلوم مي شود شخص رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و علي بن ابيطالب و حسن بن علي عليهماالسلام به عنوان رهبر ديني و سياسي در حكومت اسلامي اقامه ي جمعه مي فرمودند و خلفا و زمامداران اموي و عباسي نيز به



[ صفحه 25]



عنوان زمامدار سياسي و در برخي موارد شخصاً اقامه جمعه مي نمودند.


پاورقي

[1] وسائل، باب 15 از ابواب صلاة العيد، حديث 1 و 2.

[2] رساله في صلاة الجمعة، بهبهاني، ص 15.

[3] وسائل، باب 16 از ابواب صلاة الجمعة، حديث 1.

[4] ترجمه تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 238.

[5] همان، ج 2، ص 386.

[6] تاريخ طبري، ج 7، ص 3.

[7] همان، ج 7، ص 391.


بازگشت