اقامه نماز جمعه در بلاد اسلامي


شواهد تاريخي ذيل، صرفاً به عنوان گواه بر اصل اقامه ي جمعه بيان مي شوند:

1) [سال 33 ق.] جمعي به مدينه آمدند و درباره ي عامر بن عبد القيس بدگويي كردند كه به نماز جمعه حاضر نمي شود. عثمان موضوع را براي ابن عامر نوشت كه او را نزد معاويه بفرستد. چون نزد وي رسيد، گفت: به خليفه گفته اند تو به نماز جمعه حاضر نمي شوي! گفت: در نماز جمعه حاضر مي شوم اما در آخر مسجد مي نشينم و زودتر از همه مي روم. [1] .

2) [سال 65 ق.] مختار روز جمعه اي به بحرالحيره رسيد. فرود آمد... و جلو رفت تا به مسجد بني ذهل و بني حجر گذشت و در آنجا كسي را نديد. مردم را مشاهده كرد كه به سوي نماز جمعه روانه هستند. [2] .

3) [سال 201 ق.] عيسي بن محمد از ابراهيم بن مهدي خواست تا نماز جمعه را در شهر به پا دارد... چون روز جمعه شد، نماز را در مسجد شهر چهار ركعت كردند و مؤذن امامت كرد بدون خطبه. [3] .

4) [سال 272 ق.] اهل مدينه در مسجد رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم چهار جمعه نماز نگزاردند، نه جمعه و نه جماعت. [4] .



[ صفحه 23]



5) [سال 283 ق.] در اين سال مبادله ي اسيران، ميان مسلمانان و روميان به دست احمد بن طفان انجام گرفت. طرسوس در اين باره نامه اي نوشت. در نامه به مردم دستور داده بود كه در همين روز با احمد بن طفان بيرون روند... ايشان نماز جمعه را برگزار كرد و از مسجد جامه برنشست. [5] .

6) [سال 284 ق.] معتضد دستور داده بود مكتوبي درباره لعن معاويه بنويسند تا پس از نماز جمعه بر منبر خوانده شود. وقتي مردم نماز جمعه را برگزار كردند به جلو رفتند كه خواندن مكتوب را بشنوند اما خوانده نشد. [6] .

با بررسي فرازهاي تاريخي همچون فوق، اجمالاً معلوم مي شود كه مقارن با خلافت خلفاي راشدين و حكام اموي و عباسي، در بلاد اسلامي نماز جمعه برگزار مي شده است.


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 3، ص 369.

[2] همان، ج 4.

[3] همان، ج 7، ص 151.

[4] همان، ج 4، ص 448.

[5] تاريخ طبري، ج 8، ص 176.

[6] همان، ج 8، ص 182.


بازگشت