شرايط نماز






سبحه بر كف، توبه بر لب، دل پر از شوق گناه

معصيت را خنده مي آيد ز استغفار ما



صائب تبريزي

بهترين ساعات انسان بايد براي خدا باشد. خدايي كه بهترين نعمت ها را به انسان ارزاني داشته است. مولا علي (ع) در نامه معروف خود به مالك اشتر مي فرمايند: بهترين وقت ها و ساعات شب و روزت را براي خود و خدايت انتخاب كن اگر چه همه وقت براي خداست و عطا كن براي خدايت از اعضايت در شب ها و روزهايت. و هر آنچه را كه عبادت به خدا اختصاص مي دهي بي عيب و نقص انجام ده اگر چه دچار خستگي جسم شوي.



[ صفحه 83]



ما انسان ها پيوسته گرفتار «مكر ليل و نهار» [1] هستيم و بايد مدام در پي جهاد با خويش به سر بريم. اگر آدمي گرفتار آلودگي ها شود در حقيقت خويشتن را فروخته است اگر بناست مدحي صورت گيرد بايد براي كسي باشد كه والاترين ارزش ها را تا حد بي نهايت داشته باشد و در اين صورت است كه انسان در اين معامله نه تنها خود را ارزان نفروخته بلكه با افزون ترين ها خود را معاوضه كرده است.

براي بهترين موجود عالم بايد بهترين ها را هديه برد مانند ابراهيم كه عزيزترين داشته اش را در زمان رنج و غربت براي قرباني معبود، به مسلخ مي برد.

لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون.

بايد گرانبهاترين هديه ها را براي معشوق برد، و يا مانند حسين (ع) كه نه تنها هستي خود بلكه برادر و فرزند و هستي خويش را به قربانگاه كربلا برد.

قابيل اما كمترين چيزها را براي قرباني مي آورد و وقتي از او نمي پذيرند آشفته مي گردد و اعتراض مي كند.



[ صفحه 84]





اهل كام و ناز را در كوي رندي راه نيست

رهروي بايد، جهانسوزي، نه خامي بي غمي



(حافظ)

نماز از بهترين اعمال است و بايد در بهترين ساعات انجام شود: صبح، وقتي كه نور در رگ هاي سياه شب مي دمد، ظهر، هنگامي كه خورشيد بر فراز آسمان رسيده است و مغرب آن گاه كه خورشيد به نهانگاه خويش مي رود همان هنگامي كه نداي اذان آدميان را براي تعظيم و كرنش در برابر معبود بي همتا فرامي خواند بايد با بهترين لباس و بهترين عطرها به راز و نياز پرداخت. به خاطر همين گفته اند كه: اولين شرط براي نماز طهارت است، طهارت بدن از حدث و خبث، طهارت لباس از نجاست و حق الناس، طهارت موضع سجود از آلودگي و طهارت مكان از غصب و تجاوز و از همه مهم تر طهارت دل از هر چيز كه جز خداست چون:

اول برهنگي است كه شرط شناوري است.

و بعد نوبت شستشوست. شستن اعضايي كه بيشتر از جاهاي ديگر در معرض گناه قرار دارند. اول صورت، پاك كردن چشم ها از معصيت و بيني از بوي حرام و دهان از آن چه خورده، چشيده و گفته است. بعد شستن دستها از اعمالي كه انجام داده است و مسح پا از هر جايي كه نبايد



[ صفحه 85]



مي رفته است و مسح سر از خيالات و اوهام باطل. [2] اينها همه مقدمه اي است براي پاكي روح در درياي نماز.



از حدث شستم خدايا پوست را

از حوادث تو بشوي اين دوست را [3] .



قسمت دوم سخن حضرت اين بود كه عبادتي كه براي خداوند انجام مي دهي سعي كن بي عيب و نقص باشد. قبلاً گفتيم كه از ميان انواع پرستش ها، نماز نزديك ترين حالت بنده به خداست و مسلماً آفت هاي زيادتري خواهد داشت. [4] نماز مهم ترين ميداني است كه شيطان تمام نيروي خود را بسيج مي كند تا نمازگزار را از حالت نماز بيرون ببرد. در قرآن كريم نمونه هائي از مسايلي كه باعث نقصان نماز مي شود نامبرده شده و از آن نهي گرديده است. به عنوان نمونه:

1- يا ايها الذين امنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكاري حتي تعلموا ما تقولون: [5] اي كساني كه ايمان آورده ايد نزديك نماز نشويد در حالي كه مست هستيد تا بدانيد كه چه مي گوئيد. برخي از مفسرين بر اساس بعضي از روايات معتقدند كلمه سكاري (مساوي مستي) در اين آيه به معني حالت



[ صفحه 86]



خواب آلودگي است. [6] .

2- ويل للمصلين، الذين هم في صلواتهم ساهون: [7] يعني واي بر نمازگزاران كه دلشان از ياد خدا غافل است. امام صادق در تفسير اين آيه مي فرمايند؛ منظور از كساني كه در نمازشان سهو مي كنند كساني هستند كه حق نماز را ضايع مي كنند. [8] .

3- الذين هم يرائون كه دنباله آيه قبل است و مي فرمايد واي بر كساني كه در نماز ريا مي كنند و براي خودنمايي نماز مي خوانند. قال رسول الله ليس مني من استخف بالصلاة [9] پيامبر خدا فرمود آن كس كه نماز را سبك بشمارد از من نيست.

4- و اذا قاموا الي الصلوة قاموا كسالي يرائون و لا يذكرون الله الا قليلا. يعني آنگاه كه به نماز مي ايستند، با كسالت هستند، با مردم ريا مي كنند و كمتر به ياد خدا هستند. [10] .

اين آيه كه صفات منافقين را برمي شمرد، تصريح دارد كه نماز آن ها از روي بي ميلي و كسالت است زيرا قلبشان متعلق به خدا نيست و به قول علامه طباطبايي «قلب به هر چه تعلق داشته باشد و خاطر آدمي به



[ صفحه 87]



هر چه مشغول باشد، دائماً به ياد آن خواهد بود.» [11] وقتي كه قلب متعلق به خدا نباشد آدمي نمي تواند به نمازي عاشقانه برخيزد. و به قول مولانا:



نماز در صفت فرشته بايد و من

هنوز در صفت ديو و دد گرفتارم



5- فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و التبعوا الشهوات [12] در اين آيه خداوند از امت هاي گذشته ياد مي كند و يكي از عيوبي را كه براي جانشينان پيامبران گذشته برمي شمارد اين است كه آنها نماز را ضايع مي كردند و از شهوات پيروي مي كردند. شايد يكي از نكات آيه اين باشد كه سهل انگاري و بي اعتنايي به نماز كه همان ضايع كردن آن است با پيروي از شهوات رابطه اي مستقيم دارد و آنان كه نماز را ضايع كنند به ورطه تبعيت از شهوات درخواهند افتاد.

6- و اذا ناديتم الي الصلوة اتخذوها هزوا و لعبا ذلك بانهم قوم لا يعقلون وقتي [13] كه به نماز خوانده مي شوند آن را به سخره و بازيچه مي گيرند زيرا عقل ندارند.

7- و الذين هم علي صلوتهم يحافظون [14] در اين آيه يكي از شرايط نماز ذكر شده است و آن محافظت از نماز است كه از آنها فوت شده. امام



[ صفحه 88]



«قده» مي فرمايد: «يكي از آداب قلبيه نماز كه قيام به آن از عظائم و مشكلات است محافظت آن است از تصرفات شيطاني و شايد اين آيه اشاره به جميع مراتب حفظ باشد كه يكي از اهم مراتب آن، حفظ تصرفات شيطان است.» [15] .

8- الذين هم علي صلوتهم دائمون (معارج 24) يكي از صفاتي كه علامت نماز كامل است اين است كه نمازگزار در آن خاشع و فروتن باشد، پيامبر در اين باره مي فرمايد: كسي كه خشوع ظاهري اش بيش از خشوع قلبي او باشد نزد ما منافق است [16] بنابراين منظور اين آيه هم خشوع بدن است و هم قلب.

9- قل أن الصلوتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين و بذالك امرت [17] يعني بگو نماز و روش زندگي و مرگم براي خداي عالم است و به اين كار دستور داده شده ام. در اين آيه اخلاص در تمامي شئون زندگي بيان شده است. و البته اولين چيزي كه ذكر شده نماز است. زيرا به قول مولا علي (ع) همه اعمال آدمي تابع نماز است پس بايد اولين كاري باشد كه نياز به اخلاص دارد. امام خميني (ره) در اين باره مي گويند: عبادت و مناسك و اذكار و اوراد وقتي نتيجه كامله دارد كه صورت باطنه



[ صفحه 89]



قلب شود و باطن ذات انسان به آن مخمر گردد.... و اين سلطنت الهيه است كه به بنده دهند از براي ترك اراده خود و ترك سلطنت هواهاي نفسانيه و اطاعت ابليس و جنود او و هيچ يك از اين نتايج حاصل نمي شود مگر با حضور قلب كامل....» [18] پيامبر گرامي اسلام نيز مي فرمايد:

ان الرجلين من امتي يقومان في الصلوة و ركوعهما و سجودهما واحد و ان ما بين صلاتيهما مثل ما بين السماء و الأرض. [19] .

همانا دو نفر از امتم به نماز مي ايستند و ركوع و سجودشان مثل هم است در حالي كه تفاوت نمازشان ما بين زمين و آسمان است (زيرا پرستش يكي از آنها داراي روح است ولي ديگر فقط از روي عادت آن را به جا مي رود). در روايات اسلامي شرايط ديگري نيز براي صحت نماز به رشته تحرير درآمده است و متاسفانه در خطابه ها كمتر گفته شده و در مقاله ها نيز از آنها تهي است. و ما به طور اختصار به نمونه هايي از آن اشاره مي كنيم: امام صادق (ع) از قول خداي عزوجل اينگونه نقل مي كنند:

انما اقبل الصلاة لمن تواضع لعظمتي و يكف نفسه من الشهوات من اجلي و يقطع نهاره بذكري و لا يتعاطم علي خلقي و يطعم. الجائع و يكسو العاري و يرحم المصاب و يووي الغريب فد لك مشرق نوره مثل



[ صفحه 90]



الشمس اجعل له في الظلمات نورا و في الجهالة علما [20] من نماز نمازگزاري را قبول مي كنم كه 1- براي عظمت من تواضع كند 2- به خاطر من از شهوات خودداري نمايد. 3- روزش را به ياد من اختصاص دهد 4- بر خلقم تكبر نكند 5- گرسنگان را سير نمايد 6- برهنگان را بپوشاند 7- به مصيبت زدگان لطف كند 8- غريبان را پناه دهد. در اين صورت است كه نمازگذار نورش مثل شعاع خورشيد مي درخشد و من برايش در تاريكي هاي زندگي، نور و در جهالتش، دانش قرار مي دهم.

مي بينيم كه خويشتن داري از گناه و خصوصاً كمك به مردم از شرايط مهم قبولي نماز است:



شيرمردانند در عالم مدد

آن زمان كافغان مظلومان رسد



بانگ مظلومان ز هر جا بشنوند

آن طرف چون رحمت حق مي روند



محض مهر و داوري و رحمتند

همچو حق بي علت و بي رشوتند [21] .



مردان خدا مانند رحمت الهي فرياد رس نيازمندان هستند و مانند معبودشان نه چشمداشت به پاداشي دارند و نه اين كارشان جز رحمت،



[ صفحه 91]



دليلي دارد و اين همان معني يشرق نوره مثل الشمس (مانند شعاع خورشيد مي درخشد) است. در روايت ديگري خداوند به پيامبرش چنين مي فرمايد يا اخا المرسلين، يا اخا المنذرين انذر قومك لايه خلوا بيتا من بيوتي و لاحد من عبادي عند احدهم مظلمه، فاني العنة مادام قائما يصلي بين يدي حتي يرد تلك المظلمه فاكون سمعه الذي يسمع به اكون بصره الذي يبصر به و يكون من اوليايي و اصفيايي و يكون جاري مع النبيين و الصديقين و الشهدا في الجنه. [22] در اين روايت تكان دهنده به پيامبر مي فرمايد: اي برادر پيامبران مرسل! برادر اندرزگران! بترسان قومت را: كه اگر پيش آنها مظلمه اي از بندگانم باشد داخل خانه من نشوند. زيرا چنين كسي را وقتي كه در مقابلم (به نماز) ايستاده پيوسته لعنتش مي كنم مگر اين كه آن مظلمه را به صاحبش رد كند. در اين صورت است كه گوش او مي شوم تا به وسيله من بشنود، چشمش مي شوم تا با نور من ببيند، از دوستان و برگزيدگانم مي شود و در بهشت همسايه پيامبران و صديقين و شهدا خواهد بود. در اينجا تاكيد مهمي بر روي حق الناس شده است و مي رساند كه اگر حقي از مردم نزدش باشد نماز او باعث رحمتش نمي شود بلكه برعكس لعنت الهي را به همراه دارد و البته تمامي عبادات الهي اينگونه است:



[ صفحه 92]





حج مكن و قافله را ره مزن

بگذر از احرام و حرم را مكن



نان مده و آب مسافر مبر

روزه مگير و غم روزي مخور



(خواجوي كرماني)

و وقتي انسان حقي از مردم به گردن نداشته باشد، خداوند گوش و چشم او شده و او را دوست و برگزيده خود انتخاب مي كند.

از ديگر شرايطي كه در روايات به آن اشاره شده است؛ معرفت است. زيرا انسان جاهل از عبادت هيچ بهره اي ندارد، و به خاطر همين جهلش، نمازش نه عامل تربيت اوست نه عامل رشدش از اين روي علي (ع) فرموده است: عبادت كنندگان جاهل پشت مرا شكستند، اينان با عبادت خويش ناداني خود را پنهان مي دارند، از آنان بپرهيزيد چون باعث گمراهي ديگرانند [23] .

از نظر اسلام خواندن نماز اهميت چنداني ندارد و هيچ گاه قرآن كساني را كه نماز مي خوانندرا نمي ستايد بلكه آنچه كه از نظر دين ما مهم است «اقامه» نماز است. [24] از اين رو قرآن كريم در مدح مؤمنين مي فرمايد:



[ صفحه 93]



الذين يقيمون الصلواة و يا مي فرمايد: اقم الصلواة

اقامه نماز يعني برپا داشتن حقيقت و روح عبوديت و زدودن تمامي موانعي كه باعث سقوط آدمي است چه در انديشه و چه در عمل. تنها در اين صورت است كه نماز اقامه شده است و به آن استواري و ايستادگي بخشيده شده است.

خواندن نماز (مخصوصاً از روي عادت) هيچ تأثيري در زندگي نخواهد داشت بلكه برعكس ممكن است تأثيرات سوء نيز به همراه داشته باشد. اتفاقاً «روايات نيز صريحاً» اين مسئله را بازگو مي كنند و به پيروان خويش يادآور مي شوند كه فريفته ركوع و سجود كسي نشوند بلكه براي ارزيابي آنها راستي گفتار و اداء امانت آنان را بنگرند. [25] همين نماز با آن همه اهميتش ممكن است نقطه سقوط انسان شود. بخاطر همين است كه قرآن كريم و روايات اسلامي مسلمانان را به اقامه نماز دعوت مي كند نه خواندن آن!!



[ صفحه 94]



نماز ناقص بي اثر است:

هر گاه سخن از نماز و علت وجوب آن پيش مي آيد اولين سئوالي كه به ذهن خطور مي كند اين است كه اگر نماز تنهي عن الفحشاء و المنكر. [26] انسان را از بدي ها و زشتي ها دور مي كند چرا ما نمازگزاراني را سراغ داريم كه هم نماز مي خوانند و هم از گناه روي گردان نيستند؟ در جواب بايد گفت كه هر نمازي از گناه جلوگيري نمي كند. مقصود قرآن از اينكه نماز از بدي ها جلوگيري مي كند. نماز كامل و بي عيب و نقص است و اتفاقاً اين آيه خود ملاك خوبي است براي اينكه آدمي، نماز خود را بتواند قيمت گذاري كند، همانطور كه امام صادق (ع) مي فرمايد: كسي كه دوست دارد بداند چقدر از نمازش سود برده است، بنگرد كه چقدر نمازش او را از منكرات دور كرده است، هر قدر انسان از گناه دوري كند. به همان اندازه نمازش سود داشته است. [27] بنابراين ممكن است به اندازه يك ركعت انسان از گناه دور شود، و اين نشان دهنده اين است كه فقط يك ركعت نماز فرد قبول شده است.

علامه طباطبائي در اين زمينه مي فرمايند:

بازداري از گناه اثر طبيعي نماز است... اگر مانع يا مزاحمي در بين نباشد اثر خود را مي بخشد... ياد خدا و موانعي كه از اثر آن جلوگيري



[ صفحه 95]



مي كنند مانند دو كفه ترازو هستند، هر وقت كفه ياد خدا سنگين شود نمازگزار گناه نمي كند و هر جا كفه آن موانع سنگين تر شود، نمازگزار از حقيقت ياد خدا منصرف مي شود. [28] .

قبلاً گفتيم با نماز، انسان خوبي ها را به خود تلقين مي كند و با حالت توجه و حضور قلب تمامي بت ها را مي شكند. بنابراين كساني كه فواحش را ترك نمي كنند، علتش اين است كه يكي از شرائط نماز را ترك كرده اند به خاطر همين اثر بازدارنده نماز نيز منتفي شده است.

البته عكس اين قضيه نيز صادق است؛ در واقع اشتباه است كه تصور كنيم چون نماز خوب است و اثرات فراوان دارد پس هر مقدار بيشتر بخوانيم بيشتر نتيجه مي گيريم!!

نماز آن گاه اثرات خود را به آدمي ارزاني مي دارد كه با روح آدمي درآميزد و به وسيله آن جذب شود. اوراد و اذكار بي روح و خشك هيچ گاه نمي تواند جاي نماز حقيقي را بگيرد. البته اين به معني ترك نماز نيست؛ زيرا ممكن است در اثر مجالست انسان با نماز؛ آدمي بتواند انس و زيبايي آن را درك كند. همان طور كه در روايت آمده است كه جواني از انصار با پيامبر (ص) نماز مي خواند، اما از كارهاي زشت پرهيز نمي كرد، خبرش به گوش پيامبر رسيد و حضرت فرمودند: ان صلاته تنهاها يوما ما. [29] يعني



[ صفحه 96]



همانا روزي نمازش او را از زشتي ها بازدارد. اتفاقاً چيزي نگذشت كه اين جوان از كارهاي زشت خويش توبه كرد.

اگر گفته اند نماز تغذيه روح است مسلماً مقصود تغذيه صحيح است نه هر غذايي. از اين روي علاوه بر آنچه گفتيم بايد علم و خرد را نيز بر شرائط نماز بيفزائيم. زيرا در روايت است كه «ركعتان من عالم افضل من سبعين ركعة من غير عالم» يعني دو ركعت نماز عالم از هفتاد ركعت نماز غير عالم برتر است. و در روايات ديگر بهتر از هزار ركعت نيز گفته اند زيرا عالم، دانايي دارد و مي داند كه چه كسي را پرستش مي كند و چه مي گويد اما جاهل نه معبود را مي شناسد و نه عبادت را.

در روايت ديگر آمده است كه شخصي به امام صادق (ع) عرض كرد كه فدايت شوم همسايه من زياد نماز مي خواند و زياد صدقه مي دهد و بسيار حج مي گذارد و خلاف شرعي مرتكب نمي شود. حضرت فرمود: عقلش چگونه است گفت اين يكي را ندارد!!! فرمود عبادتش بالا نمي رود. [30] از ديگر شرايط مهم نماز مي توان به خلوص اشاره كرد و شايد مشكلترين شرط در نماز (خصوصاً وقتي كه بصورت جمعي يا در انظار عمومي انجام شود) همين مورد است نماز بدون اخلاص هيچ ارزش و اثري ندارد تا



[ صفحه 97]



جائي كه فقها معتقدند: اگر انسان نمازش را در جاي مخصوص يا وقت مخصوص يا به طرز مخصوص براي غير خدا خواند نمازش باطل است حتي اگر قسمتي از نماز را نيز از روي ريا بخواند چه آن قسمت نماز واجب باشد و چه مستحب باز هم نماز باطل است [31] .

بيشترين ارزش و اثر، براي نماز در نيت آن است و نوع نيت تأثير بسيار مهمي در قبول يا رد آن دارد.

روانشناسان در مورد عملكرد افراد از نظر رواني بحثهاي عميق و گسترده اي دارند آنها معتقدند: بيشتر انسانها اعمال خود را بر اساس انتظارات ديگران تنظيم مي كنند. به تعبير ديگر اغلب مردم ابتدا خط و مشي خود را در زندگي انتخاب نمي كنند تا پس از آن جامعه ي مناسب خود را براي زندگي برگزينند بلكه ابتدا در جامعه اي زندگي را آغاز كرده و بعد به تدريج بر اساس انتظارات ديگران شيوه و خط و مشي خود را مشخص مي كنند.

از اين روي اگر كسي در مجموعه اي كه انتظار مي رود ديگران متدين باشند، رفتارهاي ديني از خود نشان دهد؛ اين نشانگر تدين او نيست، بلكه نشانگر همرنگي او با جامعه است [32] .



[ صفحه 98]



خرج كردن از خدا و دين براي مقبوليت اجتماعي ولو به اندازه ي يك ركعت نماز، آدمي را به ستوه متعالي نخواهد رساند و منظور اسلام از وجوب نماز دقيقاً از بين بردن همين تنگ نظريها است هدف اسلام رهائي انسانها از قيد و بندها خصوصاً قيد و بندهاي اجتماعي بي اساس است بنابراين تأكيد كرده است كه هر عملي بايد به نيت قربة الي الله انجام شود و در اين كار حضور قلب نيز واجب است، تا انسان اول آمادگي رواني پيدا كند و بعد بتواند به معراج (كه همان خروج از عالم تنگ ماده است) برسد.

امام صادق در تفسير آيه ي «ليبلوكم ايكم احسن عملا» [33] به نكات مهمي اشاره مي فرمايند و در آن خاطرنشان مي كنند كه:

خدا اراده نكرده است كه كدام يك از شما عمل زيادتري انجام مي دهيد بلكه مرادش اين است كه كدام يك از شما از نظر اخلاص عملش درست تر است. باقي ماندن بر عمل تا اين كه بااخلاص انجام شود مشكل تر از انجام دادن خود عمل است.

عمل خالص آن است كه به خاطر آن، كسي غير از خداوند را اراده نكني و نخواهي كه هيچ كس جز خدا تو را ستايش كند. آن حضرت ادامه مي دهند: نيت در هر عملي بالاتر و برتر از خود عمل است بلكه نيت خود عمل است:



[ صفحه 99]





بر در ميخانه رفتن كار يك رنگان بود

خود فروشان را به كوي مي فروشان راه نيست



بنده ي پير خراباتم كه لطفش دائم است

ورنه لطف شيخ و زاهد گاه هست و گاه نيست



حافظ ار بر صدر ننشيند ز عالي همتي است

عاشق دردي كش اندر بند مال و جاه نيست





[ صفحه 100]




پاورقي

[1] مكر ليل و نهار يعني اموري كه در شبانه روز انسان را دربر مي گيرد و باعث دور شدن انسان از خدا مي گردد. «المكر صرف الغير عما يقصده بحيله». المفردات في غريب القرآن ص 471.

[2] بر اساس حديثي از پيامبر من لا يحضره الفقيه ج 2 ح 2138.

[3] مثنوي 2220 / 4.

[4] انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضا في الخمر و المسير و يصدكم عن ذكر الله فهل انتم منهون (مائده آيه 9).

[5] (نساء 43).

[6] تفسير عياشي و نيز تفسير الميزان، ج 4 ذيل همين آيه.

[7] (ماعون 4 و 5).

[8] اصول كافي.

[9] وسائل الشيعه ج 2.

[10] (نسا 143).

[11] ترجمه تفسير الميزان ج 5 ذيل همين آيه.

[12] (مريم 59).

[13] (مائده 58).

[14] (مومنون 9 - معارج 36).

[15] آداب الصلوة ص 19 - 20.

[16] اصول كافي ج 2.

[17] انعام 163.

[18] آداب نماز و همچنين ر. ك. چهل حديث.

[19] بحارالانوار ج 84 ص 249.

[20] بحارالانوار ج 69 ص 391.

[21] مثنوي 1933 / 2 به بعد.

[22] بحارالانوار ج 84، ص 257.

[23] اصول كافي ج 1 ص 13 (با تلخيص).

[24] اقامه از مصدر باب افعال و به معني بخشيدن حالت يا صفتي از سوي فاعل به مفعول است.

[25] اصول كافي، ج 3، ص 165.

[26] عنكبوت آيه 45.

[27] بحارالانوار ج 78.

[28] تفسير الميزان ذيل آيه 45 عنكبوت.

[29] بحار ج 82 ص 198.

[30] اين روايت قبلي به الفاظ مختلف وارد شده است به طوري كه به قول علماي علم حديث «تواتر اجمالي» دارد يعني همه آنها معني واحدي را مي رسانند. چند روايت از اين قسم را اصول كافي نقل مي كند كه: ان لي جارا كثير الصلاة، كثير الصدقة، كثير الحج، لا بأس به. فقال كيف عقله؟ قال قلت له جعلت فداك ليس له عقل قال. فقال: لا يرفع بذالك علمه.

[31] فتواي تمام فقهاي مشهور فعلي همين است. رش توضيح المسائل مسئله 947.

[32] در اين مورد نك نظريات پياژه و لورنس كلبرگ و مقاله ي آقاي دكتر اصغر احمدي به نام تحول انگيزشي انسان.

[33] يعني تا بيازمائيم كه كدام يك از شما بهتر عمل مي كند - سوره كهف.


بازگشت