گناه چيست






افسوس بر من، گوهر خود را فشاندم

در پاي بت هايي كه بايد مي شكستم



همانطور كه تن بيمار مي شود ممكن است روان انسان نيز بيمار گردد. بيماري روح همان گناهان است كه بايد درمان شود. از نظر اسلامي هيچ كودكي با بيماري متولد نمي شود [1] بلكه در سنين بعد در اثر محيط يا خانواده يا همنشين بد مبتلا به انواع دردها مي شود كه البته تمامي اين دردها قابل معالجه است. حضرت علي (ع) مي فرمايند:

الذنوب الداء و الدوار الاستغفار و الشفا الا تعود



[ صفحه 70]



يعني گناه مانند درد است كه دارويش استغفار و شفا يافتن از آن ترك آن گناه است.

از اين روي اولاً هيچ كس حق ندارد گناه خويش را غيرقابل درمان بداند زيرا اين تصور، همان «يأس از رحمت الهي» است كه به گفته قرآن و تمامي بزرگان، بزرگترين گناه است و هيچ گناه ديگر با آن قابل مقايسه نيست. [2] .

ثانياً: ديگران بايد براي اين نوع بيماران در جامعه قيام كنند و هر كس مي تواند به درمان آنان بپردازد. اين همان امر به معروف و نهي از منكر است كه از فرائض ديني ما شمرده مي شود و اولين شرط اقدام به آن اين است كه فرد صد درصد بيماري و راه علاج آن را بداند. براي همين؛ علما گفته اند كسي كه امر به معروف مي كند بايد اطمينان داشته باشد كه كار واجبي ترك مي شود و يا حرامي در حال وقوع است و از طرفي مطمئن باشد كه كارش مؤثر واقع مي شود و از روش هاي صد درصد صحيح استفاده نمايد. [3] .



[ صفحه 71]



ثالثاً: همان گونه كه بيماران جسمي را نبايد سرزنش كرد. دشنام دادن و ملامت كردن يك گناهكار نيز صحيح نيست و در روايات از اين كار به شدت نهي شده است زيرا افراط در ملامت كردن، آتش لجاجت را برمي افروزد و باعث مي شود كه گناهكار به فكر درمان نيفتد. از اين گذشته، امام صادق (ع) از قول پيامبر مي فرمايند: اگر كسي، ديگري را به خاطر كار زشتش سرزنش كند، نمي ميرد تا خود مرتكب آن كار زشت شود. [4] .

از مجموع آنچه گفتيم نتيجه مي گيريم كه انسان ها ذاتاً بد نيستند، بلكه بيماري و گناه بر آن ها عارض مي شود و گناه هم قابل علاج است. و ديگران اگر در برابر گناهكاري قرار گرفتند، بايد در صورت توانايي به معالجه او اقدام كنند وگرنه هيچ كس حق ندارد يك گناهكار را به نظر بد نگاه كند.

براي معالجه بيمار دو چيز لازم است: 1- اجتناب و پرهيز 2- درمان. يكي از اعمالي كه براي درمان انواع بيماري هاي روحي در اسلام وارد شده، نماز است. نماز علاوه بر اين كه انسان را از ابتلا به بيماري هايي نظير استكبار و فحشا و منكرات مصون مي دارد به معالجه قلب آدمي نيز مي پردازد و انسان را پاك مي كند. در روايت است كه وقتي آدم (ع) از بهشت رانده شد، تجسم گناهش (كه يك ترك اولي بود) باعث گرديد كه



[ صفحه 72]



خط سياهي از مغز سر تا انگشتان پايش پيدا شود. آدم (ع) اندوهگين و گريان گشت، تا اينكه جبرئيل نازل شد و گفت اي آدم چرا مي گريي؟ گفت: بخاطر آنچه در من پديدار گشته است. جبرئيل عرضه داشت برخيز و نماز بخوان. نماز صبح! وقتي آدم آن نماز را بجاي آورد، سياهي به گردنش رسيد (و صورتش پاك شد) هنگان زوال، جبرئيل دوباره نازل شد و عرضه داشت برخيز نماز گزار كه وقت دوم نماز است آدم (ع) چنين كرد و آنگاه كه از نماز فارغ شد ديد كه سياهي به ران هايش رسيده است. آن گاه كه وقت نماز سوم (عصر) رسيد باز جبرئيل نازل شد و او را امر به نماز كرد. آدم بعد از نماز متوجه شد كه كبودي گناهش به زانوانش رسيده است و در نماز چهارم (مغرب) كه باز پيشنهاد نماز به او داد. گناه فقط قدم هاي آدم (ع) را گرفته بود.

هنگام نماز پنجم جبرئيل ندا درداد كه برخير و نماز به جاي آور كه اين وقت پنجم نماز (عشا) است و وقتي كه او از اين نماز فارغ گشت ديد كه به كلي از گناه پاك شده است. آن گاه حمد خداي نمود و گفت. جبرئيل او را گفت: اي آدم مثل فرزندان تو و گناهانشان، مانند تو و نافرماني توست. آن كس كه از نسل تو در شبانه روز پنج نماز گزارد، از گناهانش خارج مي شود همان گونه كه تو از اين سياهي به درآمدي. [5] .



[ صفحه 73]





پنج وقت آمد نماز رهنمون

عاشقان را في صلاة دائمون



نيست زر غبا [6] وظيفه عاشقان

سخت مستسقيست جان عاشقان



نيست زر غبا وظيفه ماهيان

زانكه بي دريا ندارد انس جان [7] .





[ صفحه 74]




پاورقي

[1] كل مولود يولد علي الفطره.

[2] لا تقنتوا من رحمة الله: هرگز از رحمت خدا مأيوس نشويد - قرآن كريم.

[3] نهي از منكر واجب است براي كسي الف: منكر را به خوبي بشناسد تا اشتباه نكند. ب: بداند سخنش تأثير دارد. ج: علم داشته باشد كه اين منكر توسط انجام دهنده آن ادامه پيدا خواهد كرد. د: بداند در اين كار مفسده يا ضرري متوجه خودش يا مسلمان ديگري نيست. در مرحله اول قلباً انزجار پيدا كند و بعد با زبان خوش و نرم و روي گشاده. ولي برخورد عملي نياز به اجازه امام (ع) دارد. شرايع الاسلام علامه حلي - تعليق عبدالحسين محمدعلي بقال ج 1 ص 311.

[4] بحارالانوار، ج 72 باب العشره ص 255.

[5] وسائل الشيعه ج 2 ص 10.

[6] يعني گاهي مرا ملاقات كن كسي كه چون جان عاشقان سخت عطشناك است نمي تواند اين سخن قبول كند.

[7] مثنوي مولانا 2669 / 6.


بازگشت