ويژگي هاي نماز در نهج البلاغه


مولا علي (ع) نيز شمه اي از فوائد نماز را برمي شمردند و در خطبه اي كه پيوسته براي اصحابشان مي خواندند مي فرمايند «اي مردم نماز را بر عهده گيريد، از آن محافظت كنيد و زياد نماز بخوانيد و با آن خود را به خدا نزديك كنيد.... زيرا:

1- آنها لتحت الذنوب حت الورق. نماز گناهان را هچون برگ هاي پائيزي فرومي ريزد.

مسلماً هيچ كس از خطا و اشتباه مصون نمي ماند و در ميان كشمكش ها و جدال زندگي گاه و بيگاه در معرض گناهان كوچك و بزرگ قرار دارد. و خاصيت نماز اين است كه گناهان انسان را فرومي ريزد. سلمان فارسي مي گويد: روزي من و پيامبر زير درختي بوديم آن حضرت شاخه خشكي را گرفت و به شدت تكان داد تا برگهايش ريخت و فرمود: سلمان نپرسيدي چرا چنين كردم؟ عرض كردم چرا چنين كرديد؟ فرمود مسلمان وقتي وضو مي گيرد و نمازهاي پنجگانه را به جاي مي آورد گناهانش مانند اين برگها مي ريزد و آن گاه حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند كه: اقم الصلوة ان الحسنات يذهبن السيئات [1] و در جايي ديگر ايشان مي فرمايند



[ صفحه 61]



هيچ مسلماني نماز يوميه را درك نمي كند مگر اين كه بين اين نماز و نماز گذشته اش هر چه گناه كرده است آمرزيده مي شود. [2] .

علي (ع) مي فرمايد:

ما اهمني ذنب امهلت بعده حتي اصلي ركعتين و اسأل الله العافيه [3] .

اگر ناروايي انجام دهم و مهلت دو ركعت نماز داشته باشم كه از خدا عافيت طلبم اندوهگين نخواهم شد. البته ايشان در جاي ديگري مي فرمايند: فاعل خير و خير منه و معتقدند نيت مؤمن از عمل مؤمن بالاتر است. بنابراين شخص نمازگزار از عملش بالاتر است زيرا اين نمازگزار حقيقي كه فقط به صورت ظاهري عبادت توجه ندارد، تمام هدفش از خواندن نماز رسيدن به وصال دوست است.

سبب رستگاري؛ به پا داشتن نماز است. حال، كسي كه آلوده به گناه است اگر بر درگاه كبريايي حضور يابد و پس ار استغاثه اظهار پشيماني كند؛ مسلماً گناهش بخشوده مي شود. قرآن كريم مي فرمايد:

قد افلح من تزكي و ذكر اسم ربه فصلي [4] .

يعني محققاً هر كس خود را تزكيه كند رستگار مي شود و نيز هر كس نام خدا را به ياد آورد و به نماز بايستد.



[ صفحه 62]



در روايات اسلامي گناه به آتش تشبيه شده است كه گناهكار آن را برمي افروزد. و قرآن كريم مي فرمايد در جهنم خود گناهكاران، هيزم آتش خود مي شوند [5] اما رسول خدا (ص) فرمود: آن گاه كه وقت نماز مي شود ملكي ندا درمي دهد: اي مردم برخيزيد و آتش هايي را كه پشت سر خويش روشن كرده ايد، با نماز خاموش كنيد. [6] .

توجه به اين نكته ضروري است كه بدانيم ائمه معصومين براي نماز آنقدر اهميت قائل بودند كه هنگام نماز همه چيز - جز خدا - را فراموش مي كردند آن چنان كه در روايتي نقل شده: در روايتي است كه روزي در كنار حضرت سجاد - كه مشغول نماز بودند - آتش گرفت؛ اهل خانه آتش را خاموش كردند. آن گاه كه نماز حضرت تمام شد سؤال كردند كه اينجا آتش گرفته بود و با اين همه سر و صدا، شما متوجه نبوديد؟! حضرت فرمودند: نه! گفتند: چطور؟

فرمود: الهتني عنها النار الكبري يعني آتش بزرگتري مرا سرگرم كرده بود! [7] .

2- و تطلقها اطلاق الربق: حضرت گناهان را تشبيه به غل و زنجيري مي كند كه آدمي را از اوج گرفتن و پرواز بازمي دارد، وابستگي



[ صفحه 63]



و تعلقات دنيوي باعث مي شود روح انسان ضعيف و حتي از حيوانات نيز پست تر شود: [8] .



ترسم از اين تن كه حاملست بجانم

سقط شود كودك عزيز روانم



اما نماز زنجيرهاي گناه را از دست و پاي آدمي مي گشايد و او را آزاد مي كند. توجه و ياد خدا در مهمترين ساعات شبانه روز و اعتراف به رسالت و قيامت و درخواست راه هاي هدايت گناهان را در وجود انسان زشت جلوه مي دهد و اين كار كه به عنوان «روش تلقين به خود» در بين روان شناسان نيز اهميت به سزايي دارد، فرد را از گناه دور مي كند. از سوي ديگر پيامبر فرمود:

لا يزال الشيطان هائبا لابن آدم زهرا منه ما صلي الصلوة الخمس الوقتين فاذا فيعتن اعتبر عليه فادخله في العزائم

يعني شيطان تا وقتي كه انسان نمازهاي پنجگانه مي خواند؛ از او مي ترسد اما وقتي نمازها را ضايع كرد بر او جرأت پيدا مي كند و او را به گناهان بزرگ مي اندازد. [9] .

3- شبهها رسول الله (ص) بالحمه: پيامبر نماز را به آب گرم كه در خانه اي جريان داشته باشد تشبيه فرموده اند كه انسان خود را در آن



[ صفحه 64]



شستشوي دهد. اين فراز سخن حضرت در حقيقت مكمل دو جمله قبلي است. وقتي كه تمامي گناهان فروريخت و غل و زنجيرها باز شد و روح در چشمه جاري نماز شستشو داده شد براي عروج به ملكوت انسانيت آماده مي شود و به حريم الهي - كه جز پاكان را راه ندهند - راه مي يابد.

4- و قد عرف حقها رجال المومنين الذين لا يشغلهم عنها زينة متاع الدنيا

همانا كساني حق نماز را شناختند كه زيور دنيا از پرستش بازشان ندارد و روشنايي چشمشان - اموال و فرزندان - مانع آنها نشود.

انسان چون از خاك آفريده شده است طبعاً تمايل بيشتري به ماديات دارد سنخيت بين مخلوق خاكي و ماديات از طرفي و عجز انسان از ديدن ماوراء باعث مي شود كه گرايش و كشش به سوي دنيا بيشتر باشد.



[ صفحه 65]




پاورقي

[1] الميزان ج 11 ذيل آيه 114 سوره هود.

[2] همان.

[3] نهج البلاغه - حكمت 299.

[4] سوره اعلي آيات 14 و 15.

[5] سوره جن آيه 15.

[6] من لا يحضره الفقيه ج 1.

[7] بحارالانوار ج 46 ص 78.

[8] اولئك كالانعام بل هم اضل.

[9] سفينة البحار ج 2 ص 43.


بازگشت