ايمان به خدا






اي دفتر حسن تو را فهرست خط و خال ها

تفصيل ها پنهان شده در پرده ي اجمال ها



صائب تبريزي

قرنها پيش انسان فكر مي كرد كه با پيشرفته شدن تكنيك و تكنولوژي راه سعادت خويش را هموار خواهد كرد. بر اساس اين تفكر مانند گرسنه اي حريص به جستجوي راه هاي زندگي آسان و رفاه و آسايش مادي پرداخت. جهان غرب در اين پيشرفت زودتر به نتيجه رسيد و با اكتشافات و اختراعات چشمگير خود نقش برجسته اي يافت؛ در اين ميان قرون سياه وسطي كه همان قرون جدال ايمان كور با عقلانيت بود



[ صفحه 16]



باعث شد كه بسياري تصور كنند «دين افيون ملت هاست». از اينجا بود كه حوزه دين مظلومانه دستخوش حملات ناجوانمردانه تئوري پردازان آن ديار قرار گرفت.

البته شرق كه رفته رفته در موضع فقر و نياز قرار گرفته بود از اين تبليغات در امان نماند و كم كم روشنفكراني به وجود آمدند كه ترويج لامذهبي، فكر و ذكرشان بود. البته فعاليت هاي استعماري نيز راه را براي آنان هموار نمود.

آنچه در اين ميان حائز اهميت است، آن است كه هر چند مدتي تبليغات ضد ديني بر مسند و باور اين سامان تكيه زد، اما هيچ گاه موفقيت عملي به دست نياورد و نظريات طرفداران بي ديني در كتاب هايشان محبوس ماند. زيرا شرق سرزمين پيامبران است و مردمانش بيشتر از غربي ها با تعاليم دين انسي ريشه دار داشتند. غرب اما پس از آن كه چند صباحي بي ديني را تجربه كرد، دانست كه تكنولوژي و عصر «اتوماسيون» پيش از آن كه در خدمت بشريت باشد، بر عليه آنان است و علاوه بر آنكه گاه وحشتناك ترين صحنه ها را رقم مي زند، خود به خود اثرات مخرب ديگري را نيز با خود دارد. با نگاهي به آمار روزافزون خودكشي ها و بالا رفتن مصرف داروهاي مسكن درمي يابيم كه پيشرفت فني، كمال بشريت



[ صفحه 17]



نيست بلكه «عالمي ديگر ببايد ساخت وز نو آدمي». [1] .

از همه ي اينها كه بگذريم خداخواهي و خداجوئي در فطرت آدميان است و به قول روانشناسان، بعد چهارم روح است كه به هيچ وجه نمي توان آن را طرد، يا انكار كرد. يكي از دانشمندان مي گويد: از تمامي آزمايش ها به اين نتيجه مهم دست يافتم كه هر كس به دين و اعتقادات ديني گردن نهد يا با عبادتكده اي در ارتباط باشد از شخصيت انساني والاتري برخوردار است. [2] .

امروزه در خود غرب نيز هر جا كه تعاليم راستين الهي نتوانسته است قد علم كند، همين حس خداجوئي باعث شده كه مردم به مذاهب خرافي نيز راضي شوند و چنان بازار اين نوع مذاهب گرم شده است كه بسياري از محققان و دانشمندان نيز تحت نفوذ آن قرار گرفته اند. [3] .

در عصر ما بر همگان ثابت شده است كه قرن وحشت و آهن چيزي جز توحش و اضطراب مضاعف در پي نداشته است و انسان امروز از نظر تكنيك، توانمند شده اما از نظر معنا و هدف، فقير و ضعيف است چون



[ صفحه 18]



فرهنگ بشريت سطحي و دانش او خطرناك شده است. [4] و از اين آزمون تلخ معلوم شده كه فقط تعاليم انبياست كه زندگي را آرام و لذت بخش مي كند:

ان الله جعل الذكر جلاء للقلوب، تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه و تنقاد به بعد المعانده.

خداوند ياد خود را روشني بخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوائي بشنود و چشم پس از كم نوري بنگرد و انسان پس از دشمني رام گردد. [5] .

انه من استنصح الله وفق و من اتخذ قوله دليلا هدي فان جار الله آمن. آن كس كه از خدا قبول نصيحت كند موفق است و هر كس سخن او را راهنماي خود قرار دهد به راست ترين راه هدايت خواهد شد؛ همانا همسايه خداوند در امان است..... [6] .

توجه و ايمان به خداوند در جاي جاي نهج البلاغه مورد اشاره قرار گرفته و اثرات آن بازگو شده است كه به عنوان نمونه و به اختصار به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

1- توجه به خدا، اعمال انسان را ويرايش مي كند و آن كس كه به



[ صفحه 19]



قضاوت و عدالت خدا ايمان داشته باشد. هواپرستي و آرزوهاي طولاني را كه منشأ تمامي زشتي هاست، از خود مي راند:

بالايمان يستدل علي الصالحات

فقط به وسيله ايمان مي توان به اعمال صالح راه برد. [7] .

2- عدالت اجتماعي از سوي حاكمان تنها از مسير ايمان به خداوند ميسر مي شود و امام (ع) در خطبه 224؛ دو قضيه را كه بين ايشان و برادرشان اتفاق افتاده است بيان مي كنند، آنجا كه عقيل به خاطر خويشاوندي با حضرت، خواهان امتيازي ويژه از سوي ايشان است و در جائي ديگر سعي مي كند كه آن حضرت را با دادن رشوه فريب دهد! اما خود حضرت عدم لغزش خويش را همان ايمان به خدا مي داند.

3-ايمان باعث رهائي از قيد بندهائي مثل تجمل گرايي، افزون طلبي و دنيا مداري است و اين امر وقتي ميسر مي شود كه انسان آخرت را پيش روي و مرگ را پشت سر خود بداند. [8] .

4- ايمان باعث ترك زشتي ها، مكرها و حيله هاست:

قد يري الحول القلب وجه الحيله و دونها مانع من امر الله و نهيه فيدعما رأي عين بعد القدرة عليها و فرصتها من را حريجه، في الدين.

چه بسا شخصي كه تمام پيش آمدهاي آينده را مي داند و



[ صفحه 20]



راه هاي مكر و حيله را مي شناسد ولي أمر خداوند مانع اوست؛ با اين كه قدرت انجام آن را دارد. آن را به روشني رها مي سازد؛ اما آن كس كه از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد. از فرصت ها براي نيرنگ بازي استفاده مي كند. [9] .

5- ايمان باعث باروري علم مي شود زيرا علم به تنهائي سبب رشد و بالندگي آدميان نيست و گاه همين علم باعث زيان هاي فردي و اجتماعي بي شمار مي شود:

بالايمان يعمر العلم

آباداني علم و دانش در پرتو ايمان است.

6- ايمان به آدميان انسانيت مي بخشد و انسان به جائي مي رسد كه نه تنها در برابر ديگران بلكه در برابر حيوانات نيز خود را مسئول دانسته و خويشتن را موظف به رعايت حقوق آنان مي داند. يك نمونه از اوج زيبائي روح در يك انسان مؤمن را مي توان در نامه 35 آن حضرت كه به مأموران جمع آوري ماليات نوشته اند، را ملاحظه نمود:

فاذا أخذها امينك فاوعز عليه الا يحول بين ناقة و بين فصيلها و لا يمصر لبنها فيضر ذلك يولذها و لا يجهدنها ركوبا وليعدل بين صواحباتها و في ذلك و بينها وليرفه علي اللاغب وليستان بالنقب و



[ صفحه 21]



الظايع وليوردها ما تمر من العذر و لا بعدل بها عن نسبت الارض الي جواد الطرق وليروها في الساعات وليمهلما عند النطاف و الاعشاب.

... حيواناتي را كه امين، تو به عنوان ماليات مي گيرد، سفارش كه بين شتر و نوزادش جدائي نيفكند و [اگر حيواني بچه دارد] شير او را ندوشد تا به بچه اش زياني نرسد. در سوار شدن بر شتران عدالت را رعايت كند. مراعات حال حيوان خسته و زخمي را كه سواري دادن برايش سخت است، بنمايد و آنها را در مسير راه به درون آب برد و از جاهائي كه دو طرف آن علف زار است به جاده بي علف نكشاند و هر چند گاه آنان را مهلت دهد تا استراحت كنند و هر گاه به آب و علف زار رسيد، فرصت دهد تا بخورند و بياشامند.

7- ياد خدا باعث مي شود كه آدمي از عطش مفرط دنياخواهي رهايي يابد زيرا:

أماتت الدنيا قلبه و ولهت عليها نفسه فهو عبد لها

دنيا دل دوستان خود را مي ميراند و علاقه به دنيا باعث مي شود كه انسان شيفته و برده ي دنيا و برده ي كساني شود كه چيزي از دنيا در دست دارند. [10] .

8- ايمان موجب مي شود انسان به دريوزگي و بي شخصيتي و



[ صفحه 22]



اعمال ناشايست پناه نبرد چون پناهندگي به خداوند با اين قبيل امور منافات جدي دارد. مولا علي (ع) هنگامي كه زمان برايشان سخت مي شد اين گونه دعا مي كردند:

اللهم صن وجهي باليسار و لا تبذل جاهي بالافتار فاسترزق طالبي رزقك و استعطف شرار خلقك.

خدايا آبرويم را با بي نيازي نگهدار، با تنگدستي، شخصيت مرا لكه دار مفرما به طوري كه از روزي خواران تو روزي خواهم و از بدكاران عفو و بخشش طلبم. [11] .

9- ايمان مانع از تجاوز به ديگران و فساد است و انسان را از حيوانات جدا مي كند:

ان البهائم همها بطونها و ان السباع همها العدوان علي غيرها و ان النساء همهن

زينة الحياة الدنيا و الفساد فيها ان المؤمنين مستكينون ان المؤمنين مشفقون ان المؤمنين خائفون.

تمام حيوانات در تلاش براي پر كردن شكمند، درندگان در پي تجاوز به ديگرانند و زنان بي ايمان همتشان آرايش و فسادانگيزي است اما مؤمنان فروتنند. آنان مهربانند و از آينده بيمناك. [12] .



[ صفحه 23]



10- و بالاخره ايمان تمامي صفات خوب را در انسان تقويت و بارور مي سازد.

فالمتقون فيها هم اهل الفضائل منطقهم الصواب ملبسهم الاقتصاد و مشيهم التواضع غضوا ابصارهم حرم الله عليهم و وقفوا اسماعهم علي العلم النافع لهم.

پرهيزگاران در دنيا داراي فضيلت هاي برترند: سخنشان راست، پوشش آنها ميانه رو، راه رفتنشان با فروتني است. از حرام خدا چشم پوشي مي كنند و گوش آنها وقف دانش سودمند است. [13] .



[ صفحه 24]




پاورقي

[1] «آدمي» در «عالم خاكي» نمي آيد بدست

«عالمي ديگر» ببايد ساخت وز نو آدمي (حافظ).

[2] روح الصلوة في الاسلام نوشته عفيف عبدالفتاح طياره به نقل از هنري لنك روانشناس انگليسي.

[3] گنوستي سيزم - بخش اول مهندس آشتياني.

[4] ويل دورانت. اريك فروم، در كتاب زبان از ياد رفته مي گويد: انسان اگر چه عقلش در عصر اتم است اما قلبش به سمت عصر حجر واپس رفته است.

[5] نهج البلاغه - خطبه 222.

[6] نهج البلاغه - خطبه 147.

[7] نهج البلاغه - خطبه 156.

[8] نهج البلاغه - خطبه 21.

[9] نهج البلاغه - خطبه 41.

[10] نهج البلاغه - خطبه 191.

[11] نهج البلاغه - خطبه 225.

[12] نهج البلاغه - خطبه 153.

[13] نهج البلاغه - خطبه 193.


بازگشت