فلسفه سجده


سجده سر بر آستان قدس ربوبي سائيدن است و چشم از خويشتن بستن، رأس بر خاك نهادن و خود را حقير شمردن، روح سجده رهايي دل از امور مادي فاني و قطع اميد از علائق دنيوي است و حقيقت سجود اتصال به معبود است و وصال به مقام محمود. نزديكترين حالت عبد به مولي و بهترين حالت قرب به خدا است كه آن ذات قدس فرمود: واسجد و اقترب. «سجده كن و تقرب جوي» [1] چون قرب در سجود نهفته است و به همين دليل مي توانيم ادعا كنيم كه: نشانه ي تكميل مخلوق تطويل در سجود است. و در روايت آمده است كه: «خداوند حضرت ابراهيم را در اثر سجده هاي طولاني به مقام «خليل اللهي» رساند» [2] .

و اما سر سجده آنچنانچه از روايات برمي آيد اين است كه انسان در مقابل معبودش ادعاي هرگونه تكبر و خودبيني را نفي و همه عظمت و



[ صفحه 130]



كبريائي را از آن او مي داند. خود را وابسته و خداي خويش را ذاتي مستقل به حساب مي آورد. با اين حالت به خدا گويد كه بندگي هيچ قدرتي بر گردنم نيست و در مقابل هيچ قدرتمندي جز تو خضوع نكرده و سر فرود نمي آورم. عبوديت ديگران را از خود نفي و روح بندگي تو را در سر دارم.

براي من يقين حاصل است كه وجودم از آن توست و اگر رفعت و كمالي باشد از جانب توست.

اصل آدمي از خاك است و برگشت او به تراب، پس من به امر تو، جبين خويش را كه سلطان نفس در آن ظهور دارد به زمين مي سايم و با شكستن هواي نفس علو مقام را از تو طلب دارم. و بنابر همين اسرار نهفته در سجود است كه هيچ سجده اي بدون رفعت در مقام بندگي نيست و هرگز زيان نبرد آنكه حقيقت آن را درك نمود و گفته شد كه: «اگر نمازگزار بداند در حال سجده چه اندازه مشمول جلال الهي است هرگز راضي نمي شود كه سر از سجده بردارد» [3] .

از امام صادق عليه السلام روايت است كه مردي پيش پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمد و گفت: يا رسول الله! گناهان من بي شمار است و عمل نيك من اندك. پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: سجده فراوان بجاي آور زيرا سجده گناهان را دور مي سازد چنانچه باد برگ درخت را مي ريزاند» [4] .

هرگاه نمازگزار به سجده رود خداوند به فرشتگان گويد اي ملائكه



[ صفحه 131]



من آيا نمي بينيد كه چگونه بنده ام بعد از ارتقاء تواضع مي كند و براي من مي گويد: اگر تو صاحب جلالت و مكنت در دنيا هستي پس من خوار در نزد تو هستم خداوند مي فرمايد: به زودي او را از طريق حق بالا مي برم و بوسيله ي او باطل را دفع مي كنم» [5] .

و خلاصه كلام در اين باب اين است كه از علي صلي الله عليه و آله و سلم درباره ي فلسفه ي دو سجده سئوال شد فرمودند: «سجده اول به اين معنا است كه خدايا اصل ما از خاك است و معناي سر برداشتن از سجده اين است كه خدايا! ما را از خاك خارج كردي. و معناي سجده دوم اين است كه خدايا دوباره ما را به خاك برمي گرداني و سر برداشتن از سجده دوم به معناي اين است كه خدايا يك بار ديگر در قيامت از خاك بيرونمان خواهي كرد» [6] .

پس سجده به معناي يادآوري و تذكر نفس به مبدأ و معاد است و ترك آن به معناي فراموشي و دوري از مبدأ و معاد.


پاورقي

[1] سوره مباركه علق، آيه 19.

[2] مستدرك الوسائل، ج 1 ص 329 به نقل از اسرار الصلوة، ص 429.

[3] بحارالانوار، ج 82 ص 207.

[4] بحارالانوار، ج 85 ص 162.

[5] بحارالانوار، ج 82، ص 221.

[6] المحجة البيضاء، ج 1 ص 391.


بازگشت