فلسفه قبله


حالت نماز از بهترين حالات روحاني و معنوي انسان در تمام لحظات عمرش به حساب مي آيد بنده خود را به تمام معني آماده مي سازد تا با معبود خويش سخن بگويد. عبد وقتي در مقابل معبود خويش قرار مي گيرد و مهياي سخن گفتن با او مي گردد احساس مي كند كه بايد آدابي را در نظر بگيرد و با حفظ آن آداب با او سخن بگويد چنانچه در عرف اجتماعي هم چنين است.



[ صفحه 114]



يكي از آداب اين حالت معنوي و ملكوتي، قيام در مقابل كعبه است، محلي كه جلوه اي از حق در آن تجلي يافت و نمونه اي از تصوير كعبه حق در بيت المعمور در اين سراي مادي در آن مكان ظهور يافت. لذا فرمان رسيد به آنان كه مي خواهند از دنيت دنيا ادبار نموده و قلب خويش را از همه امور سرگرم كننده ي آن باز داشته و با انقطاع از ملعبه هاي خلق وصال به حق پيدا نمايند به قبله اقبال نمايند تا شايد بدان واسطه نورانيت قلبشان به وجود جسماني و مادي آنان تسري يافته و قدرت حق را با خلافتي كه از قبل او به عهده دارند در زمين ظاهر سازند. چنانچه از امام صادق عليه السلام منقول است كه فرمودند: «هرگاه براي نمازي رو به قبله ايستادي از دنيا و آنچه در آن است و مردم و آنچه در آنند مأيوس باش و قلبت را از هر چيز كه تو را از خدا غافل مي كند خالي كن و با چشم دل عظمت خدا را نظاره كن» [1] .

و قيام مقابل كعبه در حال نماز بايد يادآور ايستادن انسان در مقابل عظمت الهي در سراي اخروي باشد كه اعمال خويش را در آنجا در مقابل پروردگارش عرضه مي كند. همانگونه كه در محضر الهي بايد اعمال خويش را تقديم نمايد در اينجا هم بايد در مقابل او با ترس بايستد و خانه او را كعبه اميد خود قرار دهد. چون چيزي جز رحمتش نمي تواند او را اميدوار سازد. «چون در مقابل او ايستاده اي به ياد ايستادنت در محكمه ي عدل خدا در قيامت باش، روزي كه هر كس آنچه از پيش فرستاده مي يابد و همه به سوي خداوند كه سرپرست و صاحب اختيار همه است



[ صفحه 115]



بازگردانده مي شوند و بايست با ترس و اميد كه از گناهان و عذاب الهي بترس و در عين حال اميدوار به فضل و رحمت خدا باشي» [2] .

پس فلسفه قيام در مقابل كعبه به معناي توجه به ذات حق و اعراض از غير حق است توجه به او كه سرچشمه وجود است و مستحق سجود، كعبه قلوب است و سر منشأ جود، هرچه غير او باشد موج است و تمايل و رغبت مدام به او كمال اوج. از امام باقر عليه السلام روايت است كه: اذا استقبل المصلي القبلة استقبل الرحمان بوجهه لا اله غيره.

«آنگاه كه نمازگزار روي به قبله مي ايستد روي به آن خدايي ايستاده است كه جز او خدايي نيست» [3] .

در واقع رو كردن به قبله به معناي بردن دل بدان جا است يعني سپردن دل به صاحبدل است كه گناه را از او باز دارد و در مسير كمال سير دهد بنابراين استقبال ظاهري به كعبه بايد با توجه باطني بدان همراه باشد و الا نماز، او را سودي نبخشد. «حاتم اصم را از نمازش پرسيدند در جواب گفت: چون وقت نماز آيد وضو سازم و به موضع نماز روم پس براي نماز كعبه را در ميان دو ابروي خود فرض مي كنم و صراط را زير دو قدم خود و بهشت را بر راست و آتش را از چپ و ملك الموت را پشت سر و آن نماز را آخرين نماز خود پندارم و با خوف و رجا، با خضوع و خشوع و اخلاص



[ صفحه 116]



آن را انجام دهم» [4] .

پس استقبال به قبله در حال نماز به معناي استدبار دل از غير خدا است. و اعراض از قبله به معناي استقبال به غير او است. و به همين خاطر توجه به قبله در نماز از واجبات شمرده شده و روي گرداني از آن از محرمات به حساب آمده چنانچه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «آيا آن كس كه در نماز صورتش را از قبله برمي گرداند نمي ترسد از اينكه خداوند او را مسخ نمايد و صورتش را مبدل به صورت حمار كند» [5] .


پاورقي

[1] ميزان الحكمه، ج 5 ص 396.

[2] ميزان الحكمه، ج 5 ص 396.

[3] ميزان الحكمه، ج 5 ص 376.

[4] احياء العلوم، ج 1 ص 339.

[5] المحجة البيضاء، ج 1 ص 382.


بازگشت