فلسفه نماز


تمام پديده هاي نظام هستي معلول و مخلوق ذات حق بوده و منشأ آفرينش آنها خالق قادري است كه هستي از او نشأت گرفته است. همه موجودات از جمله انسان از فيض حق وجود يافته اند. و نه تنها در مقام حدوث بلكه در مقام بقاء نيازمند و محتاج اويند.



[ صفحه 111]



يعني خداوند نه تنها نعمت وجود را به موجودات اعطا نموده است بلكه ربوبيت و سرپرستي آنها را نيز عهده دار گشته است پس خدا هم خالق است و هم رب، و همه موجودات به خالقيت و ربوبيت او اعتراف دارند.

يسبح لله ما في السموات و ما في الارض الملك القدوس العزيز الحكيم.

«تسبيح مي گويد خدا را آنچه در آسمانها و در زمين است آن پادشاه پاك عزيز حكيم را» [1] .

انسان كه اشرف كائنات است بر اساس فطرت به ربانيت او مقر و معترف است و هرگونه شرك را از او نفي مي كند و لازم است كه فقر خويش و غناي خالق، كوچكي خود و عظمت رب را اظهار نمايد و رمز نماز در همين است كه بنده اظهار عبوديت و بندگي نمايد. چنانچه در كلام گوهربار امام رضا عليه السلام آمده است كه: علة الصلاة انها اقرار بالربوبية لله - عزوجل - و خلع الانداد و قيام بين يدي الجبار جل جلاله بالذل و المسكنة و الخضوع و الاعتراف.

«علت نماز اقرار به ربوبيت خدا و نفي هرگونه شريك براي او و ايستادن با خضوع و كوچكي و بيچارگي در پيشگاه خداست» [2] .

از آن جهت كه آدمي مركب از عقل و شهوت است و نيز در فرمان برداري او هيچ گونه جبري وجود ندارد بلكه با اختيار زندگي مي كند قطعا



[ صفحه 112]



داراي معاصي و گناهان هم هست پنج بار ايستادن در مقابل خداوند در حال نماز به معناي اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان و طلب مغفرت در مقام عمل است.

پس «نماز، ايستادن با اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان پيشين و نهادن صورت بر زمين پنج نوبت در شبانه روز با عظمت خدا، همراه است» [3] .

و چون هواي نفس هر لحظه او را به غفلت و سركشي سوق مي دهد و به غرور و خودخواهي دعوت مي كند و به افزون طلبي و تماميت خواهي فرا مي خواند بايد در مقابل آن، عاملي باشد بسيار قوي و نيرومند كه جلوي اين رذايل را سد نموده و او را به سمت عزت و عظمت انساني سوق دهد كه آن نماز است چون نماز تنها عنصر بازدارنده از ذمائم اخلاقي است.

چنانچه در حديث آمده است كه «نماز موجب ياد خدا و دوري از غفلت و سركشي و باعث خشوع، فروتني و خواهان طلب افزايش معنوي و مادي است» [4] .

و چون در سرشت آدمي نسيان و فراموشي عجين است هر لحظه بيم آن مي رود كه انسان خود و آفريدگارش را به باده ي نسيان و فراموشي سپرده و طغيان و سركشي را پيشه خود سازد و عمري را در حيوانيت و پستي



[ صفحه 113]



سپري سازد و كمال و انسانيت خويش را در حيات حيواني ببيند اينجاست كه: «نماز او را به مداومت بر ذكر خدا در شب و روز بر مي انگيزاند تا بنده، مولي و مدبر و آفريدگار خود را فراموش نكند چرا كه فراموشكاري، باعث طغيان و سركشي خواهد بود» [5] .

و بالاخره اينكه فلسفه نماز، حضور در پيشگاه ربوبي و اظهار بندگي و عبوديت و اقرار به ربوبيت پروردگار و جاودانگي بر آن ذاتي است كه موجب مي شود بنده در پي اصلاح و سعادت خويش برآيد و به كمال انساني خود دست يابد. «انسان در حال نماز در محضر خدا و به ياد خداست و همين حالت او را از معاصي بازداشته و از همه تباهي ها و تاريكي ها او را مانع مي شود» [6] .


پاورقي

[1] سوره مباركه جمعه، آيه 1.

[2] ميزان الحكمة، ج 5 ص 376.

[3] ميزان الحكمه، ج 5 ص 376.

[4] ميزان الحكمه، ج 5 ص 376.

[5] همان مأخذ.

[6] ميزان الحكمه، ج 5 ص 376.


بازگشت