رابطه اعتقاد و عمل


پر واضح است كه اعمال آدمي از اعتقادات او سرچشمه مي گيرد و ميان ايدئولوژي و جهان بيني و يا حكمت نظري و عملي ارتباط و پيوند وثيق و عميق برقرار است.

ميزان پاي بندي به تكاليف ديني به اعتقادات هر شخصي وابسته است. يعني هرچه عقيده انسان نسبت به دين بيشتر باشد او در انجام فرائض ديني مقيدتر و تعهدات عملي او بيشتر است. بي جهت نيست كه فرد معتقد به خدا و قيامت در اعمال و رفتارش تمام تلاش خود را در راه رضاي الهي مد نظر دارد و همه ي اهتمامش اين است كه به حرام نيفتد و سعي دارد كه فرد مقيدي در جامعه اش قرار گيرد. فردي كه داراي ضعف ايمان يا بي اعتقادي باشد هدف معين و مشخصي در زندگي ندارد و چون داراي هدف معيني نيست زندگي و حياتش متزلزل است و چنين انساني سعادتمند نخواهد بود.

صريح تر بگويم كه انسان با اعتقادات ديني زنده است و هرچه معتقدات او قوي تر باشد زنده تر است در مقابل، انسان فاقد اعتقادات مذهبي از ارزشهاي انساني بي بهره است. دليل اين سخن آن است كه: اعتقادات مذهبي و ايمان ديني، تنها يك سلسله احكام و دستورات ديني به انسان ارائه نمي دهد بلكه شماي كلي نظام هستي را در نظر او تغيير مي دهد و مسير زندگي او را متحول مي سازد.



[ صفحه 101]




بازگشت