و اما درمان اين بيماري


بهترين راه درمان و علاج اين بيماري، تواضع و فروتني است چون حكماء و عرفا گويند هر دردي به ضدش درمان پذيرد. بنابراين ركوع و سجده خاضعانه و خاشعانه در مقابل عظمت و كبريائي خداوند و احساس ذلت و خواري در برابر او مي تواند به انسان اين بينش و معرفت را ايجاد كند كه او موجود ناچيزي است.

علماي علم اخلاق گفته اند كه درمان و علاج كبر از دو راه ميسر است. علمي و عملي.

اما راه علمي آن است كه نفس خود را بشناسد يعني معرفت و شناخت به خود و خداي خود پيدا كند.

چون وقتي انسان خود و خداي خود را بشناسد به حقارت و ضعف و ناتواني خود و عظمت و قدرت الهي پي خواهد برد و خواهد فهميد كه لحظه و آني از خالق خود بي نياز نيست.



[ صفحه 95]



پس همه غرور و تكبر ناشي از جهل و حماقت او است و انسان آگاه مي داند كه از خاك ناچيز و آب گنديده خلق شده و چند صباحي در اين دنيا زنده نخواهد بود. چنين انساني هرگز فخر نمي فروشد و كبر به بازار عرضه نمي كند.

علي عليه السلام درباره ي اعجاب آفرينش انسان مي فرمايد:

اعجبوا لهذا الانسان ينظر بشحم و يتكلم بلحم و يسمع بعظم و يتنفس من خرم.

«براي آفرينش انسان به شگفت آئيد كه با پيهي مي بيند و با گوشتي سخن مي گويد و با استخواني مي شنود و از شكافي (بيني) نفس مي كشد» [1] .

اين همه شگفتي را خالقش در او ايجاد كرده و اگر تأمل كند به عظمت خالق و به حقارت خود پي خواهد برد.

مرحوم نراقي از علما و فقهاي بزرگ شيعه كه در علم اخلاق يد طولايي دارد در درمان علمي مرض غرور مي فرمايند:

«اي انسان قدر و مقدار خود را بشناس، اول و آخر خود را در نظر گير، اندرون خود را مشاهده كن، اي مني گنديده و اي مردار ناپسنديده. اي جوال نجاسات و اي مجمع كثافات، اي جانور متعفن و اي كرمك عفن اي عاجز بي دست و پا، اي به صد هزار احتياج مبتلا تو كجا و تكبر كجا، شپشي خواب و آرامش را از تو مي گيرد. جستن موشي تو را از جا مي جهاند، لحظه گرسنگي تو را از پا در مي آورد، در شب تاريك از



[ صفحه 96]



سايه ات مي ترسي. پس در صدد معالجه اين مرض بر آي و بدان كه از معالجه مخصوصه اين مرض، تأمل و تفكر در مذمت تكبر و غرور و مدح تواضع است» [2] .

بنابراين اگر فرد در خويشتن خويش و در رفتار خود با ديگران تأمل نمايد و بينش و معرفتي بدست آورد از كبر و غرور فاصله مي گيرد.

و اما راه عملي آن اين است كه در مقابل خدا و خلق تواضع كند و رفتار بزرگان را الگو براي خويش قرار دهد.

ابوحامد محمد غزالي گويد: «به اعرابي كه در مقابل خداي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم تكبر مي كردند دستور رسيد كه نماز بخوانيد چون در نماز اسراري است كه يكي از اسرار آن تواضع و فروتني است در حال قيام و ركوع و سجود، چون در عرب رسم بود كه خم شدن را ننگ مي دانستند و هرگاه تازيانه كسي از دستش مي افتاد براي برداشتن آن خم نمي شد. و اگر بند كفشش پاره مي شد براي بستن آن سر فرود نمي آورد. حكيم بن حزام گفت با پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم به اين شرط بيعت كردم كه جز ايستاده سجده نكنم چون سجود نزد عرب نهايت خواري و پستي بود و به آن امر شدند تا غرورشان بشكند و كبرشان نابود گردد. پس كمال حقيقي در علم و عمل است» [3] .

خلاصه كلام در درمان اين بلاي اخلاقي اين است كه يك جوان بايد



[ صفحه 97]



بداند كه در طول تاريخ بشريت در ميان همه اقوام انساني هميشه كامل ترين و بافضيلت ترين افراد، متواضع ترين آنها و پست ترين و فرومايه ترين انسانها، مغرورترين شان بوده اند. و مجد و عزت آدمي در تعبد و تسليم پذيري او در مقابل معبود حقيقي است و تا كسي عبد خدا نگردد حريت پيدا نكند و تا حريت پيدا نكند كمال نيابد و تا كمال نيابد به سعادت واصل نشود و همه اين مراتب جز با علم و معرفت به عظمت الهي و عجز و ناتواني به خود ميسر نگردد. چنانچه خداي متعال به داود پيامبر عليه السلام وحي كرد:

«اي داود مرا بشناس و خودت را بشناس داود عليه السلام فكري كرد و گفت: تو را به يگانگي و قدرت و بقا شناختم و خود را به ضعف و عجز و فنا. خداي متعال به او وحي كرد: اي داود آنگونه كه بايد مرا شناخته اي» [4] .


پاورقي

[1] نهج البلاغه، حكمت 7.

[2] معراج السعاده، ص 221 - 220.

[3] احياء العلوم، ج 3، طريق علاج كبر و اكتساب تواضع، ص 754.

[4] ملا عبدالصمد همداني - بحر المعارف -، ج 2 ص 353.


بازگشت