محيط خانواده و بي توجهي والدين


بي توجه بودن يا كم توجهي پدر و مادر يا مربي خانواده نسبت به فرزندان در محيط خانه و سطحي نگري آنان در ابتداي نوجواني فرزندان و يا احيانا بي مبالاتي اعضاي خانواده نسبت به مسائل ديني خصوصا فريضه ي نماز تأثير بسزايي در تربيت فرزندان بجاي مي گذارد. به عنوان مثال فرزند اگر در خانه اي رشد نمايد كه در آن خانه كسي به نماز اهميت ندهد و يا در قبال مسائل ديني خود را مسئول ندانند و يا خود اهل نماز باشند ولي فرزند خانواده را تحريض و تشويق به نماز ننمايند قطعا فرزند آن خانواده اهل نماز و عبادت نخواهد شد البته شايد در آينده در اثر عوامل ديگر به نماز روي آورد كه اين احتمال ضعيفي است.

نوجواني نوشته بود كه چگونه از من انتظار نماز خواندن برود در



[ صفحه 53]



حاليكه در خانه ما هيچ يك اهل نماز نيستند و ديگري بيان كرد كه توقع نماز خواندن از كسي كه هيچ يك از اعضاي خانواده اش اهل نماز نباشند توقع بي جايي است.

اينگونه از خانواده ها كه فرزندانشان تمايل و گرايش چنداني به مسائل عبادي از خود نشان نمي دهند بر دو قسمند: يك گروه خانواده هايي هستند كه والدين و مربيان آنان به نماز اهميت نمي دهند و طبعا فرزندانشان از آنان تقليد مي كنند. اين دسته از خانواده ها اگرچه محدودند ولي وجودشان قابل انكار نيست. فردي نقل مي كرد ما چند نفر براي مهماني به منزل كسي رفتيم بيشتر يا همه دوستان وضو ساختيم كه نماز بخوانيم سراغ مهر نماز از صاحب خانه گرفتيم در جواب به ما گفت يك مهر در خانه داريم كه گاهي من با آن نماز مي خوانم و گاهي خانمم.

دسته ديگر خانواده هايي مي باشند كه خود ديندار و اهل عبادتند و ليكن نسبت به فرزندان خود در اين امر هيچ وقعي نمي نهند. نماز خود را مي خوانند و روزه شان را مي گيرند اما از اينكه فرزندان به مسائل ديني پاي بند باشند يا نه براي آنها يكسان است. هرگز از فرزندان بعنوان پدر و مادر نمي خواهند كه نمازش را بخواند و يا روزه اش را بگيرد. هيچ مسئوليتي را در قبال آنان احساس نمي كنند گويا او همه چيز را مي فهمد و بايد با همان فهم خود عمل كند و يا همه اعمال او را حتي بعد از سن تكليف با بچه بودن توجيه مي كنند.

بسيار روشن و مسلم است كه چنين فرزندي به زودي به عبادت تن در



[ صفحه 54]



نخواهد داد. كانون خانواده مهمترين عامل در اين زمينه محسوب مي شود چون كانوني كه جوان در آن رشد يافته كانون بي تفاوتي بوده است و هرگز كسي از طريق محبت و تشويق و يا از راه قهر و تهديد او را به امور عبادي وادار نكرده و يا از او نخواسته است. چه بسا اين جوان نسبت به ساير امور زندگي فردي سر به زير و تسليم پذير و با شخصيتي از ديدگاه خانواده باشد و ليكن اهل نماز و ديانت نيست. اين بدان جهت است كه والدين در آن امور تأكيد داشته اما در امور ديني اصراري به خرج نداده اند. و اگر در بعد ديني توجه داشتند قطعا خللي در او مشاهده نمي كردند.


بازگشت