روح و حقيقت نماز


نماز لفظ و واژه اي است كه در متون ديني ما به عنوان «صلاة» از آن ياد شده و داراي معاني متعددي بوده كه يكي از آن معاني، همين عمل مخصوصي است كه به نام «نماز» در دين اسلام تشريع شده است. اين لفظ در برخي از آيات به معناي سلام و تحيت آمده است آنجا كه خداوند در قرآن مي فرمايند:

ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما.

«همانا خداوند و فرشتگان بر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم درود مي فرستند شما هم اي اهل ايمان بر او صلوات و درود بفرستيد و با تعظيم بر او سلام گوئيد» [1] .

و در آيه ديگر با اشاره به همين معني مي فرمايند: هو الذي يصلي عليكم و ملائكته «اوست خدايي كه هم او و هم فرشتگانش بر شما تحيت و رحمت مي فرستند» [2] .

و به معناي دعا هم در برخي از آيات آمده است. آنجا كه به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دستور گرفتن زكات داده مي شود خداوند مي فرمايد بعد از گرفتن زكات براي آنها و در حقشان دعا كن. خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزكيهم بها و صل عليهم إن صلواتك سكن لهم.

«اي رسول ما، تو از مؤمنان صدقات را بگير تا بدان واسطه نفوس آنان را پاكيزه



[ صفحه 17]



سازي و آنها را به دعاي خير ياد كن همانا دعاي تو در حق آنان، موجب تسلي خاطر آنها است» [3] .

«صلاة» به هر دو معناي مزبور كه در حقيقت به معناي واحد بر مي گردند كه همان دعا باشد مورد بحث ما نيست بلكه مراد از «صلاة» همان معنايي است كه با طريق مشخص و با اركان مخصوص و جزئيات معين از طرف شارع مقدس، حقيقت پيدا كرده است و پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله و سلم آن حقيقت نازله را در عمل تشريع و خود، آن را تحقق عملي بخشيد. نه تنها شخص پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در طول عمرش به عمل بدان پاي بند بود بلكه همه مسلمين موظف بودند كه آن را شبانه روز پنج بار بجاي آورند. اقم الصلاة لدلوك الشمس الي غسق الليل.

«نماز را از زوال خورشيد تا نهايت تاريكي شب برپا دار» [4] .

كه اين آيه اشاره اجمالي به نمازهاي پنج گانه دارد. نماز با اين شيوه ي مرسوم كه مصداق آن براي همه ي مسلمين روشن و آشكار است چيزي نيست كه مورد فهم و درك نباشد چون آنچه كه از سنت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و اهل بيتش استفاده مي شود پرواضح است كه اين تلقي از نماز يعني اعمال مخصوصه اي كه با تكبيرة الاحرام شروع و به سلام ختم مي گردد. و اين است معناي ديگري كه از آيات استفاده مي شود. آنچه كه مسلم است اين است كه اين عمل ظاهري كه اصطلاحا بدان نماز گفته مي شود تمام



[ صفحه 18]



حقيقت نماز نيست بلكه اين صورت و چهره ي ظاهري آن است. نماز امري است الهي كه تحقق آن همانند ساير امور داراي ظاهر و باطن است كه در متون ديني به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصوير ظاهري نماز همان است كه با اعمال مخصوصه انجام گيرد و حفظ آن نيز فرض و واجب است اما روح و باطن نماز عبارت است از: اخلاص، حضور قلب، ذكر خداوند و تعظيم در مقابل او، اميد و دلبستگي به ذات ربوبي، اعتماد و ركون به وجود سرمدي و محو شدن در مقابل ذات يكتايي كه در مقابل عظمت و جلالت او قيام نموده است.

حقيقت نماز اعم از معناي ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقيقت انسان و انسانيت او به جسم مادي است. همانطور كه حقيقت انسان در اين جسم خاكي و هيكل مادي قالب گيري شده و به اطوار مختلف و گوناگون در آمده و به اين شكل ظاهري وجود يافته است چنانچه خداوند فرمايد: و قد خلقتكم اطوارا «و به تحقيق شما را به صورت گوناگون آفريد» [5] .

حقيقت نماز هم چون ساير امور در باطن و روح او نهفته شده كه اين قالب و صورت را پذيرا شده است هرگاه آن حقيقت بخواهد در عالم خارج تحقق يابد قطعا بايد در همين طور و قالب خاص باشد و در غير اين صورت نماز نبوده بلكه پديده ي ديگري است.

هرگاه اين قالب خاص و صورت ظاهري نماز با روح و باطن آن آميخته



[ صفحه 19]



و قرين گردد نماز حقيقت خود را يافته و تأثير خود را مي گذارد. در چنين صورتي است كه اين امر الهي، ستون دين [6] ، معراج مؤمنين [7] ، روشنگر چهره ي مسلمين [8] ، مقرب متقين [9] ، مكمل اخلاص مخلصين، مبعد خصائص ملحدين [10] ، مسود چهره ي شياطين [11] ، و مميز مؤمنين از كافرين [12] ، قرار مي گيرد.

پس نمازي كه فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد معطي شي نخواهد بود. بنابراين قيام به ظاهر آن، تحركي در نمازگزار ايجاد نخواهد كرد و از سوي ذات باري به اين نماز اقبال و توجهي نيست چنانچه از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم روايت شده كه فرمودند:

«خداوند متعال نظر نمي افكند به نمازي كه آدمي دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نكند» [13] .

پس حقيقت نماز اعم از صورت ظاهري و معناي باطني است و تمسك به هر يك از اين دو بدون ديگري نماز نيست در نتيجه هم كساني كه به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بي خبرند از حقيقت نماز غافلند و



[ صفحه 20]



هم آنان كه نماز نمي خوانند و ادعا دارند كه ما به معنا و حقيقت آن رسيده ايم معرفتي از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقيقت است.


پاورقي

[1] سوره مباركه احزاب، آيه 56.

[2] سوره مباركه احزاب، آيه 43.

[3] سوره مباركه توبه، آيه 103.

[4] سوره مباركه اسراء، آيه 78.

[5] سوره مباركه جن، آيه 14.

[6] تهذيب، ج 1، ص 173 روايت 68. كافي، ج 7، ص 25، روايت 7.

[7] بحارالانوار، ج 82 ص 303 روايت 2 باب 4.

[8] نهج الفصاحه، حديث 1874.

[9] اصول كافي، ج 3 ص 265 روايت 6. نهج الفصاحه، حديث 1878.

[10] مجمع البيان، ج 7 ص 447 ذيل آيه 45 عنكبوت.

[11] نهج الفصاحه، حديث 1877.

[12] نهج الفصاحه، حديث 1098.

[13] معراج السعاده، ص 668.


بازگشت