نماز: فروغ بني زاده




كلبه ي احساس پاكم پر شود از بوي عود

چون گل سجاده را بويم به هنگام سجود



قمري محزون دل، آنَك ز كنج اين قفس

كرد عزم كوي جانان، بند ذلت را گشود



در حريم عشقِ يزدان كيستم؟ پروانه اي

گرد شمع وصل او، حيران ز اسرار وجود



طوطي جان، تا به بوي گلشني پرواز كرد

ريخت در كامش شكر، دست خدا از روي جود



از جلال ذات حق، روشن شود چشم «فروغ»

بي گمان آهنگ وصلش خوشتراست از چنگ ورود





[ صفحه 69]




بازگشت