لم يلد و لم يولد


خداوند نزاده و زاييده نيز نشد.

اين آيه رد اعتقادي است كه درباره ي خداوند به زايش معتقد است و بعضي از پيامبران چون عيسي، عزير يا ملائكه يا بعضي موجودات ديگر را فرزندان خداوند مي پندارند. اين آيه با همين لفظ كوتاه، هم اين امر را مردود مي شمارد و هم داشتن پدر و مادر و... را براي خداوند نمي پذيرد.

صاحب منهج الصادقين در اين مورد مي فرمايد: «(لم يلد): نزاد؛ يعني: بيرون نيامد از او چيزي كثيف كه آن ولد است و ساير اشياء كثيفه كه از مخلوق بيرون مي آيد؛ و نه چيزي لطيف چون نفس؛ و منبعث نشد از او عوارض چون سنه و نوم و خطره و غم و حزن و بهجت و ضحك و بكاء و خوف و رجاء و رغبت و سئامت و جوع و شبع و غير آن. يعني: متعالي است از آنكه متولد شود از او اشياء كثيفه و لطيفه.

و لم يولد و زاده نشد؛ يعني: بيرون نيامد از چيزي، همچنان كه اشياء كثيفه بيرون آيند از عناصر خود؛ مانند: حصول حيوان از حيوان و نبات از أرض و مياه از ينابيع و ثمار از اشجار؛ و همچنان كه اشياء لطيفه از مراكز خود بيرون مي آيند چون: بصر از عين و سمع از اذن و شم از أنف و ذوق از فم و كلام از لسان و معرفت و تميز



[ صفحه 89]



از قلب و نار از حجر، بلكه او صمدي است لامن شي و لا في شي و لا علي شي مبدع الأشياء و منشي الامور به قدرت و مفني آن به مشيت و مبقي آن به مصلحت و حكمت» [1] .

كلام صاحب مخزن العرفان را نتيجه ي اين چند سطر قرار مي دهم. ايشان مي فرمايد: «اين آيه اشاره به اين است كه توليد و زايش نمودن به هر معني كه تصور شود، نسبت به اله عالم و مبدأ وجود نتوان داد؛ زيرا كه ذات و حقيقت بسيط مصمت احدي كه از دو كلمه ي احد و صمد استفاده مي شود، ممكن نيست بشود به نحو توليد چيزي از او خارج گردد؛ زيرا توليد مثل به هر نحو فرض شود منافي با وحدت است». [2] .

و لم يكن له كفواا احد

براي او هيچ مثل و مانند و همتايي نيست.

هيچ موجودي نمي تواند كفو و همسر و همانند او باشد. او ذات يگانه اي است كه مثل و مانند ندارد.

صاحب مخزن العرفان در ذيل آيه مي فرمايد: «ذات حق تعالي را كفوي و همدوشي و قريني نيست. او منفرد است به حقيقت و وجوب وجود و قدم ذاتي و وحدت حقه ي حقيقيه و الوهيت و ربوبيت و خالقيت كه منفرد در صفات ذاتي است، و نيز مثلي و ضدي و ندي براي وي تصور ندارد و احدي در صفات ذاتي مطابق و هم كفو او نيست، بلكه در هيچ صفتي از صفات جلال و جمال موجودي پديد نمي شود كه در مقابل او عرض اندام نمايد؛ نه در وجود و نه در صفات» [3] .

مستحب است پس از پايان سوره ي توحيد گفته شود: «كذلك الله ربي»: خداوند من



[ صفحه 90]



چنين است.

صاحب منهج الصادقين اين امر را چنين بيان مي كند: «فضيل بن يسار روايت كرده كه أبي جعفر عليه السلام مرا امر كرد كه هرگاه از قرائت (قل هو الله احد) فارغ شوي، سه بار بگو: كذلك الله ربي». [4] .

اخبار در فضيلت سوره ي توحيد فراوان است. علت آن نيز به خوبي روشن است؛ زيرا اين سوره - همان طور كه گذشت - مشتمل بر توحيد ناب و خالص است و توحيد، اساس و ريشه و پايه و بنيان اعتقادات و اخلاقيات و احكام اسلام است. به عنوان نمونه دو مورد ذكر مي شود:

عن الرضا عليه السلام: انه سئل عن التوحيد، فقال: كل من قرأ (قل هو الله أحد) و آمن بها، فقد عرف التوحيد. قيل: كيف نقرؤها؟ قال: كما يقرأها الناس؛ و زاد فيها: «كذلك الله ربي» مرتين. [5] .

درباره ي سوره ي توحيد از امام رضا عليه السلام سؤال شد، امام پاسخ فرمودند: هركس سوره ي (قل هو الله احد) را بخواند و به آن ايمان آورد، توحيد را شناخته است. به امام عرض شد: چگونه آن را بخوانيم؟ پاسخ فرمودند: همان طور كه مردم مي خوانند؛ و در پايان دوبار «كذلك الله ربي» را اضافه كردند.

عن أميرالمؤمنين عليه السلام قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله: من قرأ (قل هو الله احد) مرة، فكأنما قرأ ثلث القرآن؛ و من قرأها مرتين فكأنما قرأ ثلثي القرآن؛ و من قرأها ثلاث مرات فكأنما قرأ القرآن كله. [6] .

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله گفتند: كسي كه يك بار سوره ي (قل هو الله احد) را بخواند گويا ثلث قرآن را خوانده است؛ و كسي كه دوبار آن را بخواند گويا دو ثلث قرآن را خوانده است؛ و كسي كه سه بار آن را بخواند، گويا تمام قرآن را خوانده است و خداوند به او ثواب يك ختم قرآن را مي دهد.



[ صفحه 91]




پاورقي

[1] منهج الصادقين 10 / 398.

[2] مخزن العرفان 4 / 354.

[3] مخزن العرفان 4 / 355.

[4] منهج الصادقين 10 / 402.

[5] عيون أخبارالرضا عليه السلام 1 / 133، ح 30؛ التوحيد / 284، ح 3.

[6] كمال الدين و تمام النعمة / 542، ح 6؛ نورالثقلين 8 / 360، ح 22.


بازگشت