اميرالمومنين علي و نماز


از آنجا كه اميرالمؤمنين علي عليه السلام تربيت شده ي مكتب قرآن و رسول اكرم صلي الله عليه و آله است، همانند قرآن و رسول اكرم صلي الله عليه و آله عنايت فراوان و زايدالوصفي به نماز دارد و مكرر از نماز و خصوصيات و شروط و چگونگي و آداب آن ياد مي كند. به عنوان نمونه چند مورد را در ذيل مي آوريم تا اهميت فوق العاده ي امر نماز تبيين گردد.

1. در يكي از خطبه هاي كتاب شريف نهج البلاغه تحت عنوان سفارش ها و وصاياي علي عليه السلام به اصحابش، نخستين نكته اي كه ذكر مي گردد امر نماز است. اميرالمؤمنين علي عليه السلام چنين مي فرمايد:

تعاهدوا أمر الصلاة، و حافظوا عليها واستكثروا منها، و تقربوا بها، فانها (كانت علي المؤمنين كتاباً موقوتاً) [1] . ألا تسمعون الي جواب أهل النار حين سئلوا: (ما سلككم في سقر قالوا لم نك من المصلين) [2] و انها لتحت الذنوب حت الورق، و تطلقها اطلاق الربق، و شبهها رسول الله صلي الله عليه و آله بالحمة تكون علي باب الرجل. فهو يغتسل منها في اليوم والليلة خمس مرات. فما عسي أن يبقي عليه من الدرن؟ و قد عرف حقها رجال من المؤمنين الذين لا تشغلهم عنها زينة متاع، و لا قرة عين من ولد و لا مال. يقول الله سبحانه: (رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و اقام



[ صفحه 24]



الصلاة و ايتاء الزكاة) [3] . و كان رسول الله صلي الله عليه و آله نصباً بالصلاة بعد التبشير له بالجنة، لقول الله سبحانه: (و أمر أهلك بالصلاة واصطبر عليها) [4] فكان يأمر بها أهله و يصبر عليها نفسه. [5] .

«امر نماز را مراعات كنيد و آن را محافظت و بسيار به جا آوريد، و به وسيله ي آن به خدا نزديك شويد؛ زيرا نماز بر مؤمنان فريضه اي است نوشته و وقت آن تعيين گرديده. آيا به پاسخ اهل دوزخ گوش نمي دهيد آنگاه كه از آنها مي پرسند: «چه چيز شما را گرفتار دوزخ ساخت؟ مي گويند: از نمازگزاران نبوديم؟!» و نماز گناهان را مي ريزد مانند ريختن برگ از درخت و رها مي كند مانند رها كردن بندها از گردن چهارپايان. و رسول خدا صلي الله عليه و آله نماز را به چشمه ي آب گرم تشبيه فرموده كه بر در خانه ي مردي باشد و شبانه روزي پنج نوبت در آن شستشو كند، پس ديگر چركي باقي نخواهد ماند. و حق نماز را مرداني از مؤمنان شناخته اند كه آرايش كالاي جهان و روشني چشم از فرزند و دارايي آنان را از آن باز نمي دارد. خداوند سبحانه مي فرمايد: «مرداني هستند كه بازرگاني و خريد و فروش آنها را از ياد خدا و به جا آوردن نماز و دادن زكات غافل نمي گرداند». و رسول خدا صلي الله عليه و آله با اينكه به بهشت مژده داده شده بود، براي نماز خود را به رنج مي افكند؛ به جهت فرمان خداوند سبحان كه فرمود: «اهل خود را به خواندن نماز امر كن و خود بر انجام آن شكيبا باش». پس آن حضرت هم اهل خود را به نماز امر مي فرمود و خود را به شكيبايي بر رنج آن وامي داشت.» [6] .

2. اميرالمؤمنين عليه السلام در وصيت معروفي كه به امام حسن و امام حسين عليهماالسلام بعد از ضربت خوردن مي كند، باز امر نماز را يادآور مي شود. يكي از فقرات اين وصيت كه به سند صحيح در كافي شريف نقل شده چنين است:

الله الله في الصلاة، فانها خيرالعمل؛ انها عمود دينكم. [7] .

خدا را، خدا را، در امر نماز از ياد نبريد؛ به درستي كه نماز بهترين عبادت و ستون دين



[ صفحه 25]



شماست.

3. اميرالمؤمنين عليه السلام در پايان نامه اي به محمد بن ابي بكر، هنگامي كه او را به سمت فرمانداري مصر اعزام مي دارد، چنين مي فرمايد:

صل الصلاة لوقتها المؤقت لها، و لا تعجل وقتها لفراغ، و لا تؤخرها عن وقتها لاشتغال. واعلم أن كل شي ء من عملك تبع لصلاتك. [8] .

نماز را در وقتي كه براي آن تعيين شده به جا آور و از جهت بيكاري آن را پيش از وقت به جا نياور. و به جهت كار داشتن آن را از وقتش مگذران؛ و بدان هر چيز از عملت پيرو نماز توست.

از نكاتي كه در اين فقره اهميت فراوان دارد، آن است كه مولا اين قسمت را در پايان سفارش هاي خود به محمد قرار داده و از طرف ديگر، در پايان هر عملي را تابع نماز دانسته؛ كه اين خود نكته ي بسيار مهمي است:

واعلم أن كل شي ء من عملك تبع لصلاتك.

4. اميرالمؤمنين عليه السلام در جايي ديگر نماز را وسيله و سبب تقرب و نزديكي هر پرهيزكاري معرفي مي كند: الصلاة قربان كل تقي. [9] .

5. امام عليه السلام در سخن ديگري كه حكمت هاي بعضي از احكام شرعيه را برمي شمارد، چنين مي گويد: فرض الله الايمان تطهيراً من الشرك والصلاة تنزيها عن الكبر و... [10] .

خداوند ايمان را به جهت پاك كردن دل هاي بندگانش از شرك و نماز را به جهت منزه بودن از كبر و سركشي واجب گردانيد.

مرحوم آقا جمال خوانساري در شرح خود بر غرر و درر آمدي در ذيل عبارت «و الصلاة تنزيهاً عن الكبر» چنين مي فرمايد: «و فرض كرده نماز را براي پاكيزه گردانيدن از تكبر. مراد اين است كه تكبر و نخوت كه جبلي اكثر نفوس است به غايت



[ صفحه 26]



نكوهيده و مذموم است؛ و اين نيز نجاستي است از براي آنها. پس حق تعالي از براي پاكيزه گردانيدن مردم از آن، فرض كرده برايشان نماز را كه مشتمل است بر كمال فروتني و خضوع و خشوع، تا اينكه به سبب مداومت بر آن و گذاردن آن در هر روز و شب چندين مرتبه، عادت كنند به خضوع و فروتني؛ و قلع و قمع اين خصلت نكوهيده از ايشان شود.

و بودن آن (نماز) مشتمل بر كمال فروتني و خضوع و خشوع ظاهر است؛ به اعتبار آنچه در آن است از ايستادن به خدمت و خم شدن و به خاك افتادن؛ و آنچه گفته مي شود در قرائت و اذكار از اقرار به عبوديت و ثنا و ستايش معبود و استعانت به او و مسئلت از او؛ چه همه ي آنها باعث رفع كبر و نخوت مي شود در پرستش حق تعالي و بندگي او - تعالي شأنه - و همچنين از براي كسي كه او را بصيرتي باشد، سبب رفع كبر و نخوت نسبت به ديگران نيز مي شود؛ زيرا چنين كسي هرگاه متذكر بندگي و عبوديت خود شود و اينكه او بنده ي خداوندي باشد كه پروردگار همه ي عالميان است، و نعمت ها همه از جانب اوست و مستحق حمد و ستايش به غير از او نيست، و با وجود اين در كمال و رحم و مهرباني با همه ي ايشان است، يقين متذكر اين مي شود كه نخوت و تكبر او بر ديگري راهي ندارد، بلكه بسيار قبيح و رسواست؛ و اگر آن را در خود يابد، سعي مي كند در ازاله ي آن از خود». [11] .

6. الصلاة تستنزل الرحمة [12] .

نماز فرود مي آورد رحمت و آمرزش خدا را.

7. الصلاة حصن الرحمن و مدحرة الشيطان. [13] .

نماز قلعه ي خداي بسيار مهربان است و آلت دور كردن شيطان. يعني قلعه اي است كه خداي عزوجل از براي نگاهداري بندگان قرار داده و شيطان را به آن از خود دور توان كرد.



[ صفحه 27]



8. الصلاة حصن من سطوات الشيطان. [14] .

نماز قلعه اي است از حمله هاي شيطان؛ يعني قلعه و مكان محكمي است كه نگاه دارد اين كس را از حمله هاي شيطان.

9. اذا قام أحدكم الي الصلاة فليصل صلاة مودع. [15] .

هرگاه بايستد احدي از شما به سوي نماز، پس بايد كه نماز كند نماز كسي كه وداع كند.

يعني بايد كه نماز هركس از شما مانند نماز كسي باشد كه وداع كند از نماز. يعني داند كه نماز آخر اوست و تا نماز ديگر نخواهد ماند. پس چنان كه او در آن نماز كمال رعايت حدود و آداب آن و از روي نهايت خضوع و خشوع مي كند، پس هركس از شما بايد كه هر نمازي را چنين بكند؛ زيرا كه نمازي كه چنين نباشد اجر و ثواب آن ناقص است، با آنكه در هر نمازي احتمال اين هست كه نماز آخر اين كس باشد و باقي نماند از براي نماز ديگر، پس رعايتي كه در آن نماز مي كند خوب است كه در آن كند.

10. لو يعلم المصلي ما يغشاه من الرحمة لما رفع رأسه من السجود. [16] .

اگر بداند نمازكننده آنچه را فرومي گيرد او را از رحمت، هر آينه برندارد سر خود را از سجده؛ يعني همواره مشغول به نماز باشد.

11. ما اهمني ذنب امهلت فيه حتي اصلي ركعتين. [17] .

غمناك نمي سازد مرا گناهي كه مهلت داده شوم در آن تا اينكه بگزارم دو ركعت نماز.

مراد اين است كه نماز كفاره ي گناهان مي شود. پس كسي كه گناهي بكند، اگر اين قدر مهلت يابد كه بعد از آن، دو ركعت نماز كند چندان غمناك نباشد، اميد آنست كه آن نماز كفاره ي آن شده باشد، اندوه زياد بر گناهي بايد كه بعد از آن توفيق نماز نيابد.



[ صفحه 28]



پوشيده نيست كه نسبت دادن اين معني به خود بر فرض و تقدير وقوع، گناهي است از او مانند ساير رعيت، و لازم نيست كه اين معني تحقق تواند يافت، با اينكه نسبت چيزي به خود در جايي كه غرض نسبت به ديگران باشد در كلام عرب متعارف و شايع است.

12. شيخ صدوق به اسنادش از اميرالمؤمنين عليه السلام در حديث «أربعمأة» نقل مي كند كه مي فرمايند:

المنتظر وقت الصلاة بعد الصلاة من زوار الله عزوجل، و حق علي الله أن يكرم زائره و أن يعطيه ما سأل... [18] .

كسي كه در انتظار رسيدن وقت نماز بعد از نماز ديگر باشد، از زائران خداوند است، و بر خداوند است كه زائرش را گرامي بدارد و هر آنچه از او مي خواهد به وي ببخشد و عنايت كند....

نتيجه گرفتن از اين قسمت نيز به عهده ي خواننده ي تيزهوش و خوش فهم.



[ صفحه 29]




پاورقي

[1] سوره ي نساء، آيه 103.

[2] سوره ي مدثر، آيات 42 و 43.

[3] سوره ي نور، آيه 37.

[4] سوره ي طه، آيه 132.

[5] نهج البلاغه، خطبه 199، چاپ صبحي صالح.

[6] ترجمه به نقل از نهج البلاغه فيض الاسلام، ص 637.

[7] الكافي 7 / 52 از چاپ غفاري، (13 / 454) از چاپ جديد؛ نهج البلاغه، نامه ي 47 به اختصار.

[8] نهج البلاغه، نامه ي 27.

[9] نهج البلاغه، حكمت 131.

[10] همان، حكمت 252.

[11] شرح فارسي غرر و درر آمدي، 4 / 449.

[12] همان 2 / 166.

[13] همان 2 / 166. ترجمه ي حديث مأخوذ از آن شرح است.

[14] همان 2 / 166.

[15] شرح فارسي غرر و درر آمدي 3 / 133.

[16] همان 5 / 116.

[17] همان 6 / 97.

[18] الخصال 2 / 635.


بازگشت