پيامبر و نماز


قرآن رسول خدا را به عنوان الگو و نمونه براي مؤمنين معرفي مي كند:

(و لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة) [1] .

و به راستي براي شما رسول خدا صلي الله عليه و آله نمونه و سرمشقي نيكوست.

بر اين اساس يكي از راه هايي كه مي توان ويژگي خاص نماز را دريافت، نوع برخورد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با نماز است؛ و آنگاه كه چگونگي برخورد پيامبر با نماز روشن شد، ما نيز براساس آيه ي فوق پيامبر را بايد سرمشق قرار داده، همانند او عمل كنيم. ان شاء الله.

در اين موضوع و بدين خاطر چند روايت ذكر مي شود كه نوع برخورد پيامبر صلي الله عليه و آله را با نماز تبيين مي كند:

1. كان النبي صلي الله عليه و آله اذا قام الي الصلاة يربد وجهه خوفاً من الله و كان بصدره أو لجوفه أزيز كأزيز المرجل. [2] .

رسول خدا وقتي به نماز مي ايستاد، از ترس خدا رنگش مي پريد و در سينه يا درونش، جوششي همچون جوشش ديگ بود.

2. ان النبي صلي الله عليه و آله كان اذا قام الي الصلاة كأنه ثوب ملقي. [3] .



[ صفحه 21]



رسول خدا صلي الله عليه و آله وقتي نماز مي خواند، تو گويي جامه اي بود كه بر روي زمين افتاده باشد.

3. قال عائشة: كان رسول الله صلي الله عليه و آله يحدثنا. فاذا حضرت الصلاة، فكأنه لم يعرفنا و لم نعرفه. [4] .

عايشه گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله با ما سخن مي گفت. همين كه موقع نماز مي شد، او را حالتي دست مي داد كه گويي نه او ما را مي شناسد و نه ما او را مي شناسيم.

4. في أسرار الصلاة للشهيد الثاني: كان النبي صلي الله عليه و آله ينتظر وقت الصلاة و يشتد شوقه و يترقب دخوله و يقول لبلال مؤذنه: أرحنا يا بلال. [5] .

در كتاب اسرارالصلاة مرحوم شهيد ثاني روايت شده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله، با اشتياق فراوان انتظار وقت نماز را مي كشيد و مراقب آن بود؛ و چون وقت نماز مي رسيد، به مؤذنش مي فرمود: اي بلال! با اذان گفتن راحتمان كن.

5. عن أميرالمؤمنين عليه السلام قال: كان رسول الله صلي الله عليه و آله لايؤثر علي الصلاة عشاء و لا غيره، و كان اذا دخل وقتها، كأنه لا يعرف أهلاً و لا حميماً. [6] .

اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: رسول خدا هيچ چيز اعم از شام و غير آن را بر نماز ترجيح نمي داد؛ و چون وقت نماز داخل مي شد، تو گويي نه اهل و عيال مي شناسد و نه دوست صميمي را.

6. عن النبي صلي الله عليه و آله: يا أباذر! ان الله تعالي جعل قرة عيني في الصلاة، و حببها الي، كما حبب الي الجائع الطعام و الي الظمآن الماء؛ فان الجائع اذا أكل الطعام شبع، و اذا شرب الماء روي، و أنا لا أشبع من الصلاة. [7] .

از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: اي ابوذر! خدا روشني چشم مرا در نماز قرار داده و آن را محبوب من گردانيده است؛ همچنان كه طعام را بر گرسنه و آب را بر تشنه محبوب



[ صفحه 22]



ساخته است. با اين تفاوت كه گرسنه با خوردن غذا سير مي شود و تشنه با نوشيدن آب سيراب، اما من از نماز سير نمي شوم.

7. ان النبي صلي الله عليه و آله كان يصلي و قلبه كالمرجل يغلي من خشية الله تعالي. [8] .

رسول خدا صلي الله عليه و آله در حال نماز قلبش چون ديگ جوشان، از خوف خداي متعال مي جوشيد.

8. كان صلي الله عليه و آله اذا صلي أثبتها. [9] .

رسول خدا صلي الله عليه و آله چون نماز مي خواند آن را به طور تمام و كمال انجام مي داد.

9. عن أنس بن مالك قال: سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله يقول: لركعتان في جوف الليل أحب الي من الدنيا و ما فيها. [10] .

انس بن مالك از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل مي كند كه فرمود: بپاداشتن دو ركعت نماز در دل شب محبوب تر است پيش من از دنيا و آنچه در آن است.

10. عن الامام الرضا عليه السلام عن آبائه عليهم السلام قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله: اذا كان يوم القيامة، يدعي بالعبد. فأول شي ء يسأل عنه الصلاة؛ فان جاء بها تامة، و الا زخ [11] به في النار. [12] .

امام رضا عليه السلام از پدرانشان عليهم السلام نقل مي كنند كه مي گويند: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: وقتي روز قيامت مي شود بنده را مي آورند. نخستين چيزي كه از وي پرسيده مي شود نماز است. اگر نماز را به تمام و كمال بتواند بياورد [و انجام داده باشد] نجات مي يابد وگرنه او را به آتش جهنم مي اندازند.

از اين ده روايت كوتاه و مختصر، خواننده ي خوش ذوق، خود بسياري از نتايج را مي گيرد؛ لذا اين امر بر عهده ي او گذاشته مي شود.



[ صفحه 23]




پاورقي

[1] سوره ي احزاب، آيه ي 21.

[2] سنن النبي، علامه طباطبايي، ص 251.

[3] همان.

[4] سنن النبي، ملحقات نماز (از محمدهادي فقهي)، ص 268.

[5] التنبيهات العلية علي وظائف الصلاة القلبية المعروف بأسرار الصلاة / 243؛ سنن النبي، علامه طباطبايي / 251.

[6] سنن النبي / 251.

[7] سنن النبي، ملحقات نماز / 269.

[8] سنن النبي، ملحقات نماز / 269.

[9] همان / 287.

[10] همان / 288.

[11] الزخ: هو الدفع، اذا دفعه دفعاً عنيفاً، ترتيب جمهرة اللغة 2 / 119.

[12] عيون أخبارالرضا عليه السلام 2 / 31، ح 45.


بازگشت