سجود


1- سجود كن سجده ي كسي كه متواضع و ذليل است در پيشگاه قدس حق تعالي و نظر به حال نقص و بي نوايي خود كن، بدان كه خلق شدي از خاكي كه پايمال خلايق است و از نطفه اي كه همه كس از او اجتناب كند..... خداي تعالي معني سجود را سبب تقرب به خود قرار داده، تقرب به قلب و سر و روح، پس كسي كه به حق نزديك شود از غير حق دور مي گردد. [1] .

2- در حال سجده انگشتان دست را به هم چسبانده و برابر گوش بگذاريد، به طوري كه سر انگشتان رو به قبله باشد. [2] .



[ صفحه 81]



3- در حال سرازير رفتن به جهت سجود هر دو كف دستها را پيش از زانوها بر زمين گذاري و در حال سجود بال گشاده باشي، يعني هر دو مرفق را از زمين برداشته داري چنانچه دستها مانند دو بال شود كه مرغان پهن كنند..... و افضل خاكها، تربت امام حسين عليه السلام است، و بايد پيشاني بر خاك گذاري. [3] .

4- در مورد سجده تأكيد بسياري شده است به اينكه سجده هاي خود را طول دهيد، از جمله ي ادعيه كه براي ذكر در سجده به آنها سفارش شده است:

«يا خَيْرَ الْمَسْوُولينَ وَ يا خَيْرَ الْمُعْطينَ ارُزْقني وَ اْرُزقْ عِيالي منْ فَضْلِكَ فَاِنَّكَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمْ» [4] .

5- دعاي امام جعفرصادق عليه السلام در سجده:

«اَللَّهُمَّ لَكَ سَجَدْتُ، وَ بِكَ آمَنْتُ، وَ لَكَ اَسْلَمْتُ، وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ، وَ اَنْتَ رَبّي، سَجَدَ وَجْهي لِلَّذي خَلَقَهُ، وَ شَقَّ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ، اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبّ الْعالَمين، تَبارَكَ اللَّهُ اَحْسَنُ الْخالِقينَ»

خدايا براي تو سجده كردم، به تو ايمان آوردم، تسليم تو شدم، بر تو توكل نمودم، تو پروردگار مني، رويم براي كسي سجده نمود كه آنرا آفريد و چشم و گوش آنرا ظاهر ساخت و..... [5] .

6- دعاي حضرت سيدالساجدين امام علي بن الحسين در سجده:

اِلهي وَ عِزَّتِكَ وَ جَلالِكَ وَ عَظَمَتِكَ، لَوْاَنّي مُنْذُ بَدَعْتَ فِطْرَتي مِنْ اَوَّلِ الدَّهْرِ عَبَدْتُكَ دَوامَ خُلُودِ رُبُوبِيَّتِكَ، بَكُلِّ شَعْرَةٍ في كُلَّ طَرْفَةِ عَيْنٍ، سَرْمَدَ الْاَبَدِ



[ صفحه 82]



بِحَمْدِ الْخَلايِقِ وَ شُكْرِهِمْ اَجْمَعينَ، لَكُنْتُ مُقَصِّراً في بُلُوغِ اَداءِ شُكْرِ خَفِيِّ نِعْمَةٍ مِنْ نِعَمِكَ عَلَيَّ»

خداي من به عزت و جلال و عظمتت سوگند، اگر از همان روزهاي آغاز دهر كه آفرينش مرا آغاز كردي تا آنگاه كه ربوبيت تو دوام دارد و جاويد است، به هر تار مويي و در هر چشم به هم زدني و تا ابد بي پايان با ستايش تمامي آفريدگان به عبادت و پرستش تو پردازم، در اداي ناديده ترين نعمت از نعمتهايت كه به من ارزاني داشته اي نارسا خواهم بود.....

«وَ لَوْ اَنّي كَرَبْتُ مَعادِنَ حَديدِ الدُّنْيا بِاِنْيابي، وَ حَرَثْتُ اَرَضيها بَاَشْفارِ عَيْني، وَ بَكَيْتُ مِنْ خَشْيَتِكَ مِثْلَ بُحُورِ السَّمواتِ وَ الْاَرَضينَ دَماً وَ صَديداً لَكانَ ذلِكَ قَليلاً [مِنّي] في كَثيرِ ما يَجِبُ مِنْ حَقِّكَ عَلَيَّ»

و چنانچه معادن آهن جهان را با دندانهايم بكاوم و سرزمين آنرا با پلكهايم شخم بزنم و از ترس تو مانند درياهاي آسمانها و زمينها خون از ديده بارم، هر آينه در برابر آنهمه حقوق واجبي كه برعهده ام داري بسي ناچيز است.....

«وَ لَوْ اَنَّكَ اِلهي عَذَّبْتَني بَعْدَ ذلِكَ بِعَذابِ الْخَلايِقِ اَجْمَعينَ، وَ عَظَّمْتَ لَلنَّارِ خَلْقي و جِسْمي، وَ مَلَأْتَ طَبَقاتِ جَهَنَّمَ مِنّي حَتّي لايَكُونَ فِي النَّارِ مُعَذَّبٌ غَيْري، وَ لا يَكُونَ لِجَهَنَّمَ حَطَبٌ سِوايَ، لَكانَ ذلِكَ بِعَدْلِكَ عَلَيَّ قَليلاً في كَثيرِ ما اَسْتَوْجِبُهُ مِنْ عُقُوبَتِكَ»

و اگر تو، اي خداي من پس از اينها همه به عذاب تمامي خلايق عذابم كني و آفرينش و جسمم را براي چشيدن آتش بزرگ و نيرومند سازي و طبقات دوزخ را از وجود من پر سازي تا ديگر معذبي جز من نماند و هيزمي براي آن جز من نباشد همه ي اينها به عدالت تو درباره ي من است و اندكي از بسيار استحقاقي است كه



[ صفحه 83]



نسبت به عذابت پيدا نموده ام. [6] .


پاورقي

[1] مصباح الشريعه / 191.

[2] رساله عمليه / م 1091.

[3] همان.

[4] همان.

[5] مفتاح الفلاح / 90.

[6] مفتاح الفلاح / 383.


بازگشت