وضو




من از آن دم كه وضو ساختم از چشمه عشق

چار تكبير زدم يكسره بر هر چه كه هست



«حافظ»



«الهي آمدم ردم مكن، آتشينم كرده اي سردم مكن» [1] .

«ذكر حضور دائمي فقط به بركت نماز حاصل مي شود.»

«رهبر معظم انقلاب اسلامي آيت الله خامنه اي»



[ صفحه 10]



1- شستن صورت، يعني خدايا هر گناهي كه با اين صورت (چشم و گوش و زبان) انجام داده ام، آنرا شستشو مي كنم كه با صورت پاك به جانب تو عبادت كنم و با پيشاني پاك سر بر خاك سپارم.

خدايا از گناه دست شستم و گناهاني را كه با دستم مرتكب شده ام، دستم را تطهير مي كنم.

مسح سر در وضو يعني خدايا از هر خيال باطل و هوس خام كه در سرم پرورانده ام، سرم را تطهير مي كنم و آن خيال هاي باطل را از سر به دور مي اندازم.

مسح پا يعني خدايا از جاي بد رفتن پا مي كشم و اين پا را از هر گناهي كه با آن انجام داده ام تطهير مي كنم.

اگر كسي نام مبارك حق تعالي را بر زبان بياورد. بايد دهان را تطهير كند. اين گوشه اي از اسرار وضو گرفتن است. [2] .

2- مرحوم ابن بابويه (شيخ صدوق) نيز از امام هشتم نقل فرمود كه امام رضا سلام الله عليه به يكي از شاگردانش به نام محمد بن سنان مرقوم فرمودند: سر وضو گرفتن و غسل و مسح اين است كه با اعضاي پاك متوجه خداوند سبحان گردد. [3] .

3- «وَ عَنْ فِقَهِ الرَضا عَليهِ السلام إذا أرَدْتَ أنْ تَقُومَ إلي الصلوةِ فَلا تَقُمْ إلَيْها مُتَكاسِلا وَ لا مُتَناعِساً وَ لا مَسْتَعْجِلاً وَ لا مُتَلاهياً وَلكِنْ تأتيها عَلي السُكونِ وَ



[ صفحه 11]



الوِقارِ وَ التُؤدَةِ وَ عَلَيْكَ بالخُشوعِ وَ الخُضوعِ مُتَواضِعاً لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ مُتَخاشِعاً عَلَيْكَ الخَشْيَةَ وَ سيماءَ الخَوْفِ راجِياً خائِفاً بِالطُمأنيَنةِ عَلي الوَجَلِ وَ الحَذَرِ فَقِتْ بَيْنَ يَدَيهِ كَالعَبْدِ الآبقِ المُذْنِبِ بَيْنَ يَدَيْ مَوْلاهُ فَصِفْ قَدَمَيْكَ وَ انصَبْ نَفْسَكَ وَ لا تَلْتَفِتْ يَميناً وَ شِمالاً وَ تَحْسَبْ كَأنَكَ تَراهُ فَإنْ لَمْ تَكُنْ تَراهُ فَإنّهُ يَراكِ»

امام رضا عليه السلام: و همانا واجب شد بر روي و دو دست و سر و دو پا، زيرا كه بنده وقتي كه ايستاد در حضور حضرت جبار، همانا منكشف (آشكار) مي شود از جوارح او و ظاهر مي گردد آنچه كه وضو در آن واجب شود، زيرا كه:

- با رويش سجده كند و خضوع نمايد.

- با دو دستش سؤال و رغبت (ميل) و رهبت (خوف و ترس) نمايد و منقطع به حق شود.

- با سرش استقبال كند حق را در ركوع و سجودش.

- و با پاهايش بايستد و بنشيند. [4] .

4- قلب خود را هم هنگاميكه اعضايت را با آب پاك مي كني با تقوي و يقين پاك كن. [5] .

5- در وضو امر به شستن صورت شده است، چون رمز توجه قلبي و روي دل را به خدا كردن است و از طرفي چون بيشتر حواس ظاهري در صورت است و بزرگترين اسبابي كه آدمي را بر مطالب دنيا وامي دارد همان حواس ظاهري



[ صفحه 12]



است، از اين جهت امر شده است كه صورت شسته شود.

سپس به شستن دستها امر شده است چون بيشتر احوال دنياي پست و مشتهيات (ميل و شهوت) طبيعي را دستها مباشرت مي كنند.

به مسح نمودن سر دستور فرموده اند، زيرا مركز قوه خيال است و... حواس ظاهري از آن الهام (دستور) مي گيرد.

امر شده است كه هر دو پاي را مسح كند، چون به وسيله دو پا به دنبال خواسته هاي خود مي رود. [6] .

6- شستن صورت: رمزي است از تحصيل (بدست آوردن) آبرو در پيشگاه احديت و قصور و تقصيرات خود را به ياد آورد و آن همه شرمساري و روسياهي كه ببار آورده، اگر خداي ناكرده با اين حال از اين عالم منتقل شود و فردا كه پيشگاه حقيقت شود پديد، جز سرافكندگي در محضر ربوبي و اولياي عظامش حاصلي نخواهد داشت.

و نيز شستن دستها، دست شستن از خلايق است و كار را به حق سپردن و آمادگي از براي آنكه دست در دامن محبوب زند.

در مسح سر (خطئيه) حضرت آدم و ميل به شجره منهيه (منع شده) و دست ذلت و افتقار (فقر) بر سر گذاشتن وي را متذكر شود.

در مسح پا تطهير كند آن را از رفتار كبرآميز و غرورانگيز- قال تعالي: «وَ لا تَمْشِ فِي الْاَرْضِ مَرَحاً» [7] با قدم عبوديت مشي كند تا حضرت رحمن منشور



[ صفحه 13]



بندگي او را امضا كند. [8] .

7- «وضو دست و رو شستن از ماسوي است» [9] «اِلَّا مَنْ اَتَي اللّهَ بِقَلبٍ سَليم» [10] .

8- شستن صورت: شايد گوياي اين باشد كه منظر ما وجه خداست، پس روي خود را مي شوئيم كه شايسته خاكبوس درگاهش شويم.



وجه خدا اگر شودت منظر نظر

زين پس شكي نماند كه صاحب نظر شوي



«حافظ»



و از حضرتش مي خواهيم كه صورتمان را به عبادت و بندگي و سيرتمان را به محبت و قلبمان را به عرفان و شناخت و روحمان را به زيارت خويش نوراني كند.

اللّهم نَوِّر ظاهِري بِطاعَتِكَ وَ باطِني بمَحَبَّتِكَ و قَلبي بِمَعْرِفَتِك وَ رُوحي بِمُشاهِدَتِك وَ سِرّي بِاسْتِقْلالِ اتِّصالِ حَضْرَتِكَ يا ذَالْجَلالِ وَ الْاِكرام. [11] .

شستن دست شايد كنايه از: دست شستن از جان است براي لقاء و ديدار

مسح سر و پا: شايد اين است كه الهي براي ديدارت سر از پا نمي شناسيم يا اين كه: خدايا سر تا پايم را زشوق خود لبريز كن و سرشار از محبت و عشق به خود فرما:



از پاي تا سرت همه نور خدا شود

در راه ذوالجلال چو بي پا و سر شوي



«حافظ»



[ صفحه 14]



9- شايد سر وضو اين باشد كه الهي ما را سر تا به پاي غريق بحر عشق خويش بنما، كه اگر توفيق وضو را نداشته باشم، به هفت دريا هم اگر خود را تر كنيم شايسته درگاهش نشويم.



يك دم غريق بحر خدا شو گمان مبر

كز آب هفت بحر به يك موي تر شوي



«حافظ»


پاورقي

[1] الهي نامه، 39.

[2] جوادي آملي، آيت الله عبدالله، «اسرار عبادت»؛ 20 و 21.

[3] «آن عِلَّة الوُضُوء الّتي مِنْ اَجلها صارَ عَلَي الْعَبْد غسل الْوَجه وَ الذِّراعَينِ وَ مسَح الرّأس وَ الْقَدمين»، «اسرار عبادت»؛ 20 و 21.

[4] امام خميني، «آداب الصلوة»؛ 69.

[5] وَ طَّهِرَ قَلْبِكَ بَالتَّقْوي وَ الْيَقين عِنْدَ طَهارَةَ جَوارِحِكَ بِاْلْماء»، «مصباح الشريعه»؛ باب 60: طهارة.

[6] پرواز در ملكوت، ج 1؛ 132.

[7] اسراي 37.

[8] پرواز در ملكوت، ج 1؛ 153.

[9] امام خميني، «سر الصلوة»؛ 42.

[10] شعرا 89.

[11] مولي اميرالمؤمنين عليه السلام.


بازگشت