وجود انحرافات اخلاقي ميان جوانان


انحرافات اجتماعي به رفتاري اطلاق مي شود كه با موازين مورد قبول يك جامعه يا يك گروه ناسازگار است يا به بيان ديگر داراي كاركرد نامناسب و در جهت نقص قواعد يا موازين اجتماعي است. «كوهن» جامعه شناس آلماني معتقد است كه «رفتار انحرافي، رفتاري است كه از انتظارات نهادي شده و انتظارات مشتركي كه در درون يك نظام اجتماعي مشروع تشخيص داده مي شود تخطي كند.»

«فرويد» معتقد است علت انحرافات رفتار ناشي از وجود يا تضاد سياسي بين تمايلات و انگيزه هاي فردي و تحميل هايي مي باشد كه عضويت در يك گروه اجتماعي به همراه دارد.

به طور كلي عوامل اجتماعي گرايش به انحرافات را مي توان بدين شرح نام برد.

1- عوامل زمينه ساز: مانند وجود هر گونه نارسايي يا نابساماني در ساخت خانواده كه اساسي ترين عامل شكل گيري شخصيت انسان است. معمولا بروز انحرافات و اختلالات رفتاري در نوجوان و جوان نشانگر اين مسأله است كه تربيت اوليه ي آنها فاقد اصول اخلاقي و منطقي بوده است.

2- عوامل محرك: اين عوامل فرد را در شرايط مساعد براي انحراف قرار مي دهند. عوامل محرك كم و بيش در زندگي همه ي نوجوانان و جوانان قرار مي گيرد. البته به دام افتادن در آنها و يا گريختن از آنها بستگي به وجود و يا عدم شرايط مساعدكننده دارد؛ مانند شكست و ناكامي پي در پي و تحقير در مدرسه و...، با ايجاد عوامل انحرافي بسيار در جامعه اميد به اينكه جوانان متدين و پاكي داشته باشيم كار بسيار مشكلي است.

انحرافات اخلاقي در ميان قشر جوان به خصوص دانشگاهي بسيار مشاهده مي گردد، علت اين انحرافات را مي توان مشكلات فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي جامعه دانست، هنگامي كه جوان نمي تواند مطابق ميل و خواسته ي خود زندگي كند و مجبور به تحمل سختي هاي فراوان است، هنگامي كه مشاهده مي كند در آن سوي دنيا براي علم او ارزش قائل هستند و نيازهاي مادي او را برطرف مي كنند، فكر مي كند اين مشكل از دين و مذهب اوست، فكر مي كند اگر دين نداشت وضعيت اجتماع او اين گونه نبود؛ در نتيجه از اين كه نماز مي خواند و يك مسلمان است احساس خستگي مي كند، و مدينه ي فاضله ي خود را در جايي غير از مكان اصلي آن جستجو مي كند.



[ صفحه 421]




بازگشت