بي هويتي فرهنگي


در بحث فرهنگ در اين مورد بحث كرديم، هنگامي كه جوان ما از همان دوران ورود به نوجواني دچار گم گشتگي هويتي مي گردد و كسي نيست كه او را هدايت و راهنمايي كند، به هر چيزي چنگال مي زند تا هويت خود را پيدا كند، و از اين عامل مهاجمان فرهنگي استفاده كرده و هويت او را تسخير مي كنند. به طور مثال، درباره ي بهره گيري از روح، تربيت روح، جداسازي روح از جسم و... كتاب هاي زيادي هست و طرفداران و پيروان زيادي هم دارند.

«مدي تيشن» MEDITATION كه امروزه از غرب به شرق و حتي به ايران هم راه يافته است، نمونه اي از اين تهاجم فرهنگي مي باشد. يك باره نوعي از عرفان بسيار دست و پا شكسته اي كه به گرد عرفان مولوي و حافظ و سهروردي هم نمي رسد، رخ مي نمايد و مريد و پيروان بسياري پيدا مي كند زيرا كه خارق العاده است و غير علمي و تا حدي مشاهده نشدني و به نوعي مرتبط با دنياي متافيزيك. اگر ما بياييم و تبليغات وسيعي در مورد عرفان حافظ و سهروردي بكنيم مطمئنا جوانان ما به طرف آن بيشتر جلب مي شوند. در حقيقت ما كنار نشسته ايم و كاسه ي «چه كنم» به دست گرفته ايم، بي ترديد بايد با تهاجم فرهنگي غرب مبارزه كرد، بايد به پايه ي اعتقادي جوانانمان را محكم كنيم، و فقط از راه تبليغ مناسب در مورد دين، آثار دين، آثار نماز مي شود به نتيجه رسيد. در حقيقت از همان وسيله اي كه غرب استفاده كرده بايد پاسخ او را بدهيم.



[ صفحه 420]




بازگشت