نيازهاي نوجوانان و جوانان


روانشناسان نيازهاي انسان را به دو دسته ي نيازهاي زيستي و نيازهاي روان شناختي تقسيم كرده اند؛ و نيازهاي زيستي مانند رفع گرسنگي، تشنگي و نيازهاي رواني شناختي مانند نياز به



[ صفحه 416]



محبت، نياز به تعلق خاطر، نياز به موفقيت، نياز به آزادگي از گناه و ترس، نياز به شناخته شدن و پذيرفتگي و نياز به احترام.

هيجان ها و گرايش هاي متضاد نيز در انسان مانند افسردگي هاي بي دليل در لحظه هاي شادي و غرور در عين خود كم بيني، خودخواهي در عين نوع دوستي، كنجكاوي در عين بي اعتنايي مي باشد.

نوجوان به دليل پايگاه مبهمي كه از لحاظ رواني دارد، خود را اغلب با كودكان و اعضاي خانواده و افراد جامعه در تعارض عاطفي مي بيند، حساسيت نوجوان به مسائل شخصي و جسمي و مانند اينها شدت پيدا مي كند. در اين دوران فرد به ارزش هاي جامعه از ديدگاهي جدي تر و نيز انتقادي مي نگرد و آنها را تا حد افراط مي پذيرد و يا به نحوي شديد نفي مي كند. در حقيقت اين بي علاقگي به دين از همين ديدهاي انتقادي و نكته بينانه است، در حقيقت او فكر مي كند كه دين پاسخگوي نيازهاي او نمي باشد و بايد به دنبال راه ديگري باشد كه اميال او را پاسخ بدهد، گفتيم كه نيازهاي جنسي در اين دوران بسيار قوي مي شود و با توجه با مشكلات موجود در جامعه پاسخ شرعي به اين نيازها مشكل مي باشد، پس او دين را سدي در مقابل ارضاي اين نياز خود مي داند و براي اينكه مخالفت خود را بيان كند سعي مي كند از اصول دين پيروي نكند، كه بهترين راه كه همه آن را ب فهمند (و مخالفت او را نشان مي دهد) نخواندن نماز است. هنگامي كه او يك هويت درست و سالم نداشته باشد اين افكار در ذهن او قوت پيدا مي كند و در هنگامي كه سن او بالاتر مي رود بيشتر براي او مورد تأييد قرار مي گيرد و هنگامي كه از لحاظ علمي بالا مي رود و وارد دانشگاه مي شود احساس مي كند يكي از اميال دروني خود كه ميل به پيشرفت بوده است پاسخ داده شده است، پس واقعا ديگر نيازي به دين و نماز ندارد. عدم پاسخگويي صحيح به نيازهاي نوجوان از سوي خانواده و اجتماع از بروز اين اعتقادات مي كاهد.


بازگشت