مقدمه


خستگي مفرطي سراپاي وجودمان را فراگرفته، بي قراري و اضطراب مبهمي رنجمان مي دهد قلب هايمان آزرده و درونمان ناآرام است.

آيا راهي هست كه پريشاني روحمان به آن طريق زدوده شود و قلبهاي بي قرارمان آرام گيرد؟

كدامين طريق مي تواند زنجيرهاي اسارت را از درونمان بگسلد و ما را همانند نسيم كوهساران سبكبال، شورانگيز و باطراوت سازد؟ كدامين راه مي تواند درون متلاطم ما را به آرامشي مطلوب مبدل سازد؟

يقينا ارتباط با خداوند و اتكال به اين منبع لايزال هستي آرامشي مطبوع و مستمر را به ما هديه مي كند چنان كه در قرآن كريم آمده است «الا بِذكر الله تَطمئن القلوب» (رعد، 28) و همچنين رستگاري و موفقيت را براي ما رقم مي زند چنانكه در سوره ي اعلي، آيات 14 و 15 آمده است «قد افلح من تزكي، و ذكَر اسم ربه فَصلي»:

«مسلما رستگار مي شود كسي كه خود را تزكيه كند و نام پروردگارش را به ياد آورد و نماز بخواند»

زيباترين شكل اين ارتباط كه موجب پيوند روحاني ميان خداوند و انسان مي گردد نماز است نماز درهاي رحمت الهي را بروي انسان مي گشايد و وسيله ي نزديكي مؤمن را به خداوند فراهم مي سازد.



[ صفحه 376]



حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده اند:

«ان الصلوة قربان المؤمن»؛ يعني نماز وسيله نزديكي مؤمن به خداوند است. [1] .

و همچنين امام علي عليه السلام مي فرمايند:

«تعاهدوا امر الصلوة و حافظوا عليها، و اسكثروا منه، و تقّربوا بها فانها كانت علي المؤمنين كتابا موقوتا» [2]

امر نماز را مراعات كنيد و آن را محافظت نمائيد و بسيار به جا آوريد و با آن به خدا تقرب جوييد، زيرا نماز «بر مؤمنين فريضه اي است، نوشته شده و وقت آن تعيين گرديده است»

انسان فطرتي الهي دارد. او متمايل به خداوند و در سير الي الله است. تنها موجودي است كه به وجود خويش آگاهي داشته و مي تواند به مفهوم «خود» پي ببرد. عوامل متعددي مي تواند بر فطرت انسان تأثير كرده و او را بسوي كمال رهنمون گردد، از جمله ي اين عوامل نيايش با خداوند و در اوج آن نماز است. راه موفقيت هر ملت از اين طريق گشوده مي گردد؛ چرا كه نقطه ي اتكال خويش را در ذات احديت مي يابد. الكسيس كارل مي گويد: «نيايش عميق ترين آثار را بر روح و فطرت انسان نيايشگر مي گذارد و او را آن چنان رشد مي دهد كه جامه ي محيط و وراثت بر او تنگي مي كند».

و نيز مي گويد: «هيچ ملتي در تاريخ به سقوط و زوال قطعي نيفتاده است مگر آنكه از پيش با ترك نيايش، خود را براي مرگ آماده كرده است». [3] .

امروزه عوامل مختلفي باعث شده كه انسان خود را گم كند و از واقعيت خويش غافل گردد اريك فروم در اين مورد مي گويد: «اموري چون شهوت و قدرت و مقام انسان را بنده ي خود مي سازد و او را مسخ مي كند [4] اين انسان مسخ شده آرام آرام از فطرت خويش دور شده و موارد ديگري را جايگزين مي نمايد. به راستي چه مسايلي باعث مي شود كه فرد مسلمان در مقابل خالق خويش تسليم نگردد و از فضاي ملكوتي و آرامش بخش ارتباط با يكتا آفريدگار هستي، خود را محروم سازد؟

چرا گروهي از افراد از مسير خويش منحرف شده و از فطرت الهي خود فاصله مي گيرند؟



[ صفحه 377]



دانشجويان زبده ترين گروههاي سني هر جامعه هستند، لازمه زبدگي و فرهيختگي آن است كه فرد بتواند در جهت ابعاد شخصيت واقعي خويش حركت كرده و در اين مسير به خلاقيت و تكامل برسد و يكي از اين ابعاد حركت انسان، در جهت فطرت الهي خود مي باشد.

حال اين سؤال مطرح است كه چرا دانشجويان كه نخبگان و جوانان فرهيخته جامعه هستند در اين زمينه آسيب پذيري بيشتري دارند؟

دلايلي كه در اين گروه سني باعث كمرنگي گرايش به انجام وظايف ديني و به ويژه نماز مي شود چيست؟

وظيفه ي سيستمهاي تعليم و تربيت و به خصوص دانشگاه در ريشه يابي و بررسي اين مشكل حياتي كدام است؟

در اين مقاله سعي بر اين است كه اين عوامل بررسي و علاوه بر آن رابطه ي تعاملي اين عوامل با رشد اجتماعي، عزت نفس و اضطراب مورد بحث و تحليل قرار گيرد.

براي بررسي اين عوامل و موانع، پرسشنامه اي تنظيم و در خوابگاه هاي دانشجويي دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجف آباد توزيع و نتيجه آن، ارزيابي گرديد. در اين مقاله به آن نتيجه پرداخته ايم.


پاورقي

[1] كنز العمال، حديث 18907 به نقل از عباس عزيزي، جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، 1375 ص 36.

[2] محمد دشتي، نهج البلاغه، خطبه 199، ص 418.

[3] علي شريعتي، نيايش، تهران 1352 ص 53.

[4] اريك فروم، ترجمه اكبر تبريزي، جامعه سالم، تهران، ص 134.


بازگشت