نماز و سفرهاي چهارگانه عرفاني (اسفار اربعه در نماز)


گفته شد كه حضرت امام (ره) نماز را سفر الي الله و في الله و من الله مي دانند، سفر مؤمن و سالك به سوي خدا، چهار مرحله دارد كه در اصطلاح «اسفار اربعه» خوانده مي شود. سالك در اين سفرها، مراتبي خاص را مي پيمايد و به دگرگوني هاي روحي خاصي دست مي يابد كه شرح مفصل آن در كتب عرفاني آمده است.

امام خميني (ره) در كتاب اسرار الصلوة به طور بسيار اجمالي اين اسفار را در نماز بيان مي كنند.

ايشان در كتاب اسرار نماز (معراج السالكين و صلوة العارفين) درباره ي نماز و طي منازل سلوك از طريق آن چنين مي فرمايند:

اگر روزگار به عارفي رباني مهلت دهد، مي تواند تمام منازل سائرين و معارج عارفين را از منزلگاه يقظه تا اقصا منزل توحيد از اين معجون الهي و حبل متين بين خلق و خالق خارج كند. [1] .

طي كردن اين سفر داراي دو ركن است: اول، رسيدن به مقام طهارت، دوم، رسيدن به مقام فنا در نماز. شرط اساسي آغاز اين سفر نيز دور شدن از نجاست هاي ظاهري و باطني و به ويژه رذايل باطني است. ايشان در تعريف باطن نجاست- كه دوري از آن لازمه ي سفر است- مي فرمايند:

نجاست، دوري از محضر انس و مهجوري از مقام قدس است و منافي با نماز است كه معراج وصول مؤمنين و مقرب ارواح متقين است. [2] .

بنابراين، انسان براي اين كه سفر معنوي را آغاز كند، بايد به «مقام طهارت باطن» برسد. حضرت امام (ره) در ادامه مي فرمايند:



[ صفحه 357]



... و چون بدين مقام رسيدي، از تصرف شيطان خبيث مخبث خارج شدي و از رجز و رجس هجرت كردي و لايق حضور درگاه جليل و مخلع شدن به خلعت خليل گردي و مسافرت الي الله و معراج وصول حاصل شده كه آن خروج از منزلگاه و بيت نفس است و باقي مي ماند ركن دوم كه در اصل نماز حاصل مي شود و آن حركت الي الله و وصول به باب الله است و فناي به فناء الله. [3] .

پس معلوم شد كه اين سفر معنوي و معراج قرب حقيقي را دو ركن است، كه يك ركن آن در باب طهارات حاصل شود كه سر آن، تخليه و سر سر آن تجريد و سر مستسر آن تنزيه و سر مقنع بسر آن، تنزيه و تقييد است و ركن اعظم آن در باب صلوة حاصل شود كه سر آن، تنزيه از توحيد و تقييد است. [4] .

عبارت هاي ياد شده كه در بردارنده ي اصطلاحات خاص عرفاني است، به تناسب افراد نمازگزار از عوام الناس گرفته تا اهل معرفت و اخلاص، به مراتب اين اركان اشاره دارد.

پيش تر آورديم كه حضرت امام (ره) بر پايه ي حديثي از ائمه (عليهم السلام) اصل نماز را «يك ركعت» مي دانند. از اين رو، سفرهاي چهارگانه را آغاز تا پايان، به طور خلاصه در حد همان يك ركعت شرح داده اند:

ايشان در سر اجمالي نماز و اجمال سفرها مي نويسند:

آن عبارت است از حصول معراج حقيقي و قرب معنوي و وصول به مقام فناي ذاتي است كه در اوضاع به سجده ي ثانيه كه فناي از فناست و در اذكار به «اياك نعبد» كه مخاطبه ي حضوري است حاصل شود، چنان چه برداشتن سر از سجده تا سلام كه علامت ملاقات و مراجعت از سفر است، رجوع به كثرت است، ولي با سلامت از حجت كثرات و بقاي به حق، و در اذكار«اهدنا الصراط المستقيم» رجوع به خود و حصول صحو بعد المحو است و با اتمام ركعت كه حقيقت صلوة است، سفر تمام مي شود و بايد دانست كه اصل صلوة يك ركعت است. [5] .

در اين باره بايد گفت پس از فراهم آوردن مقدمات سفر كه همان مقدمات و مقارنات نماز است، سفر با نيت و گفتن تكبير افتتاحيه در ابتداي نماز، آغاز مي شود.

حضرت امام (ره) در دستور اين كار را چنين بيان فرموده اند:



[ صفحه 358]



پس تو اي سالك الي الله و مجاهد في سبيل الله! چون اقامه ي صلب در محضر قرب نمودي و تخليص نيت در پيشگاه عزت، و قلب خود را صفا دادي و در زمره ي اهل وفا داخل شدي، خود را مهياي دخول در باب كن و اجازه ي فتح ابواب طلب، و از منزل طبيعت حركت كن و حجاب غليظ آن را با تمسك به مقام كبريايي رفع كن و به پشت افكن و تكبيرگويان وارد حجاب ديگر شو و آن را رفع كن و به پشت سر افكن و تكبير بگو و حجاب سوم را نيز مرتفع كن كه به منزل باب القلب رسيدي؛ پس توقف كن و دعاي مأثور بخوان: «اللهم انت الملك الحق المبين الخ.» [6] .

با ذكر جمله اي از آن حضرت كه اركان مهم نماز و ركعت اصلي آن را سه چيز دانسته اند، اسرار سفرهاي عرفاني در نماز را با بيان اسرار آنها، ادامه مي دهيم:

بدان كه عمده ي احوال صلوة سه حال است كه ساير اعمال و افعال مقدمات و مهيئات آنها است: اول، قيام و دوم ركوع و سوم، سجود. [7] .

در سر ركوع فرموده اند: حقيقت ركوع، تمام نمودن قوس عبوديت و افناي آن در نور عظمت ربوبيت است. [8] .

و در سر سجود فرموده اند:

بالجمله، سجده نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب، چشم فرو بستن از غير و رخت بربستن از جميع كثرات حتي كثرات اسماء و صفات و فناي در حضرت ذات است و در اين مقام، نه از سمات عبوديت خبري است و نه از سلطان ربوبيت در قلوب اولياء، اثري و حق تعالي خود در وجود عبد، قائم بامر است. [9] .

ايشان پس از ذكر عبارتي از يك حديث درباره ي تشهد مي فرمايند:

اما اشاره به سر تشهد به طوري كه ذكر نموديم، آن جا كه فرمايد و «تعلم ان النواصي الخلق بيده الخ» و اين اشاره لطيفه است به مقام تحقق به صحو بعد المحو كه كثرات حجاب جمال محبوب نباشند و قدرت و مشيت حق را نافذ و ظاهر در مرائي خلقيه بيند. [10] .

امام (ره) در واپسين مرحله مي فرمايند:

از آن چه مذكور شد از سر صلوة كه حقيقت آن، عبارت از سفر الي الله و في الله و من الله است، در



[ صفحه 359]



سر سلام، مطلبي ديگر معلوم شود و آن، آن است كه چون سالك در حال سجده، غيبت مطلقه از همه ي موجودات براي او دست داد و از همه ي موجودات غايب شد و در آخر سجده، حالت صحوي براي او رخ داد و در تشهد نيز حالت قوت گرفت، ناگاه از حال غيبت از خلق، به حضور منتقل شد و ادب حضور را به جاي آورد و در آخر تشهد توجه به مقام نبوت پيدا كرد و در محضر ولايت آن سرور، ادب حضور را كه سلام شفاهي است، به جا آورد و پس از آن به تعينات نور ولايت كه قواي ظاهره و باطنه ي خود عبادالله الصالحين است، توجه نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته و پس از آن به مطلق كثرات غيبت و شهادت توجه پيدا نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته، شفاها سلام تقديم داشت و سفر رابع من الحق الي الخلق تمام شد و اين اجمال را تفصيل بيش از اين است كه من عاجزم از گفتن و خلق از شنيدنش. [11] .

در پايان اين گفتار يادآور مي شويم كه حالاتي كه امام (ره) در هر يك از اجزاي نماز براي نمازگزار ذكر كرده اند، بيانگر حالات وارد بر نمازگزار در سفر خاصي است كه به شماره ي سفر و آغاز و انجام آن، اشاره ي دقيق نداشته اند. همين امر، بيان اسفار را اجمالي تر كرده است.


پاورقي

[1] اسرار نماز، ص 57.

[2] همان، ص 56.

[3] اسرار نماز، ص 57.

[4] همان، ص 55.

[5] اسرار نماز، ص 15- 16.

[6] اسرار نماز، ص 79.

[7] آداب الصلوة، ص 350.

[8] اسرار نماز، ص 99.

[9] اسرار نماز، ص 106.

[10] همان، ص 116.

[11] اسرار نماز، ص 118- 119.


بازگشت