تجلي نماز در انقلاب كبير عاشورا




نازم به قيام و قامت والايت

هنگامه عشق، چشم چون دريايت



خاموش در آن ميانه غوغا كردي

نازم به نماز ظهر عاشورايت



حماسه بزرگ عاشورا كه در روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري به وقوع پيوست از جهات متعددي برخوردار است كه هر يك از جهات بيانگر يك يا چند پيام بزرگ است.

آنچه در طي قيام عظيم و تكان دهنده عاشورا رخ داد به نحو بسيار اعجاب انگيز و تأمل برانگيزي هدفمند و حساب شده است. به اين اعتبار و با در نظر گرفتن تمامي شرايط و ملاحظات آن روزگار، لحظه لحظه قيام سرور و سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السلام) را از هنگام خارج شدن آن حضرت در موسم حج از مكه و حركت به سمت كوفه تا توقف كاروان در كربلا و...، اگر از زاويه تحقيق بنگريم و در هر گام و سخن حضرتش تعمق افزونتري داشته باشيم، آنگاه جوانب عظيم اين نهضت بر ما آشكار خواهد شد و چه بسا آگاهي يافتن از جوانب ديگري كه تاكنون از چشم تيزبين پژوهشگران اين رويداد بي بديل پنهان مانده باشد.

در خصوص رويداد سترگي چون نهضت عاشورا تاكنون سخن بسيار گفته شده است. از هنگام وقوع اين حادثه جانگداز چه بسيار محققان، تاريخ نويسان و سخنوراني كه هر يك به سهم خود كوشيده اند تا جلوه اي از اين حماسه بي مانند را به سهم خود به تصوير كشند، و بدين ترتيب اداي دين و اظهار ارادتي به پيشگاه مقدس حضرت سيدالشهدا (عليه السلام) داشته باشند؛ اما با وجود اين در هر عصر و زمانه اي، باز هم آثار ديگري كه روايتگر نگاه تازه اي است، به رشته تحرير درآمده است، كثرت اين آثار گواه آن است كه با مرور زمان نه تنها اين انقلاب عظيم به فراموشي سپرده نمي شود بلكه با رقه هاي هستي بخش نويني از آن چشم جهانيان را روشن مي كند. همچنين تغيير نگرش ها و برحسب دگرگوني و نياز زمان «پر رنگتر شدن» يكي از جلوه هاي بي شمار نهضت عاشورا، از ديگر نكاتي



[ صفحه 331]



است كه هيچ گاه نبايد از خاطر دور داشت؛ زيرا اين امر به منزله پاسخگويي به حوائج آن دوران است.

واقعه عاشورا و درك آن بستگي فراواني دارد به شناخت افزونتر تمامي عناصري كه پديدآورنده ي اين رويداد شگفت است؛ به عبارت ديگر، هر اندازه مطالعه و ژرف انديشي در اين قلمرو بيشتر باشد، معرفت درك زواياي گسترده آن ميسرتر و در نهايت زيبايي ها و عظمت هاي بي كران اين رخداد ملموس تر خواهد شد و آنگاه است كه سالك اين راه درخواهد يافت كه در همه منازل اين مسير چه ارتباط سنجيده و هوشمندانه خارق العاده اي نهفته است كه سرتاسر، عشق و شور و درد و پيام است؛ پيامي به همه عصرها و همه نسل ها و امام به عنوان انسان كامل، و اسوه و الگوي الهي، در اين نهضت انسان ساز به طور عملي طريق نجات و رستگاري را رهنمون مي شود تا گمگشتگان اعصار با اقتداي به او به سر منزل مقصود راه يابند.

اگر بگوييم عاشورا زيباترين و با مفهوم ترين تابلوي هستي است، سخني به گزاف نگفته ايم؛ زيرا در هيچ تابلويي و در هيچ يك از دوران ها اين همه مفاهيم، به طور فشرده و كامل و زيبا در كنار هم و در يكجا گرد نيامده است.

اما باز هم به جرأت مي توان گفت كه در طول تاريخ هيچ تصويري زيباتر از نماز ظهر عاشورا وجود ندارد. نماز ظهر عاشورا، نيايش سرخي است سرشار از رمز و راز، و كهكشاني است از زيبايي و معنا.

نماز ظهر عاشورايي روايتي است از جنس آسمان كه هر صاحبدلي را متحير مي كند و به تحقيق، در مقام عمل بالاترين تأكيد و سفارش بر اهميت جايگاه فريضه مقدس نماز است.

زيبايي و صلابت نماز شكوهمند ظهر عاشورا آنچنان است كه تمامي راويان، تاريخ نويسان و ادبا در آثار خويش از آن با عظمت بي نظيري ياد كرده اند و مقام الهي و پايمردي ملكوتي آن حضرت را در بر پا داشتن اين فريضه مقدس در ميدان جهاد و در هنگامه خطر و مصيبت، ستوده اند.

تجلي نماز در نهضت عاشورا تنها به نماز ظهر عاشورا ختم نمي شود. «تاسوعا» و «عاشورا» كه برگرفته از اعداد 9 و 10 عرب است، تنها به روزهاي نهم و دهم ماه محرم اطلاق مي شود و اين واژه كه دربرگيرنده مفاهيم فراواني است هرگز به روزهاي نهم و دهم ديگر ماه هاي قمري اطلاق نشده است. لذا بدون ترديد اين امر حكايت از ويژگي هاي منحصر به فرد اين دو روز شگفتي آفرين دارد كه سراسر رمز و راز و نماد و پيام است.



[ صفحه 332]



«ابن اعثم كوفي» در كتاب «الفتوح» پيرامون نيايش حضرت امام حسين (عليه السلام) و خانواده و يارانش در تاسوعا مي نويسد: «اميرالمؤمنين حسين (عليه السلام) آن شب را در طاعت و عبادت زنده داشت. گاه در ركوع و گاه در سجود مي گريست و تضرع مي كرد و از خداي تعالي آمرزش و عفو مي خواست. برادران، اصحاب، اهل بيت و شيعه او همچنين آن شب را در طاعت و عبادت بودند. از ايشان آن شب هيچ كس نخفت. همه در نماز بودند و از خداي تعالي آمرزش مي طلبيدند.» [1] .

در كتب ديگر مقتل نويسان ضمن شرح يورش سپاه ابن سعد به خيمه هاي امام حسين (عليه السلام) و بستن آب به روي آن حضرت و محاصره آن جناب آمده است كه حضرت امام حسين (عليه السلام) برادر ارجمندش حضرت ابوالفضل العباس (ع) را به عنوان سفير نزد عمر بن سعد فرستاده، فرمودند: «... اگر مي تواني تا فردا از ايشان مهلت بگير و امشب را از ما بازگردان. شايد ما امشب براي پروردگار خود نماز خوانده، دعا كنيم و از او آمرزش بخواهيم زيرا خدا خود مي داند كه من نماز و تلاوت كتابش قرآن و دعاي بسيار و استغفار را دوست مي دارم.»

در بحارالانوار پيرامون حال و هواي امام حسين (عليه السلام) و يارانش در شب تاسوعا آمده است: «و بات الحسين و اصحابه تلك الليلة و لهم دوي كدوي النحل ما بين راكع و ساجد و قائم و قاعد.»

يعني: امام حسين (عليه السلام) و يارانش آن شب را در حالي به پايان رساندند كه ميان خيمه ها به دعا و نماز و تلاوت قرآن و ركوع و سجده، ايستاده و نشسته، مشغول بودند و زمزمه داشتند؛ همانند لانه زنبور. [2] .

با اين اوصاف در مي يابيم كه فقط نماز عاشورا در هنگامه خطر و مصيبت اقامه نشده است؛ بلكه نمازهاي شب تاسوعا نيز در هنگامه خوف يورش سپاهيان عمر بن سعد اقامه شده و به رغم مصائب و مشكلاتي كه براي امام، خانواده و يارانش به وجود آورده بودند، هيچگونه تزلزلي در عزم و ايمان راسخ آن پيشواي راستين پديد نيامده بود تا بدانجا كه عاشقانه از نماز و دعا و تلاوت قرآن سخن مي گويد. نكته مهمي كه در اين شب نهفته است اينكه امام با اين حال كه از طريق الهام و خواب از جانب جد بزرگوارش حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از سرنوشت خويش آگاه شده است و به لحاظ عقلي



[ صفحه 333]



نيز يقين دارد كه دشمنان دست از او بر نمي دارند به دليل عشق به نماز و عبادت به درگاه پروردگار، شبي را مهلت مي خواهد و چنانكه در تمامي كتب تاريخ ثبت و ضبط شده است، انگيزه اصلي او از اين درخواست تنها فرصتي براي نيايش و راز و نياز با معبود بي همتاست. جاودانگي تاسوعا در اين نيايش خالصانه و آسماني نهفته است. تاسوعا شب عاشقانه ترين نمازهاست و پيام تاسوعا آن است كه تنها مردان و زناني مي توانند عاشورا را بيافرينند كه در اين شب تا صبح به نماز و ستايش خالق يكتا برخاسته باشند. مردان و زناني كه از جنس آسمان كه شوق پرستش و انوار تابناك نماز و مناجات، ظلمت شب را از ديدگان پرفروغشان زدوده است و در نظرگاه آنان شيريني عبادت بر شيريني خواب تفوق و برتري دارد.

سخن از عاشورا، سخن از عاليترين و ناب ترين جلوه هاي ارزش هاي الهي و انساني است. عاشورا نقطه اوج و قله رفيع تابناك ترين آموزه ها و مفاهيم والاست. عاشورا تحقق آرمان ها و تبلور صداقت اسلام است. پس نماز ظهر عاشورا، نماينده عيار ارزش و اعتباري است كه نيايش در اين مكتب آسماني دارد و از اين منظر نماز ظهر عاشورا نه فقط در اسلام بلكه در هيچ يك از اديان الهي در شكوه و صلابت همانندي ندارد. از همين رو نماز ظهر عاشورا را مي توان معيار مرتبه نماز در نزد پروردگار يكتا به شمار آورد؛ مرتبه اي ژرف و تفكر برانگيز.

ابن اثير و ديگر مقتل نگاران در باب نماز ظهر عاشورا نوشته اند: «ابوثمامه صيداوي، كه نامش عمرو بن عمرو، و از شمار ياران حضرت امام حسين (عليه السلام) بود نگاهي به آسمان افكند و متوجه شد كه زوال ظهر و وقت نماز فرا رسيده است؛ از اين رو پيش امام (عليه السلام) آمد و عرض كرد: «نفسي لك الفداء اني اري هؤلاء قد اقتربوا منك، لا و الله لاتقتل حتي اقتل دونك و احب ان ألقي الله و قد صليت هذه الصلوة التي دنا وقتها.»

يعني: «جانم به فدايت. مي بينم كه اين مردمان به تو نزديك گشته اند و سوگند به خدا كه تو كشته نخواهي شد قبل از اينكه من در پيش روي شما كشته شوم، اما دوست دارم در حالي خداوند را ديدار كنم كه اين نمازي را كه وقت آن نزديك شده است، خوانده باشم.»

امام حسين (عليه السلام) سر به سوي آسمان بلند كرده و فرمود: «ذكرت الصلاة جعلك الله من المصلين الذاكرين، نعم هذا اول وقتها.»



[ صفحه 334]



يعني: ياد نماز افتادي. خداوند تو را از نمازگزاران ذاكر قرار دهد، آري اين آغاز وقت نماز است.» سپس فرمود: «از اينها بخواهيد دست از جنگ بردارند تا ما نماز بخوانيم!»

در اين هنگام حصين بن تميم فرياد زد كه «نماز شما قبول نيست.»

و حبيب بن مظاهر به او پاسخ داد: «زعمت انها لاتقبل من آل الرسول و تقبل منك يا حمار!»

يعني: «تو گمان كرده اي كه نماز خاندان پيامبر خدا پذيرفته نيست؛ اما نماز تو مقبول است، اي الاغ؟!»

بنا به گفته «ابن شهر آشوب» پس از اين سخن، كارزار سختي بين حبيب بن مظاهر اسدي و حصين بن تميم درگرفت و حبيب بن مظاهر چنان ضربه اي بر اسب حصين بن تميم زد كه اسب همراه با وي بر زمين سقوط كرد. در اين فاصله حبيب بن مظاهر و حر بن يزيد رياحي پس از نبردي دلاورانه به شهادت رسيدند و به ديدار معبود شتافتند. امام گر چه به واسطه ي غم از دست دادن دو يار وفادار خويش، آن هم با آن وضع فجيع اندوهناك بود، اما با بقيه ياران خود به نماز ايستاد و به صورت نماز خوف اين فريضه الهي را در حالي اقامه كردند كه: زهير بن قين و سعيد بن عبدالله حنفي پيش روي آن حضرت و يارانش به دفاع ايستاده بودند تا آسيبي به ايشان نرسد.

برخي ديگر از مورخان همچون «ابن نما» در «مثير الاحزان» گفته اند كه «حضرت امام حسين (عليه السلام) نماز ظهر عاشورا را به صورت فرادي و اشاره خوانده اند.» [3] .

ليكن آنچه اكثريت تاريخ نگاران و مؤلفان مقاتل در خصوص آن متفق القولند آنكه سعيد بن عبدالله حنفي سينه و سر و صورت خويش را سپر تيرهاي زهرآگين دشمنان قرار داد كه امام و يارانش نماز را به جاي آورند.

و چون زخم ها بر بدن او فراوان شد و نتوانست ديگر روي پاي خود بايستد بر زمين افتاد، در حالي كه اين جملات را بر زبان مي آورد: «اللهم العنهم لعن عاد و ثمود و ابلغ نبيك مني السلام، و ابلغه ما لقيت من ألم الجراح، فاني اردت بذلك ثوابك في نصرة ذرية نبيك عليه السلام»

يعني: خدايا ايشان را همانند قوم عاد و ثمود از رحمت خود دور گردان و پيامبرت را از طرف من درود فرست و اين درد و زخمي را كه به من رسيده است به او ابلاغ فرما كه هدف من در اين كار ياري



[ صفحه 335]



فرزند رسول تو بود.»

سپس سعيد بن عبدالله حنفي روي خود را به سوي امام كرده و عرض كرد: «او فيت يا بن رسول الله؟»

يعني: «آيا به پيمان خود عمل كردم، اي فرزند پيامبر خدا؟»

و امام (عليه السلام) پاسخ فرمودند: «نعم، انت امامي في الجنة»

يعني: «آري. تو در بهشت پيش روي من هستي!»

و به دنبال اين سخن روح از پيكر مجروح او به آسمان ها پرواز كرد، در حالي كه در بدنش سيزده تير خودنمايي مي كرد و اين تعداد تير به غير از زخم ها و ضربه هاي ديگري بود كه بر پيكر او وارد شده بود. در اين هنگام عمر بن سعد كه از ديدن اين منظره بي طاقت شده بود به عمرو بن حجاج دستور داد تا تيراندازان امام (عليه السلام) و يارانش را تيرباران كنند. خصوصا آنان از اين فرصت سوء استفاده كرده، اسبان ياران حضرت را از پاي در آوردند، چنانكه گفته اند تنها اسب ضحاك بن عبدالله مشرقي، جان سالم از اين مهلكه به در برد. و نماز ظهر عاشورا اينگونه در هجوم مصائب اقامه مي گرديد.

گرماي شديد هوا، تشنگي فراوان، بي شرمي دشمنان، خطر تيرها و يورش هاي بي امان، اندوه شهادت ياران و بسياري از علل و عوامل ديگر، هيچ كدام در آن روز تاريخي نتوانست كوچكترين خللي در برپايي اين فريضه مقدس ايجاد نمايد. و امام (عليه السلام) اينگونه راه را بر هر بهانه و مستمسكي براي ترك نماز بست و اهميت و عظمت آن را يادآور شد.

حضرت امام حسين (عليه السلام) انگيزه بزرگ خود را در انقلاب كبير عاشورا، امر به معروف و نهي از منكر و احياي دين جد گرامي خويش معرفي مي كند و مگر نه اينكه ستون دين جد عظيم الشأن او نماز است؟ پس نماز را همانگونه كه جدش سفارش فرموده نبايد سبك شمرد و نماز را مي بايست «اول وقت» بجاي آورد. و اين حقيقت بزرگ در عاشورا به صورت واقعيتي عيني به ظهور درآمد.

از ديگر سو امام حسين (عليه السلام) با نماز ظهر عاشورا به تمام وجدان هاي بيدار ثابت كرد كه هدف او از برپايي نهضت عاشورا «دين خواهي» و عمل به تكليف بوده است و نه خواست هاي دنيوي و «هواهاي نفساني».

امام (عليه السلام) با نماز ظهر عاشورا صداقت، خلوص، ايمان و اصالت خود را به عنوان رهبري الهي به



[ صفحه 336]



اثبات رساند.

نماز ظهر عاشورا تفاوت بزرگ نهضت عاشورا به عنوان يك نهضت الهي با ساير نهضت هاست. در كربلا جنگ با معنويت و ارشاد بيگانه نيست. امام (عليه السلام) در پي خونريزي نيست و با نماز خود و خطبه هاي آسمانيش دمي از دعوت به خير و نيكي باز نمي ايستد؛ حتي در ارجوزه ها (رجزخواني ها) هم اين حقيقت بزرگ كاملا نمايان است. و بر پايه و اصول همين معنويت آسماني است كه در روز عاشورا شماري از لشكريان سپاه دشمن به خود آمده و با ابراز ندامت و پشيماني به جرگه ياران حضرت امام حسين (عليه السلام) پيوستند؛ آن هم پيوستني با علم و شهادت در راه حضرت. تأثير شگرف نماز ظهر عاشورا را در همين گلچيني آن نيز مي توان به نظاره نشست و انديشيد كه در اين نماز چه عاملي وجود داشت كه قرار از كف عده اي ربود و آنان را از صف دشمنان امام (عليه السلام) به صف دوستداران او كشاند؟ چه جاذبه اي در اين نماز موجب شد تا گروهي به جانبازي برخيزند و فرزند و عيال و خانمان و حال و آينده خود را در راه خدا به فراموشي بسپارند و مهياي سخت ترين مصائب شوند؟

و نكته ديگري كه در اين باب شايان ذكر است آنكه سپاهيان يزيد (كه خود را خليفه مسلمين معرفي مي كرد) با حمله به امام (عليه السلام) و عدم رعايت حرمت نماز ماهيت پليد و ضد ديني خود را برملا كردند و خود موجبات رسوايي خود را فراهم آوردند.

نماز ظهر عاشورا نماد پاكي ابرمردي است كه زندگي را عقيده و جهاد مي دانست و سرانجام مرگ شرافتمندانه در راه خدا را بر ذلت و ننگ زندگي با ستمكاران برگزيد.


پاورقي

[1] الفتوح / ص 901.

[2] بحارالانوار / ج 44 / ص 394.

[3] مثيرالاحزان/ ص 44.


بازگشت