تقواي قلب مطلوبست، نه صورت


مهم تقواي قلب شماست و تقرب بوسيله اخلاص كه داعي شماست بر تعظيم امر خدا، يعني آنچه



[ صفحه 314]



شما را وا مي دارد كه دستور خداوند را بزرگ بشماريد و به اطاعتش به سوي او تقرب جوئيد همان تقواي دل هايتان است كه به بركت آن هر كار خير مورد قبول واقع مي شود، از جمله خيرات بلكه عمده آن نماز است كه اگر با تقواي قلب همراه نباشد، نتيجه اي مهم بر آن مترتب نيست.

بنابراين مهم در نماز، توجه قلبي است نه مجرد افعال و اقوال. از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت است كه مي فرمايند: خداوند به دل هاي شما مي نگرد نه به صورت هايتان، با مراجعه به اخبار وارده [1] در اهميت حضور قلب در نماز، موجب اطمينان مي شود كه اين مطالب مسلم بوده و هيچگونه شكي در آن نيست.

از حضرت رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت است كه «عبادت كن خداي تعالي را چنانچه گويا او را مي بيني، و اگر تو او را نمي بيني او تو را مي بيند» [2] ، از اين حديث شريف استفاده «حضور قلب در نماز در دو مرتبه مي شود: يكي آنكه سالك مشاهد جمال جميل و مستغرق تجليات حضرت محبوب باشد بطوري كه جميع مسامع قلب از ديگر موجودات بسته شده و چشم بصيرت به جمال پاك سازي ذي الجلال گشوده گرديد و جز او چيزي مشاهده نكند، بالجمله، مشغول حاضر باشد و از حضور و محضر نيز غافل باشد.

ديگر آنكه نازل تر از اين مقام است، آن است كه خود را حاضر محضر ببيند و ادب حضور و محضر را ملحوظ دارد، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: اگر مي تواني از اهل مقام اول باشي عبادت خدا را آن طور بجا آور، و الا از اين معنا غافل مباش كه تو در محضر ربوبيتي.

و البته محضر حق را ادبي است كه غفلت از آن از مقام عبوديت دور است. و اشاره به اين فرموده است در حديثي كه ابوحمزه ثمالي (رض) نقل مي كند: مي گويد: ديدم حضرت علي بن الحسين (عليه السلام) را كه نماز مي خواند. عباي آن حضرت از دوشش افتاد. آن را راست و تسويه نفرمود تا آن كه از نماز فارغ شد، سؤال كردم از سببش، فرمود: «واي بر تو، آيا مي داني در خدمت كي بودم» [3] ؟

و نيز از حضرت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) منقول است كه «دو نفر از امت من به نماز مي ايستد در صورتي



[ صفحه 315]



كه ركوع و سجودشان يكي است و حال آنكه ميان نماز آنها مثل مابين زمين و آسمان است [4] ».

و فرمودند: آيا نمي ترسد كسي كه صورت خود را در نماز بر مي گرداند صورت او چون روي حمار شود [5] و نيز فرمودند: «كسي كه دو ركعت نماز بجا آورد و در آن به چيزي از دنيا متوجه نشود، خداي تعالي گناهان او را مي آمرزد [6] ».

از حضرت صادق (عليه السلام) منقول است كه «جمع نمي شود اشتياق و خوف در دلي مگر آن كه بهشت بر او واجب شود. پس وقتي نماز مي خواني، اقبال كن به قلب خود به خداي (عزوجل)، زيرا كه نيست مؤمني كه اقبال كند به قلبش به خداي تعالي در نماز و دعا مگر آن كه قلوب مؤمنين را خداي تعالي به او اقبال دهد و با دوستي آنها او را تأييد كند او را به بهشت برد [7] ».

و نيز كليد همه ي اعمال و باب الابواب همه ي سعادت حضور قلب است پس هنگام نماز ما بايد به قلب خود بفهمانيم كه عالم محضر مقدس حق است و حق تعالي حاضر در جميع امكنه و احياز است؛ و خصوصا نماز كه اذن خاص حضور است و ميعاد مخصوص ملاقات و مراوده با حضرت احديت است پس چون قلب را مستشعر به عظمت و حضور كرديم ولو اينكه در اول امر با تكلف باشد، ولي كم كم قلب انس مي گيرد و اين مجاز، حقيقت پيدا مي كند. پس چون به آداب صوريه معامله با مالك الملوك و سلطان السلاطين قيام نموديم و ادب هاي حضوري ظاهري را بجا آورديم در دل نيز تأثير حاصل مي شود و قلب استشعار عظمت نمايد و كم كم به نتايج مطلوب انسان برسد و همينطور راجع به اشاره ي حب و عشق كه آن نيز با تحصيل و رياضت حاصل مي شود.

بنابراين، در اول امر رحمت هاي صوريه و الطاف حسيه حق تعالي را به قلب وانمود بايد كرد و مقام رحمانيت و رحميت و منعميت را به قلب رساند تا كم كم قلب انس گيرد و از ظاهر و باطن اثر حاصل آيد و مملكت باطن از آثار جمال نوراني گردد و نتايج مطلوب حاصل شود و انسان اگر قيام به امر كند و جهاد در راه خدا نمايد، حق تعالي از او دستگيري فرمايد و او را از ظلمات عالم طبيعت به يد غيبي نجات دهد، و ارض مظلمه قلب او را به نور جمال خود روشن فرمايد و او را مبدل به سموات روحيه



[ صفحه 316]



فرمايد: «و من يقترف حسنه نزدله فيها حسنا ان الله غفور شكور»

خلاصه اينكه نماز كه مي خوانيم اگر با خلوص نيت و تقواي قلبي همراه نباشد علاوه بر اينكه نمازمان مورد قبول خداوند نيست هيچ آثاري روحي مثبتي هم براي ما ندارد و ما دچار عذاب وجدان خواهيم شد.

«و الذين يؤمنون بالاخرة يؤمنون به و هم علي صلاتهم يحافظون» يعني آنها كه به آخرت ايمان دارند به آن ايمان مي آورند و بر نمازهاي خويش، مراقبت مي كنند [8] .


پاورقي

[1] رجوع به بحث «الصلوة و آثارها» در همين مقاله شود.

[2] بحارالانوار / ج 74 / ص 74- الروضه / باب 4 / حديث 3 - مكارم الاخلاق / ص 459.

[3] وسايل الشيعه / ج 4 / ص 688- كتاب الصلوة / باب 3 / حديث 6.

[4] بحارالانوار / ج 81 / ص 249- كتاب الصلوة / باب 16 / حديث 41.

[5] مستدرك الوسائل / باب 2 / حديث 20.

[6] منبع پيشين / حديث 13.

[7] وسائل الشيعه / ج 4 / ص 687- كتاب الصلوة / باب 3 / حديث 3.

[8] سوره ي انعام / آيه 92.


بازگشت