نگاهي به جايگاه نماز در جامعه ما


موضوع اين است كه نماز در جامعه اسلامي ما علي الخصوص در مراكز علمي جايگاه واقعي خودش را ندارد و اين يك فاجعه اي است براي ما و نظام و جهان اسلام ما از جمله مشكلاتي كه سبب شده است به اين حالت درآييم، يكي ضعف ايماني است. ما مي گوييم مسلمانيم، ادعاي ايمان و اسلام مي كنيم اما اسلام و ايمانمان ضعيف است و ديگري بي اطلاعي از موقعيت نماز است و سومين عامل كه در جامعه ملموس است اين است كه متأسفانه افرادي از نماز خواندن خودشان كه وظيفه و تكليف شرعي است سوء استفاده مي كنند و از اين طريق باعث جلب اعتماد مردم مي شوند و تا فلاني در اين شخص ديده مي شود همه و همه يك صدا مي گويند آهان اين هم نمازگزار ما؟؟! در صورتي كه ما نبايد اين فرد با مشخصه همراه با اعمال كذايي اش را الگو قرار دهيم. او نيز مثل ساير افراد جامعه است و انتظار معصوم بودنش را نبايد داشت و به نظر مي رسد كه در جامعه ما هيچ كس از نماز اطلاع چنداني ندارد. چرا كه نماز خواندن نمي تواند عاملي براي سرپوش گذاشتن به دغل كاري ها شود و چنانكه بعد از تحقيق فهميديم انسان با انجام اعمال خلاف، نمازش قبول نشده و به خودش عودت



[ صفحه 292]



داده مي شود.

اين حديث معروف از رسول خدا (ص) كه فرمودند: «مثل الصلوة، مثل عمود الفسطاة اذا ثبت العمود نفعت الاطناب و الآوتا و الغشاء و اذا انكسر العمود لم ينفع طنب و لاوتد و لاغشاء» پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: نماز به منزله ي ستون دين است چادري كه زيرش يك ستوني بگذارند يا يك ساختمان معظمي كه ستوني داشته باشد در صورتي كه ستون باشد سقف و ساير لوازم مؤثر و مفيد هستند اما اگر ستون چادر نباشد در واقع ساير چيزها هم بي اثر هستند.

پيغمبر (ص) فرمودند: نماز به اين منزله است؛ يعني اگر نماز باشد ساير عبادات هم مفيدند، اگر نماز نباشد ساير عبادات هم فايده ندارد. يعني روزه شما، صدقه شما، زيارت شما، عزاداري شما و... همه اين مراسم ديني در صورتي مفيد است كه اين عمود دين يعني «صلوة» بر جا باشد.

چرا در جامعه ما نماز را فقط به تعداد محدودي از افراد نسبت مي دهند و فقط از آنها انتظار دارند؟ خيلي جالب است كه در يك دانشگاه اسلامي كه رشته هاي متعدد در مقاطع مختلف تحصيلي، دانشجوياني مشغول به تحصيل هستند كه بايد همه دانشجويان كه زير پرچم اسلامي هستند خود را مقيد به اصول و فروع الدين بدانند و ملزم به رعايت كليه شئونات اسلامي و عمل به واجبات شرعي باشند در صورتي كه تحقيقاتي كه راقم اين سطور در اين خصوص داشته نشان داده كه يك دانشجوي پزشكي كمتر مؤاخذه مي شود تا دانشجوي الهيات اين اشتباه محض است چون سازندگي درون انسان و اصلاح و تهذيب نفس او در سعادت فردي و اجتماعي و... نقش به سزايي دارد به طوري كه اگر انسان تمامي علوم را تحصيل كند و كليه نيروهاي طبيعت را به تسخير خويش درآورد اما از تسخير درون و تسلط بر نفس خود ناتوان باشد حال اين شخص دانشجوي هر رشته اي باشد فرق نخواهد كرد. مهم آن است كه از رسيدن به سعادت و نيل به كمال باز خواهد ماند.

بنابراين به وضوح مي بينيم كه در قرآن آمده است: «انما المؤمنون اخوة» همه مؤمنان با هم برابر و برادرند و اين برابري و برادري در تمام مراحل و اقشار و... مطرح است پس براي ما نبايد فرقي داشته باشد كه اين دانشجو چون رشته پزشكي است با او نرم رفتار كنيم و اين دانشجو چون رشته الهيات است بر سرش بكوبيم؟؟ و به طريق اولي نبايد فرقي بين كارمندان، حتي اساتيد گذاشته شود كه مثلا چون كسي استاد رشته شيمي است از انجام واجبات شرعي معاف است اما اين استاد الهيات



[ صفحه 293]



بايد در عمل به واجبات شرعي خود راه افراط را پيش گيرد. به اميد روزي كه اين معضلات حل شود تا اين مشكلات فرهنگي از جامعه ما رخت بربندد.


بازگشت