تبيين علمي نيازمندي انسان به نماز


عصر اطلاعات، عصر رشد انسان است. انسان اين حق را به خود مي دهد كه از اسرار موجودات پرسش كند. دوران تعبد و تسليم در برابر تئوري هاي ذهني و فلسفي و ارسطويي در مورد عالم سپري شده و بشر امروزي از تقليد و قبول بدون دليل مطلبي ابا دارد. او به دنبال كشف اسرار است. حق خود



[ صفحه 271]



را دانستن مي داند. از اين رو مي خواهد بداند كه:

- چرا انسان به دين نيازمند است؟

- چرا انسان دين دار بايد نماز بخواند؟

- چرا نماز فرم خاص دارد؟

- هدف از نماز چيست؟

- آيا هدف از نماز با نوعي رفتار و اذكار خاصي برآورده مي شود؟

- آيا نمي توان به هدف نماز با رفتار ديگري دست يافت؟

- آيا اين شكل نماز بهترين شكل آن است؟ چرا؟

- آيا اگر كسي شكل نماز را بجاي نياورد امكان رستگاري ندارد؟

- آيا مي توان نماز خواند و رفتارهاي ديگري نيز از خود بروز داد؟

- اصولا نماز چه فايده دنيايي دارد؟

- نماز كدام نياز از نيازهاي اساسي را رفع مي كند؟

ارائه فلسفه نياز به دين و فلسفه ضرورت بروز رفتار ديني در محيط زندگي از نكات مهمي است كه در جامعه كنوني به آن توجه نمي شود. حافظه جامعه كنوني و بخصوص نسل جوان به دنبال تحليل رفتار خود مي باشد. عدم توانايي متوليان ديني ممكن است به دليل عدم شناخت حافظه جامعه باشد. متأسفانه مشاهده مي شود عده اي با حافظه سنتي خود توانايي پاسخگويي به سؤال هاي امروزي را ندارند.

علت ديگر عدم توانايي اين است كه ذهن تحليل گر وقتي به دين نگاه مي كند آن را به صورت فرهنگ جامع و فراگير مي طلبد كه تمام عناصر آن در عرصه هاي گوناگون، هماهنگ و هم سو با هم باشند. ماهيت دين در نگاه تحليلي، تجزي پذير نيست؛ همانطور كه ماهيت دينداري نمي تواند تجزي پذير باشد. توصيه كساني به نماز مي تواند مؤثر باشد كه به همه دين توصيه و عمل كنند و گرنه صرف توصيه به بخشي و غفلت از بخش ديگر، حكايتگر نوعي دو آليستي شخصيتي است.

بنابراين جامعه ما نيازمند اين است كه در:

- ساختارهاي پيدا و پنهان روش هاي ارائه و القاء دين و معنويت تجديد نظر شود.



[ صفحه 272]



- مبلغان عملي دين كه حكومت اسلامي و حاكمان در رأس آن قرار دارند، به جاي تقليد و تعبد به تحليل و تنزيه و تركيب بيانديشند و به جاي تجزي و غفلت به جامعيت و انسجام فكر كنند. توصيه به نماز آنگاه تأثير دارد كه حاكمان و حكومت به حقوق اساسي و نيازهاي بنيادي آنها در عرصه هاي فردي و اجتماعي بها داده و عطر عدالت اجتماعي در همه جا پراكنده شده باشد. در غير اين صورت عده زيادي از مردم ناخودآگاه نسبت به اظهار رفتار ديني سست شده و يا تحت تأثير تبليغات عده اي سودجو و جاهل قرار مي گيرند.

- ميزان اصرار و توصيه بر شريعت، هماهنگ با ميزان اصرار و توصيه بر حقيقت باشد و توصيه كنندگان هماهنگي شريعت و حقيقت را نشان دهند.

با اين فضاسازي سالم است كه مي توان همه شخصيت آدميان را با همه حقيقت در همه سطوح خود درگير كرد.

در اينجا مناسب است آماري را ذكر كنم كه در آن اين نكته تأييد و بيان شده كه:

«دانشجويان گفته اند: به اين نتيجه نرسيده ايم كه نماز بخوانيم» يعني ريشه اصلي نخواندن نماز، عدم احساس نياز و آگاه نبودن به آن بوده است.

جدول (1) درصد علل ذكر شده توسط دانشجويان در مورد نماز نخواندن

علت، --- درصد در پژوهش سال 1379، --- درصد در پژوهش سال 1375

چون به اين نتيجه نرسيده ام كه نماز بخوانم، --- 75، --- 68

اعتقاد ندارم، --- 17، --- 16

حوصله ندارم (ساير علل)، --- 17، --- 0

درس دارم، --- 8، --- 3



[ صفحه 273]



جدول (2) درصد علل ذكر شده توسط دانشجويان در مورد نماز خواندن

علت --- درصد در پژوهش سال 1379 --- درصد در پژوهش سال 1375

به شكرانه نعمات پروردگار --- 54 --- 62

به دين و اصول و فروع آن اعتقاد دارم --- 46 --- 64

براي اداي تكليف --- 36 --- 50

چون به اين نتيجه رسيده ام --- 29 --- 36

به دليل ترس از عذاب قيامت --- 25 --- 27

تأكيد والدين --- 18 --- 9

چون پدر و مادرم نماز مي خوانند --- 4 --- 9

(3) جدول هاي بالا از كتاب «چكيده مقالات اولين همايش بين المللي دين و روان فروردين 1380» ص 16 و 17 نقل شده است.

آمار ارائه شده در همايش بين المللي نقش دين در بهداشت روان در جهت تأييدي بر تحليل ارائه شده بود كه آمارها هم نشان مي دهد كه عمده نابساماني در عدم هم سويي با ذهن و حافظه تحليلي افراد جامعه است كه هنوز مبلغان و متوليان و حاكمان به آن نرسيده اند.


بازگشت