نماز مظهر خوف و خشيت الهي


خداوند تبارك و تعالي در قرآن فرموده است: «و از انسان ها و جنبندگان و چهارپايان انواعي با رنگ هاي مختلف آفريد همين گونه (بندگان هم مختلفند) و از (ميان) اصناف بندگان تنها دانشمندان مطيع و خداترسند.» [1] .

آري خداوند از ميان تمام بندگان تنها دانشمندان را برگزيده است و مي فرمايد: «انما يخشي الله من عباده العلماء» زيرا دانشمندان تنها كساني هستند كه به مقام عالي خشيت يعني «ترس از مسؤوليت توأم با درك عظمت مقام پروردگار» نائل مي گردند. اين حالت «خشيت» مولود سير در آيات آفاتي و انفسي و آگاهي از علم و قدرت پروردگار و هدف آفرينش است.

«راغب اصفهاني» در مفردات مي نويسد: «خشيت به معني ترسي است آميخته با تعظيم و غالبا در مواردي به كار مي رود كه از علم و آگاهي به چيزي سرچشمه مي گيرد و لذا در قرآن مجيد، اين مقام مخصوص عالمان شمرده شده است.»

از اين آيه اين نتيجه به خوبي گرفته مي شود كه: عالمان واقعي آنها هستند كه در برابر وظايف خود احساس مسؤوليت شديد دارند و به تعبير ديگر اهل علمند نه سخن، چرا كه علم بي عمل دليل بر عدم خشيت است و صاحبان آن در آيه مذكور در زمره علما محسوب نيستند. اين حقيقت در حديثي از امام زين العابدين (عليه السلام) آمده است كه فرموده اند: [2] «علم و عمل دو دوست صميمي اند، كسي كه خدا را بشناسد، از او مي ترسد و همين ترس او را وادار به عمل و اطاعت از فرمان خدا مي كند، صاحبان علم و پيروان آنها كساني هستند كه خدا را به خوبي شناخته اند و براي او عمل مي كنند و به او عشق مي ورزند، چنانكه خداوند فرموده: «انما يخشي الله من عباده العلماء».

در حديث ديگري از امام صادق (عليه السلام) در تفسير همين آيه نقل شده است كه



[ صفحه 257]



فرموده اند: [3] .

«منظور از علما كساني هستند كه اعمال آنها هماهنگ با سخنان آنها باشد. كسي كه گفتار و كردارش هماهنگ نباشد، عالم نيست».

با توجه به آيه قرآني و روايات نتيجه مي گيريم كه دانشمند واقعي كسي است كه داراي مقام خشيت الهي باشد و اين خشيت الهي به تمام معنا در نماز متجلي است. چرا كه يك دانشمند با تمام عظمت و طمطراقي كه دارد به محض شنيدن صداي مؤذن و بانگ «الله اكبر» همه مشاغل درسي و علمي خويش را رها مي كند و پس از طهارت و وضو در مقابل عظمت معبود به نماز مي ايستد و آنچنان بندگي مي كند كه گويي عبدي است كه در مقابل مولايش به خاك افتاده و از نافرماني و قهر و غضب او ترسان است و بر رجاء او اميدوار.


پاورقي

[1] فاطر / 28.

[2] روضه كافي، نقل از تفسير نور الثقلين، ج 4، ص 359.

[3] تفسير مجمع البيان، طيل آيه ي مورد بحث، نقل از تفسير نمونه ج 18 / ص 248.


بازگشت