تفكيك قلمروها


يكي از شرايط ضروري و لازم براي وجود هرگونه تعارض بين علم و دين، اين است كه علم و دين حداقل در پاره اي از مواضع قلمرو مشترك داشته و به موضوعات و مسائل يكساني بپردازند؛ در اين صورت دو احتمال پديد مي آيد:

الف- ظاهر يا نص متون ديني يا يكي از مسلمات مربوط به اعتقادات ديني به وسيله داده هاي علوم تجربي تأييد شود.

ب- ظاهر يا نص متون ديني و يا يكي از مسلمات مربوط به اعتقادات ديني از سوي داده هاي علوم تجربي انكار يا تضعيف شود.

در فرض اول براي متدينان نه تنها هيچ مشكلي ايجاد نمي شود، بلكه سبب خوشحالي و مسرت آنها نيز مي گردد و زمينه قبول بهتر و راحت تر باورهاي ديني را فراهم مي آورد. ولي اگر كسي از بركات علوم بشري، در تأييد دين كمك گرفته، بايد درگيري ها و تعارض ها را نيز در نظر داشته باشد و آنها را هم جدي شمرده و درصدد توجيه معقول و منطقي براي حل مشكل تعارض برآيد.

از جمله كساني كه سعي كرده اند با تفكيك كامل قلمرو علم و دين سازش ميان اين دو ايجاد كنند، ايمانوئل كانت، فيلسوف آلماني است. اما ديدگاه كانت با همه راهگشايي كه دارد داراي اشكالاتي نيز هست، و اشكال اصلي اين ديدگاه اين است كه براي فرار از مشكل، تنها يك جنبه از دين را برجسته نموده است و ساير ابعاد و گستره هاي مختلف دين را در زمينه انسان شناسي، جهان شناسي، حقوق و... ناديده گرفته است؛ زيرا كانت دين را تأويل به اخلاق كرده است و اين ديدگاه در مورد همه اديان صدق نمي كند. [1] .

بنابراين فرق بين رشته هاي الهيات و علم، ناشي از تفاوت بين موضوع معرفت آنهاست؛ زيرا



[ صفحه 254]



الهيات با خداوند متعال سر و كار دارد و علم با طبيعت و جهان مادي و اين دو موضوع به ميزاني با هم تباين و تفاوت دارد كه به هيچ وجه روش هاي يكساني را در هر دو حوزه نمي توان به كار برد. [2] پس ناچاريم قلمروهاي بين علم و دين را از يكديگر تفكيك نماييم.


پاورقي

[1] ر. ك، Lang. barbor, relihion in an age of sience, chapteri. صص 16- 10.

[2] ر. ك، به همان مأخذ شماره ي 16 صص 91- 96 و «نقد تفكر فلسفي غرب» بخش اصالت فيزيك.


بازگشت