تفكيك بين مسلمات و فرضيات (تفصيل در قضاياي علمي)


براي نمونه از اين تفصيل بين مسلمات علم و غير مسلمات، به تفسير الميزان مراجعه مي كنيم و تفسير آيات پنجم تا دهم سوره صافات را در ذيل مي آوريم؛ اين آيات داستان رانده شدن شيطان به وسيله شهاب هاي آسماني را مطرح كرده است كه علامه طباطبايي (ره) تحت عنوان «معناي شهاب» آن را چنين طرح نموده است: «مفسرين براي اينكه مسأله «استراق سمع» شيطان ها در آسمان ها را تصوير كنند و نيز تصوير كنند كه چگونه در اين هنگام به سوي شيطان ها با شهاب ها تيراندازي مي شود، بر اساس ظواهر آيات و روايات، توجيهاتي ذكر كرده اند كه همه بر اين اساس استوار است كه آسمان عبارتست از افلاكي كه محيط بر زمين هستند و جماعت هايي از ملائكه در آن منزل دارند و آن افلاك در و ديواري دارند كه هيچ چيز نمي تواند وارد آن شود و... در آسمان اول جماعتي از فرشتگان هستند



[ صفحه 252]



كه شهاب ها را به دست گرفته و در كمين شيطان ها نشسته اند كه هر وقت نزديك بيايند تا اخبار غيبي آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهاب ها به سوي آنها تيراندازي كنند و دورشان سازند و اين معاني همه از ظاهر آيات و اخبار ابتدا به ذهن مي رسد.

ليكن امروز بطلان اين حرف ها به خوبي روشن شده و عيان گشته و در نتيجه بطلان همه آن وجوهي كه در تفسير «شهاب» ذكر كرده اند كه وجوه بسيار زيادي هم هستند و در تفاسير مفصل و طولاني از قبيل: تفسير كبير فخر رازي و روح المعاني آلوسي و غير آن دو نقل شده، باطل شده است.

ناگزير بايد توجيه ديگري كرد كه مخالف با علوم امروزي و مشاهداتي كه بشر از وضع آسمان ها دارد، نبوده باشد و آن توجيه احتمالا اين است كه: اين بياناتي كه در كلام خداي تعالي ديده مي شود از باب مثال هايي است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده تا آنچه كه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، همچنان كه خود خداي تعالي در كلام مجيدش فرموده: «و تلك الامثال نضربها للناس و ما يعقلها الا العالمون» و اينگونه مثل ها در كلام خداي تعالي بسيار است، از قبيل عرش، كرسي، لوح، كتاب و...

بنابراين اساس، مراد از آسماني كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمي ملكوتي خواهد بود كه افقي عالي تر از افق عالم ملك و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما، با اجرامي كه در آن هست، عالي تر و بلندتر از زمين ماست و مراد از نزديك شدن شيطان به آسمان و استراق سمع و به دنبالش هدف شهاب ها قرار گرفتن، اين است كه شيطان ها مي خواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر در آورند و ملائكه هم ايشان را با نوري از ملكوت كه شيطان ها تاب تحمل آن را ندارند، دور مي سازند و يا مراد اين است كه شيطان ها خود را به حق نزديك مي كنند تا آن را با تلبيس ها و نيرنگ هاي خود بصورت باطل جلوه دهند و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق در آورند و ملائكه رشته هاي آن ها را پنبه مي كنند و حق صريح را هويدا مي سازند...» [1] .

اينكه در تفسير آيات مذكور، علامه طباطبايي دست از معناي ابتدايي و ظاهري برداشته و زبان آن را تمثيلي شمرده اند كه ناظر به بيان حقايق ديگري است و اينكه ايشان شهاب را مانند ساير مفسرين تحليل ننموده و به معناي نوري ملكوتي قرار گرفته است و اينكه آسمان در اين آيات را آسمان



[ صفحه 253]



محسوس نگرفته، بلكه آسماني ملكوتي و در افقي بالاتر و عالي تر از عالم ملك و محسوس قرار داده است، به خاطر اين است كه ايشان بين مسلمات و فرضيات تفكيك قائل شده است و نخواسته بين نظريات علمي و آراي قرآني تعارضي ايجاد گردد و در حقيقت، به نوعي، آيات قرآن را تأويل كرده است.


پاورقي

[1] همان مأخذ، شماره 12.


بازگشت