كاركردهاي عملي


- نماز و عوامل تقويت وحدت اسلامي (زبان نماز- نماز جماعت و جمعه و عيدين- تلقين دوستي و پيوند با بندگان صالح خدا):

الف) زبان نماز: شهيد بهشتي در جواب اين سؤال كه «آيا با توجه به خواسته هاي اسلام، نماز به زبان عربي خوانده بشود، بهتر است يا اينكه آزاد باشيم و به زبان غيرعربي بخوانيم؟» [1] چنين استدلال نمودند كه: «با توجه به اهميتي كه وحدت امت اسلامي و جامعه اسلامي در تعاليم اسلام دارد، بايد كوشش شود عواملي براي تقويت پيوند ميان مسلمان ها و كمك به وحدت اسلامي در قسمت هاي مختلف تعاليم اسلام پيش بيني شود؛ يكي از اين عوامل يك رنگ بودن و يك جور بودن در برخي از عبادات از جمله نماز است... همچنين است اذان نماز. اساس اذان اعلام اين است كه وقت نماز رسيده و نماز برگزار مي شود؛ لذا اگر قرار باشد اذان به زبان غيرعربي خوانده شود، [ناآشناي به آن زبان]... نخواهد دانست كه آيا اين اذان است يا آواز. در حالي كه الان همين آشنايي لفظي به اذان و نماز سبب مي شود كه هر مسلماني به هر يك از بلاد اسلامي برود بتواند در مساجد شركت بكند و نماز بخواند. اين اذان براي او مفهومي را دارد كه در كشور خود دارد... وقتي يك مسلمان در مسأله نماز كه يكي از شعائر بزرگ اسلام است و نقش مهمي از نظر اسلامي دارد و به عنوان پايه بزرگ اسلام و مسلماني شناخته شده، احساس كرد كه همه جاي سرزمين اسلام براي او وطن است، به تقويت وحدت اسلامي و حفظ يكپارچگي مسلمانان كمك فراواني مي كند» [2] «علاوه بر اين، مسأله ي نماز جماعت و نماز جمعه است... همچنين ما مراسم بزرگ حج را داريم... آنجا نماز به چه زباني بايد خوانده شود... اگر اين هماهنگي و يك رنگي [در شيوه نماز] نباشد، اصلا منظور از انجام آن مراسم بزرگ نماز جماعت [در حج] كه به عنوان يكي از نشانه هاي يكپارچگي امت اسلام است تأمين نمي شود» [3] .

ب) نماز جماعت و جمعه و عيدين: در قسمت پيش، با اشاره به نقش زبان واحد در وحدت و جماعت مسلمين بخصوص در جماعت بين المللي حج، شهيد بهشتي در جاي ديگر با اشاره به



[ صفحه 207]



كاركرد والاي نماز چنين مي نويسد: «نماز جماعت، نماز جمعه و نماز عيد، از يك طرف در نمازگزاران اثر عميق معنوي دارد و به رشد معنوي آن كمك مي كند و از طرف ديگر بر همبستگي و يكپارچگي مسلمانان مي افزايد» [4] البته بايد به اين نكته توجه داشت كه «نماز جمعه و نماز عيد، هم عبادت دسته جمعي است و هم نموداري از همبستگي سياسي و اجتماعي اسلامي. به همين جهت تشكيل و اداره آنها در درجه اول از كارهاي حكومت اسلامي است» [5] .

آري يكپارچگي امت اسلام بستر مناسبي است كه بايد رهبر اسلامي از آن در مسير اصلاحات اسلامي نهايت استفاده را ببرد.

ج) تلقين دوستي و پيوند با بندگان صالح خدا: شهيد بهشتي در توضيح فرازهاي نماز، در قسمتي چنين بيان مي دارد كه «السلام علينا و علي عبادالله الصالحين؛ سلام بر ما و بر همه بندگان نيكوكار خدا. مسلمان در هر نمازي پيوند دوستي با همه بندگان نيكوكار خدا را به خود تلقين مي كند» [6] ايشان در جايي ديگر در مورد كاركرد فرازهاي آخر نماز مي نويسد: «آنان بر پيغمبر، پيشواي بزرگ اسلام، بر دودمان پاك او و بر بندگان نيكوكار خدا سلام مي گويند و درود مي فرستند و اعلام مي دارند كه مسلمان در هر نقطه دنيا كه باشد عضوي از امت اسلام [است] و با همه مسلمانان و بندگان نيكوكار خدا همبستگي دارد. اين همبستگي آنقدر ريشه دار و گسترده است كه هر مسلمان، حتي در موقعي كه تنها به نماز ايستاده، خود را در جمع مسلمانان ديگر مي يابد؛ گويي همه آنها هميشه با هم اند. بدين جهت در پايان نماز به همه آنها سلام مي دهد؛ آن هم به صورت خطاب» [7] .

- نماز و كاركردهاي احساس شخصيت و عزت نفس در اصلاحات

حركت هاي اصلاحي براي شروع خود به دليل نوي و تازگي علاوه بر همت و اراده، شجاعت و جرأت اقدام نيز لازم دارد؛ چه براي برنامه ريزان، چه تمام مردمي كه در معرض اصلاحات ممكن است با برخي دشواري ها روبرو شوند. نماز از منظر شهيد بهشتي احساس شخصيت و عزت نفس و اتكا به نفس و توكل به خدا را در انسان تقويت مي كند و مي دانيم كسي كه با عزت نفس و كرامت نفس به امور نگريست، اصلاحات مبنايي را به راحتي هاي زودگذر همراه با ذلت ترجيح مي دهد؛ شهيد بهشتي در



[ صفحه 208]



فرازي چنين بيان مي دارد كه «لب مطلب اين است كه نماز، سرود يكتاپرستي، كمال و فضيلت و سرود حفظ شخصيت انسان مسلمان است» [8] ايشان در تفسير آيه «اياك نستعين» مي گويد: «مسلمان چشم طمع به هيچ كس ندارد، و گرنه استعانتي شرك آميز خواسته است. با ديگران يا به صورت كار و فعاليت روبرو مي شود، يا به صورت معامله، توافق و قرارداد؛ اما كمك آقا منشانه از اشخاص داشتن، نوعي پستي است كه به روح بلند مسلمانان نشايد» [9] «به عكس با اتكاي به خدا و نيروهاي خداداد و با استفاده از نيروي كار و ابتكار خود به تأمين شرافتمندانه نيازمندي هاي زندگي و خواسته و آرزوهاي خويش مي پردازد» [10] ايشان در رابطه با ركوع و سجود و سير آن دو مي نويسد: «نمازگزار با اين جمله كه در ركوع نماز مي گويد، بار ديگر شعار توحيد و يكتاپرستي را تكرار مي كند و مي گويد: بار الها! تنها عظمتي كه مرا در برابر خود به خم شدن و ركوع وا مي دارد، تويي... در برابر همه قدرت هاي طبيعي و انساني سر راست مي گيرم و هرگز اجازه نمي دهم قامت راستي كه به من داده اي و فكر و اراده آزادي كه به من ارزاني داشته اي در برابر اين قدرت ها خم شود... در حالت سجود كه نمودار كاملتري از خضوع و خشوع و فروتني است، بار ديگر آهنگ توحيد و يكتاپرستي را در گوش جان زمزمه مي كند و مي گويد:... من كه يك مسلمانم، تنها در برابر خدا، خدايي كه برتر از همه است، به خاك مي افتم و هرگز در برابر هيچ كس و هيچ چيز جز او به خاك نخواهم افتاد.» [11] .

- نماز و كاركرد آن در نفي فساد و فحشا (رفع مانع از حركت هاي اصلاحي):

قرآن يك علت و فلسفه اقامه نماز را دور نمودن انسان از مفاسد، آلودگي ها، فحشا و منكرات مي داند و مي فرمايد: «و اقم الصلوة؛ ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر» [12] اين كاركرد نماز را شهيد بهشتي (ره) در اجزاء گوناگون نماز بررسي نموده است كه شامل موارد ذيل مي باشد:

الف) نماز (بطور كلي): «سرگرمي به كار و تلاش روزانه در راه زندگي، براي بشر امري طبيعي و ضروي است... ولي در عين حال او را چنان در خود و آرزوهايش فرو مي برد كه گاه... از خود و شخصيت واقعي و انساني خود، بيگانه اش مي سازد و جسم و جانش را آلوده مي سازد... آلودگي به



[ صفحه 209]



هوس هاي تحريك شده و لجام گسيخته، خودخواهي ها و چشم و هم چشمي هاي برانگيخته، غرور ناشي از شكست و ناكامي، و به دنبال آن حسد و كينه و انتقام و صدها آلودگي ديگر. اين آلودگي ها روح را تيره مي كند و ما را از راه راست زندگي، راه پاكي و فضيلت و تقوا منحرف مي كند و به راه فساد مي كشاند؛ از ياد خدا غافل و به دام شيطان و وسوسه هاي شيطاني مي افكند. بنابراين بايد... دل و جان خود را هم شستشو دهيم و پاكيزه كنيم؛ خود را به خدا، سرچشمه پاكي و كمال نزديك كنيم؛ لحظاتي را به ياد او، به نيايش او و راز و نياز با او بگذرانيم و روح آلوده را در چشمه صاف و زلال الهي شستشو دهيم؛ اين است نمازي كه مسلمان روزي چند بار مي خواند» [13] در جاي ديگر چنين بيان مي دارد كه «روح لطيف آدمي به مراتب از جسم او براي آلوده شدن حساس تر و آماده تر است و بدليل خاصيت قبول انفعالش، ضمانت بيشتري مي خواهد تا در برابر فساد محيط مصون بماند. اسلام ضامني بهتر از پنج نوبت توجه عميق به خدا، پيدا نكرده است» [14] شهيد بهشتي درباره مكانيسم نماز در پيشگيري از فساد مي گويد: «چرا خداوند به پيغمبر (ص) مي گويد [اقم الصلوة] نماز را در ميان مسلمانان ترويج كن؛ [ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر؛] چون نماز از عوامل پيشگيري از فساد است؛ چون [مكانيسم آن، اين است كه] نماز روح ايمان را تقويت مي كند و ايمان هر قدر تقويت شود، فساد كم مي شود» [15] .

ب) محراب: «هر جا به نماز بايستيد همان جا محراب است. به جنگ شيطان و هوا و هوس رفتن [معناي واقعي محراب] است. محراب جايگاه مبارزه با خودپرستي و خودخواهي است» [16] .

ج) وقت نماز: «آدميزاد به حكم آفرينش خاصي كه دارد سخت در معرض غفلت از خدا، راه خدا، پاكي و فضيلت است. بايد دائما يك نظم معنوي مراقب او باشد تا از راه خدا و فضيلت و پاكي منحرف نشود...، پنج نوبت روح و جان خود را شستشو داده تا دائما پاكيزه باشي [يمحو الله به الخطايا] [17] .

د) وضو: ايشان در مورد اثر پاك سازي وضو عنوان مي دارد كه «انسان در اين حال يك قدم به سمت پاكيزه شدن روح نيز برمي دارد» [18] .



[ صفحه 210]



هـ) تكبيرة الاحرام: از آفات و خطرات حركت هاي اصلاحي لغزش و انحراف از ميانه راه است؛ گاه با اينكه تفكر اصلاحي صحيح است ولي مصلحين از مسير ترسيم شده مي لغزند. شهيد بهشتي اين مطلب را چنين بيان مي كند:

«باور كنيد آدمي در زندگي غالبا در اثر مرعوب شدن يا مجذوب شدن دچار لغزش مي شود. آنها كه مي لغزند، يا مرعوبند يا مجذوب... آدمي كه خود را نبازد، به اين زودي ها دچار لغزش نمي شود. اين يك نكته عالي اسلامي است؛ مسلمان حق ندارد در برابر هيچ چيز خود را ببازد؛ بنابراين من مسلمانم و نماز را شروع مي كنم: «الله اكبر»؛ يعني من نه مرعوب چيزي هستم و نه مجذوب چيزي. خدا از همه چيز بزرگ تر است.» [19] .

و) حمد: از آفات و خطرات اصلاحي ديگر نفوذ افراد دورو و متملق و چاپلوس است كه مجال نقد حركت اصلاحي را از رهبران آن مي گيرد. شهيد بهشتي در اين باب نيز به اين نكته ظريف در رابطه با كاركرد نماز اشاره دارد (ذيل تفسير «الحمدلله رب العالمين») «تملق و چاپلوسي از عوامل فساد دو جانبه است. هم براي شخص متملق فساد روحي و پستي و دنائت مي آورد، هم آن كسي را كه ديگران تملق او را مي گويند گمراه مي كند... مسلمان از هيچ كس ستايشگري نمي كند؛ گر چه قدرداني مي كند» [20] .

مداحي و ستايشگري يك آفت بزرگ اخلاقي و همچنين يك آفت بزرگ اجتماعي است. مداحي و چاپلوسي از يك طرف شخصيت خود را مي كشد و خود را به دست خود پست و زبون مي كند و از طرف ديگر با مداحي و چاپلوسي، شخصيت هاي دروغين اجتماعي مي سازد؛ ديگر نه خودشان به فكر آن مي افتند كه نواقص واقعي خود را بشناسند و نه به كسي اين اجازه و فرصت را مي دهند كه از آنها انتقاد كنند... اسلام با اعلام مكرر «ستايش مخصوص خداست» مي خواهد... راه انتقاد منطقي و بي غرض از هر كس در هر مقام به روي همه باز باشد» [21] .


پاورقي

[1] سرود يكتاپرستي / ص 78.

[2] همان / ص 79- 78.

[3] همان / ص 80- 79.

[4] سرود يكتاپرستي/ ص 133.

[5] همان/ ص 133.

[6] همان / ص 28.

[7] همان / ص 123 و 122.

[8] همان / 28.

[9] همان / 24.

[10] همان/ 116.

[11] همان / 9- 118.

[12] عنكبوت / 45.

[13] سرود يكتاپرستي/ ص 6- 105.

[14] همان / ص 8- 17.

[15] همان / ص 28.

[16] همان / ص 20.

[17] همان / ص 7- 16.

[18] همان / ص 19.

[19] همان / 22- 20.

[20] همان / 23.

[21] همان / 115.


بازگشت